1. flagrant violation of the law
تخلف فاحش از قانون
2. The attack on civilians is a flagrant violation of the peace agreement.
[ترجمه ترگمان]حمله به غیرنظامیان نقض آشکار موافقتنامه صلح است
[ترجمه گوگل]حمله به غیر نظامیان نقض آشکار توافقنامه صلح است
3. Telling the story was a flagrant breach of trust.
[ترجمه ترگمان]گفتن داستان نقض آشکار اعتماد بود
[ترجمه گوگل]گفتن این داستان نقض آشکار اعتماد بود
4. The judge called the decision "a flagrant violation of international law".
[ترجمه ترگمان]قاضی این تصمیم را \"نقض آشکار قانون بین المللی\" خواند
[ترجمه گوگل]قاضی این تصمیم را 'نقض آشکار حقوق بین الملل' نامید
5. He showed a flagrant disregard for anyone else's feelings.
[ترجمه ترگمان]او نسبت به احساسات دیگران بی اعتنا بود
[ترجمه گوگل]او نادیده گرفتن آگاهی از احساسات دیگران را نشان داد
6. The takeover of the embassy constitutes a flagrant/blatant violation of international law.
[ترجمه ترگمان]تصرف سفارت به منزله نقض آشکار و آشکار قانون بین المللی است
[ترجمه گوگل]پیاده شدن سفارت باعث نقض آشکار و آشکار حقوق بین الملل می شود
7. One of the most flagrant abuses in this regard is the widespread practice of multiple recovery surgery . . . .
[ترجمه ترگمان]یکی از شنیع ترین موارد نقض در این زمینه، عمل گسترده جراحی های ترمیمی چند گانه است
[ترجمه گوگل]یکی از شگفت انگیزترین سوء استفاده ها در این زمینه، عمل جراحی گسترده جراحی چندین عمل جراحی است
8. Poison gas was used, in flagrant disregard of the Geneva Convention.
[ترجمه ترگمان]گاز سمی به طور آشکار به کنوانسیون ژنو مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]گاز سمی، بدون توجه به کنوانسیون ژنو استفاده شد
9. That is clearly an unauthorised and flagrant abuse of the facilities of this House and an unauthorised use of taxpayers' money.
[ترجمه ترگمان]این به وضوح سو استفاده غیرمجاز و آشکار از امکانات این خانه و استفاده غیرمجاز از پول مالیات دهندگان است
[ترجمه گوگل]این بدیهی است که سوء استفاده غیرمجاز و آشکار از امکانات این مجلس و استفاده غیر مجاز از پول مالیات دهندگان
10. We also object to flagrant waste, particularly of resources devoted to attaining our primary objectives.
[ترجمه ترگمان]ما همچنین به مواد زائد، به خصوص منابع اختصاص یافته به رسیدن به اهداف اولیه خود، اعتراض می کنیم
[ترجمه گوگل]ما همچنین به اتلافات چشمگیر، به خصوص منابع اختصاص یافته برای دستیابی به اهداف اصلی ما متوسل می شویم
11. An omission this flagrant points to something deeper in our collective unconscious.
[ترجمه ترگمان]حذف این نکات آشکار به چیزی عمیق تر در ناخودآگاه جمعی ما
[ترجمه گوگل]نادیده گرفتن این نکات برجسته به چیزی عمیق تر در ناخودآگاه جمعی ما
12. Flagrant disregard for the evidence freely available in libraries at home and abroad was self-defeating.
[ترجمه ترگمان]بی توجهی به مدارک رایگان در کتابخانه ها در خانه و خارج از کشور شکست خورد
[ترجمه گوگل]نقض بی توجهی به شواهد موجود در کتابخانه ها در داخل و خارج از کشور، خود را شکست داد
13. That Tyson chose the most flagrant, revolting and despicable way to cheat says something about the basic character of the man.
[ترجمه ترگمان]که تایسون the و نفرت انگیز و نفرت انگیز را انتخاب کرد تا درباره شخصیت اساسی آن مرد چیزی بگوید
[ترجمه گوگل]که تایسون انتخاب روش شگفت انگیز، شورش و نفرت انگیز را به تقلب می گوید چیزی در مورد شخصیت اصلی مرد است
14. If a flagrant oversight like this could occur it says little for the prospects of men of lowly status being correctly recorded.
[ترجمه ترگمان]اگر یک نظارت آشکار مانند این می تواند رخ دهد، برای چشم اندازه ای افراد پست پایین به درستی ثبت شده است
[ترجمه گوگل]اگر یک نظارت جدی مانند این ممکن است رخ دهد، به نظر می رسد که چشم انداز مردان وضعیت ضعیف به درستی ثبت می شود
15. The United Nations described the invasion as 'a flagrant violation of international law'.
[ترجمه ترگمان]سازمان ملل این تهاجم را به عنوان نقض آشکار قانون بین المللی توصیف کرد
[ترجمه گوگل]سازمان ملل متحد این تهاجم را 'نقض آشکاری از قوانین بین المللی' توصیف کرد