کلمه جو
صفحه اصلی

logger


معنی : چوب بر، الوارساز، واقعهنگار
معانی دیگر : درخت انداز (کسی که کارش درخت بری و الوارسازی است)

انگلیسی به فارسی

چوب بر، الوارساز


واقعه نگار


چوب الوار، چوب بر، الوارساز، واقعهنگار


انگلیسی به انگلیسی

• one who chops wood, lumberjack, woodcutter; machine for loading logs
stupid, foolish
loggers are people whose job is to cut down trees in a forest.

اسم ( noun )
• : تعریف: one who works in logging; lumberjack.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] ثبت کننده ای که به طور خودار کمیتهای اندازه گیری شده را در زمانهای معین می پیماید و مقادیر آنهارا در یک نمودار چاپ یا ثبت می کند .

مترادف و متضاد

چوب بر (اسم)
woodsman, logger, lumberjack

الوارساز (اسم)
logger

واقعه نگار (اسم)
logger

جملات نمونه

1. The performance monitor, event logger and control services will be fully integrated within the operating system.
[ترجمه ترگمان]نظارت بر عملکرد، logger رویداد و خدمات کنترل بطور کامل در سیستم عملیاتی ادغام خواهد شد
[ترجمه گوگل]مانیتور عملکرد، logger رویداد و خدمات کنترل خواهد شد به طور کامل در سیستم عامل یکپارچه

2. That logger even believes you can hear it popping as the pockets burst.
[ترجمه ترگمان]اون چوب چوب حتی باور داره که تو هم میتونی صدای انفجار رو بشنوی
[ترجمه گوگل]این منطق حتی معتقد است که می توانید صدای آن را بشنوید، چون جیب ها پشت سر گذاشته شده اند

3. He worked as a logger and riverboat guide, unmarried but not always unencumbered.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک چوب بر روی چوب بر روی آن کار می کرد، اما همیشه unencumbered بود
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک راهنمای دروگر و قایقرانی کار می کرد، اما ازدواج نکرده، اما همیشه محاصره نشده بود

4. Dale, his logger, had cut two truckloads of wood for me, and that was it for now.
[ترجمه ترگمان]دیل چوب دستی اش دو تکه چوب چوب را برای من بریده بود و همین حالا بود
[ترجمه گوگل]دیل، معاون او، دو بار کامیون چوبی را برای من برداشت، و آن هم اکنون است

5. It is an object to provide a data logger configured to solve a problem that data required to analyze a cause of occurrence of an abnormal event cannot be acquired.
[ترجمه ترگمان]این یک موضوع برای فراهم کردن یک فایل داده برای حل یک مشکل است که داده های مورد نیاز برای تجزیه و تحلیل علت وقوع یک رویداد غیر عادی را نمی توان به دست آورد
[ترجمه گوگل]این یک شیء است که یک logger داده شده را برای پیکربندی یک مشکل حل کند که اطلاعات مورد نیاز برای تجزیه و تحلیل علت وقوع رویداد غیر عادی را نمی توان به دست آورد

6. In the case of a log-out, the session logger logs the reason for the logout (for example, timed out) as the URI parameter.
[ترجمه ترگمان]در مورد یک فایل لاگ، the می تواند دلیل خروج از سیستم را log ها کند (برای مثال، برنامه ریزی شده است)به عنوان پارامتر نشانی اینترنتی
[ترجمه گوگل]در مورد log-out، logger session دلیل خروج (به عنوان مثال، زمان بندی شده) را به عنوان پارامتر URI وارد می کند

7. Error Logger - Tracks redirection to error pages.
[ترجمه ترگمان]خطا هنگام تغییر مسیر به صفحات اشتباه
[ترجمه گوگل]Logger Error - ردیابی مسیر به صفحات خطا را دنبال می کند

8. Video VBOX combines a powerful GPS data logger with a high quality solid - state video recorder.
[ترجمه ترگمان]ویدئو Video ترکیبی از داده قوی GPS را با یک دستگاه ضبط ویدیویی با کیفیت بالا ترکیب می کند
[ترجمه گوگل]ویدیو VBOX ترکیبی از یک GPS اطلاعات قدرتمند با کیفیت ضبط ویدئویی با کیفیت بالا است

9. NT Event Logger Component full source code can be used directly.
[ترجمه ترگمان]NT Event Event logger Component از کد منبع کامل می تواند به طور مستقیم استفاده شود
[ترجمه گوگل]NT Event Logger کامپایلر کامل کد منبع می تواند به طور مستقیم استفاده شود

10. The data logger device has been fitted to ship's engine room.
[ترجمه ترگمان]دستگاه ثبت داده ها به اتاق موتور کشتی نصب شده است
[ترجمه گوگل]دستگاه ثبت داده ها به اتاق موتور کشتی نصب شده است

11. The Data - logger is fine, This is an internal fault in the LCD.
[ترجمه ترگمان]\"Data\" خوب است، این یک خطای داخلی در LCD است
[ترجمه گوگل]Data Logger خوب است، این یک خطای داخلی در LCD است

12. Present numeral logger is complex in structure, easy to trouble and price expensive.
[ترجمه ترگمان]logger موجود در سازه پیچیده است، به راحتی دچار مشکل می شود و قیمت گران است
[ترجمه گوگل]منطق عددی موجود در ساختار پیچیده است، آسان به مشکل و قیمت گران است

13. At this point, it's worth mentioning that the logger might be set to write output into a separate file to simplify debugging.
[ترجمه ترگمان]در این نقطه، لازم به ذکر است که the ممکن است تنظیم شود تا خروجی را به یک فایل جداگانه برای تسهیل رفع اشکال زدایی اختصاص دهد
[ترجمه گوگل]در این مرحله، لازم به ذکر است که ممکن است logger برای نوشتن خروجی به یک فایل جداگانه برای ساده کردن اشکالزدایی تنظیم شود

14. For example, polling, billing, and logger functions must be invoked before the actual program begins.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، رای گیری، صدور صورت حساب، و توابع logger باید قبل از شروع برنامه واقعی احضار شوند
[ترجمه گوگل]برای مثال، قبل از آغاز برنامه واقعی، باید رای گیری، توافق نامه و توابع logger مورد استفاده قرار گیرد

پیشنهاد کاربران

چوب بر . درخت انداز

به آبجو هم گفته میشود ( مانند دلستر که در ایران به آبجو بی الکل گفته میشود )

الواربردار


کلمات دیگر: