کلمه جو
صفحه اصلی

excavate


معنی : کاویدن، حفر کردن، از خاک در اوردن، حفاری کردن
معانی دیگر : کندن، سوراخ کندن، کندن و آشکار کردن، (از زیر خاک) درآوردن، (با کندن) پوک کردن، توخالی کردن، کندن و درآوردن، فراکاوی کردن، خاکبرداری کردن، پایه کنی کردن، گودبرداری کردن

انگلیسی به فارسی

استخراج، کاویدن، حفر کردن، حفاری کردن، از خاک در اوردن


کاویدن، حفرکردن، از خاک درآوردن، حفاری کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: excavates, excavating, excavated
(1) تعریف: to make a hole or cavity in by digging or scooping out the interior portion.
مترادف: gouge, hollow out, scoop
مشابه: burrow, cave, cavern, dig, hole, pit, quarry, shovel, spade, unearth

(2) تعریف: to form (a hole, tunnel, or the like) by digging out material.
مترادف: hollow out, scoop, tunnel
مشابه: burrow, cave, cavern, channel

(3) تعریف: to expose by digging away overlying material; unearth.
مترادف: unearth
مشابه: bare, dig out, disinter, exhume, expose, mine, quarry, shovel, stope, uncover
فعل ناگذر ( intransitive verb )
(1) تعریف: to expose an archaeological site.
مشابه: dig

(2) تعریف: to engage in digging out material or hollowing out something.
مترادف: dig, scoop
مشابه: burrow, hole, mine, tunnel

• dig out, hollow out; unearth, lay bare by digging
to excavate a piece of land means to remove earth carefully from it and look for the remains of pots or buildings, in order to find out about the past.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] حفاری - خاکبرداری - کندن
[زمین شناسی] حفرکردن،کندن آزادکردن وجداسازی توده های بزرگ سنگ ازکانسارمربوطه یاسنگ مادرراکندن سنگ گویند

مترادف و متضاد

کاویدن (فعل)
analyze, excavate, drag, rummage, analyse

حفر کردن (فعل)
excavate, grave, cave, delve, gull

از خاک در اوردن (فعل)
excavate, disinter, exhume

حفاری کردن (فعل)
excavate, unearth

dig up


Synonyms: burrow, cut, delve, empty, gouge, grub, hollow, mine, quarry, scoop, scrape, shovel, spade, trench, tunnel, uncover, unearth


Antonyms: fill


جملات نمونه

to excavate a tunnel

تونل کندن


1. to excavate a tunnel
تونل کندن

2. to excavate ancient ruins
خرابه های باستانی را از زیر خاک آشکار کردن

3. They plan to excavate a large hole.
[ترجمه ترگمان]آن ها قصد دارند یک گودال بزرگ را حفاری کنند
[ترجمه گوگل]آنها قصد دارند یک سوراخ بزرگ بسازند

4. In tin mining today, workers excavate tunnels horizontally from a vertical shaft.
[ترجمه ترگمان]امروزه در معدن قلع، کارگران تونل را به صورت افقی از یک شفت عمودی حفاری می کنند
[ترجمه گوگل]امروزه در معدن قلع، کارگران تونلها را به صورت افقی از یک شفت عمودی برداشتند

5. Work is under way to excavate the ancient city.
[ترجمه ترگمان]کار در حال انجام است تا شهر باستانی را حفاری کند
[ترجمه گوگل]کار در حال ساختن شهر باستانی است

6. It had taken three months to excavate down to the bare rock.
[ترجمه ترگمان]سه ماه طول کشید تا به سنگ لخت برسد
[ترجمه گوگل]این مدت سه ماه طول کشید تا سنگ را به لبه بیفتد

7. Local people called on the government to excavate the site and to protect the remains.
[ترجمه ترگمان]مردم محلی از دولت خواستند تا این محل را حفاری کند و از بقایا حفاظت کند
[ترجمه گوگل]مردم محلی از دولت خواسته اند که این سایت را گمراه کنند و برای محافظت از بقایای خود استفاده کنند

8. They will not excavate a crater, and therefore raise far less dust than surface bursts with the same yield.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک دهانه را حفاری نمی کنند و به همین دلیل گرد و غبار کمتری را نسبت به bursts سطح با بازده یک سان بالا می برند
[ترجمه گوگل]آنها یک دهانه را استخراج نمیکنند و بنابراین گرد و غبار کمتری نسبت به انفجارهای سطح با همان عملکرد را افزایش می دهند

9. Archaeologists excavate sites carefully and record everything they see and find.
[ترجمه ترگمان]باستان شناسان سایت ها را به دقت حفاری می کنند و هر چیزی که می بینند را ثبت و ضبط می کنند
[ترجمه گوگل]باستان شناسان سایت ها را به طور دقیق می برند و همه چیزهایی را که می بینند و می یابند را ضبط می کنند

10. This machine uses multiple scoops to excavate stale raw material continuously.
[ترجمه ترگمان]این ماشین از چندین جهش استفاده می کند تا مواد خام کهنه را به طور مداوم حفاری کند
[ترجمه گوگل]این دستگاه به طور پیوسته از مواد خام مواد خام استفاده می کند

11. And the last part excavate the contemporary significance of the thought of "the new people" personality so as to provide the referential experience for the construction of syntonic personality.
[ترجمه ترگمان]و بخش آخر اهمیت معاصر تفکر \"شخصیت جدید\" را حفاری می کند تا تجربه ارجاعی برای ساخت شخصیت syntonic فراهم کند
[ترجمه گوگل]و بخش آخر، اهمیت معاصر تفکر 'شخصیت افراد جدید' را به گونه ای فراهم می کند که تجربیات ارجاعی برای ساختن شخصیت سنتونیک فراهم کند

12. From a new view angle, sociology can excavate the historical nature and sociocultural significance of P. E.
[ترجمه ترگمان]از دیدگاه جدید، جامعه شناسی می تواند ماهیت تاریخی و اهمیت فرهنگی و اجتماعی P را حفاری کند ای
[ترجمه گوگل]از یک زاویه دید جدید، جامعه شناسی می تواند ماهیت تاریخی و اهمیت اجتماعی فرهنگی اش را جلب کند

13. Weaving excavate and grub supersedure plan is means of dealing with connection of excavate and grub in mine production, and is chief and basal work.
[ترجمه ترگمان]حفاری و grub supersedure وسایلی است که با اتصال زمین و گیاهان در تولید معدن در ارتباط هستند و کار اصلی و اساسی است
[ترجمه گوگل]طرح توجیهی سرخ کردن و گراب در معادن به معنی دستیابی به معادن و استخراج معادن در معادن است و کار اصلی و پایه است

14. The researchers plan to excavate the second pliosaur when they return to Spitsbergen this summer.
[ترجمه ترگمان]محققان قصد دارند فصل دوم را وقتی که تابستان امسال به Spitsbergen باز می گردند، حفاری کنند
[ترجمه گوگل]محققان قصد دارند دومین پیلوئوآور را در ماه اوت به Spitsbergen برگردانند

15. The mining company wants to excavate the hillside.
[ترجمه ترگمان]شرکت معدن کاری می خواهد دامنه تپه را حفاری کند
[ترجمه گوگل]شرکت استخراج معادن می خواهد دامنه تپه را بشکند

to excavate ancient ruins

خرابه‌های باستانی را از زیر خاک آشکار کردن


an excavated wisdom tooth

دندان عقل توخالی شده


Over ten million tons of ore were excavated from that pocket.

بیش از ده میلیون تن خاک معدنی از آن حفره خارج شد.


پیشنهاد کاربران

کاوش

کلمه ی excavate در انگلیسی Formal محسوب میشه و به معنای خاک برداری است . این در حالی است که در معنی دوم خود به معنای حفاری باستان شناسانه است .

کنده کاری با دقت به وسیله قلم مو

بیشتر برای کندن به منظور چیزهای با ارزشه

. E. g
Archaeologists ➡️excavate⬅️ hoard of rare silver coins

رجوع شود به unearth


کلمات دیگر: