1. Nancy was in a fractious mood.
[ترجمه ترگمان]نانسی سرحال بود
[ترجمه گوگل]نانسی در خلق و خوی شکننده بود
2. Children become fractious when they are tired.
[ترجمه ترگمان]کودکان وقتی خسته می شوند کج خلق می شوند
[ترجمه گوگل]وقتی خسته می شوند، کودکان درهم شکسته می شوند
3. Children often get fractious and tearful when tired.
[ترجمه ترگمان]کودکان اغلب وقتی خسته می شوند، کج خلق و گریان می شوند
[ترجمه گوگل]کودکان هنگام خستگی اغلب فریبنده و پریشان می شوند
4. The six fractious republics are demanding autonomy.
[ترجمه ترگمان]شش جمهوری fractious خواستار خودمختاری هستند
[ترجمه گوگل]جمهوری های شش نفری که خواستار استقلال هستند
5. I muttered like a fractious housewife.
[ترجمه ترگمان]مثل یک زن خانه دار احمق زیر لب گفتم:
[ترجمه گوگل]من مثل یک زن خانه دار فریبنده گفتم
6. Republicans have a fractious debate led by pro-choice governors, including California Gov.
[ترجمه ترگمان]جمهوری خواهان یک بحث fractious به رهبری فرمانداران طرفدار انتخاب، از جمله فرماندار کالیفرنیا، دارند
[ترجمه گوگل]جمهوری خواهان یک بحث مبهم به رهبری فرمانداران طرفدار انتخاب، از جمله دولت کالیفرنیا داشته اند
7. The opening scenes of this fractious heist movie see him at his most acute.
[ترجمه ترگمان]صحنه های باز این فیلم به دام انداختن او با بیش ترین دقت او را می دیدند
[ترجمه گوگل]صحنه های آغازین این فیلم شگفت انگیز او را در حادترین او ببینید
8. Chopra moved between them, calming their fractious nerves.
[ترجمه ترگمان]Chopra بین آن ها حرکت می کرد و اعصاب fractious را آرام می کرد
[ترجمه گوگل]چوپرا بین آنها حرکت می کند، آرامش اعصاب شان را تسکین می دهد
9. Maggie grew up in a large, fractious family.
[ترجمه ترگمان]مگی در خانواده ای بزرگ و fractious بزرگ شد
[ترجمه گوگل]مگی در یک خانواده بزرگ و پرتحرک رشد کرد
10. Admittedly, they went to North Carolina as a fractious team with too many cliques.
[ترجمه ترگمان]مسلما، آن ها به عنوان یک تیم fractious با گروه های زیادی به کارولینای شمالی رفتند
[ترجمه گوگل]مسلما، آنها به کارولینای شمالی به عنوان یک تیم پرخاشگر با کلاکی های زیادی رفتند
11. If we get any fractious children we always send for Helen.
[ترجمه ترگمان]اگر ما کودکان fractious را پیدا کنیم، همیشه برای هلن می فرستیم
[ترجمه گوگل]اگر هر کودک شکننده ای را پیدا کنیم، همیشه برای هلن می فرستیم
12. The children were predictably fractious.
[ترجمه ترگمان]بچه ها به طور قابل پیش بینی fractious بودند
[ترجمه گوگل]کودکان به طور پیش بینی شده فریبنده بودند
13. There were no fractious sects and gangsters to challenge his authority.
[ترجمه ترگمان]هیچ فرقه fractious و تبهکار وجود نداشت که قدرت خود را به چالش بکشد
[ترجمه گوگل]هیچ فرقه ای و گانگستر فریبنده برای تسلط بر قدرت او وجود نداشت
14. Imperious, fractious ladies who minced along, holding up their saris.
[ترجمه ترگمان]زنانی با fractious و fractious که همراه با minced همراه بودند و saris را در دست گرفته بودند
[ترجمه گوگل]خانم های مشتاق و فریبنده که درهم ریخته اند، سارای خود را نگه دارند
15. Truth, therefore, is socially fractious, while ignorance is bliss.
[ترجمه ترگمان]بنابراین حقیقت از نظر اجتماعی fractious است، در حالی که بی خبری یک نعمت است
[ترجمه گوگل]بنابراین، حقیقت این است که از نظر اجتماعی غلط است، در حالی که جهل سعادت است