1. an ethical decision
تصمیم بهخویانه
2. an ethical doctor
دکتر وظیفه شناس (درستکار)
3. an ethical person
آدم بهخوی (نیک کردار)
4. modern ethical theories
نظریه های نوین در بهکردار شناسی
5. the ethical aspects of this matter are not the same as its economic ones
جنبه های اخلاقی این موضوع با جنبه های اقتصادی آن یکی نیست.
6. actions contravening ethical principles
کارهایی که با اصول اخلاقی مغایرت دارد.
7. decisions must be made within an ethical framework
تصمیمات بایستی در یک چارچوب اخلاقی اتخاذ گردند.
8. His behaviour has not been strictly ethical.
[ترجمه ترگمان]رفتار او به شدت اخلاقی نبوده است
[ترجمه گوگل]رفتار او به شدت اخلاقی نیست
9. Is it ethical to promote cigarettes through advertising?
[ترجمه ترگمان]آیا تبلیغ سیگار از طریق تبلیغات اخلاقی است؟
[ترجمه گوگل]آیا اخلاقی است که سیگار را از طریق تبلیغات تبلیغ کند؟
10. You can't divorce science from ethical questions.
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید دانش را از سوالات اخلاقی جدا کنید
[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید علم را از سوالات اخلاقی طلاق دهید
11. It was a debate which aroused fervent ethical arguments.
[ترجمه ترگمان]بحثی بود که بحث های اخلاقی پرشوری را برانگیخت
[ترجمه گوگل]این بحثی بود که بحث های اخلاقی پرشور را به وجود آورد
12. The president must have the highest ethical standards .
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور باید بالاترین استانداردهای اخلاقی را داشته باشد
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور باید بالاترین استانداردهای اخلاقی را داشته باشد
13. I have an ethical and a moral obligation to my client.
[ترجمه ترگمان]من یک تعهد اخلاقی و اخلاقی به مشتری دارم
[ترجمه گوگل]من یک اخلاق و اخلاقی برای مشتری دارم
14. Transplantation of organs from living donors raises ethical issues.
[ترجمه ترگمان]جذب اعضا از اهدا کنندگان زنده مسائل اخلاقی را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]پیوند ارگان ها از اهداکنندگان زندگی، مسائل اخلاقی را افزایش می دهد
15. First, their case focused attention upon the ambiguous ethical relationship between campaign contributions and political favours by elected officials.
[ترجمه ترگمان]اول اینکه، مورد آن ها بر رابطه اخلاقی مبهم بین مشارکت انتخاباتی و منافع سیاسی توسط مقامات انتخاب شده تمرکز داشت
[ترجمه گوگل]اولا، پرونده آنها بر روابط مبهم اخلاقی بین کمک های کمپین و تمایلات سیاسی توسط مقامات منتخب تمرکز کرده است
16. It does however represent an ethical standard which the press should be reluctant to infringe other than for reasons of genuine public interest.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این یک استاندارد اخلاقی را نشان می دهد که مطبوعات باید نسبت به دلایل منافع عمومی واقعی، نسبت به نقض حقوق دیگران بی میل باشند
[ترجمه گوگل]با این وجود، این استاندارد یک استاندارد اخلاقی است که مطبوعات باید تمایلی به جلب رضایت جز به دلایل منافع عمومی نداشته باشند