کلمه جو
صفحه اصلی

promenade


معنی : گردش، تفریح، تفرجگاه، سیر، گردشگاه، تفرج، گردش رفتن، تفرج کردن، گردش کردن
معانی دیگر : پیاده روی تفریحی، خرامش، محل خرامش یا پیاده روی، خرامشگاه، رقص رسمی، خرامیدن، (به طور تفریحی یا برای خودنمایی) راه رفتن، سلانه سلانه رفتن، به رخ دیگران کشیدن، پز دادن

انگلیسی به فارسی

گردش، تفرج، سیر، گردشگاه، تفرجگاه، گردش رفتن،تفرج کردن، گردش کردن


قدم زدن، تفرجگاه، گردشگاه، گردش، تفرج، تفریح، سیر، گردش رفتن، تفرج کردن، گردش کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a recreational or leisurely stroll, esp. in public.
مشابه: stroll

- The couple enjoyed their evening promenade through the park.
[ترجمه ترگمان] آن زوج از گردش شبانه در پارک لذت می بردند
[ترجمه گوگل] زن و شوهر از پارک لذت برده بودند

(2) تعریف: a sidewalk or other path built for this purpose; esplanade.

- The promenade extends for a half mile along the beach.
[ترجمه ترگمان] گردش نیم مایل در امتداد ساحل ادامه دارد
[ترجمه گوگل] گشت و گذار در طول ساحل یک مایل نیمی گسترش می یابد

(3) تعریف: a formal dance or ball.

(4) تعریف: a formalized march of dancers, esp. in square dancing, folk dancing and ballet.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: promenades, promenading, promenaded
(1) تعریف: to take a leisurely stroll, often with the purpose of seeing others or being seen by others.
مشابه: stroll

- Dressed in their best Sunday frocks and their Easter bonnets, the ladies promenaded down the avenue.
[ترجمه ترگمان] پیراهن های روزه ای یکشنبه و کلاه های Easter را به تن داشتند و خانم ها هم از خیابان پایین می رفتند
[ترجمه گوگل] خانم ها به طرف خیابان راه می روند و در بهترین روزهای یکشنبه خود و لباس های عید پاک خود را پوشانده اند

(2) تعریف: to execute a promenade in a dance.
فعل گذرا ( transitive verb )
(1) تعریف: to take a promenade in, along, or through.
مشابه: stroll

(2) تعریف: to display on, or as though on, a promenade.

- We noticed how promenaded his attractive new girlfriend at the party.
[ترجمه ترگمان] ما متوجه شدیم که چطور دوست دختر جدیدش توی مهمونی بوده
[ترجمه گوگل] ما متوجه شدیم که دوست دختر جدید جذاب او در حزب است

• leisurely walk; walkway; march of dancers (in ballroom dancing); formal ball, dance
parade about, walk about for the sake of making a display
at a seaside town, the promenade is a road or path next to the sea.
a promenade concert or theatre performance is one at which some of the audience stand rather than sit.

مترادف و متضاد

گردش (اسم)
flow, progress, operation, movement, travel, period, airing, circulation, turn, excursion, twirl, paseo, revolution, promenade, race, wrest, canter, roll, trip, circuit, circumvolution, itineracy, itinerancy, stroll, saunter, gyration, hike, jaunt, meander, nutation

تفریح (اسم)
amusement, break, play, paseo, walk, pastime, recreation, promenade, diversion, divertimento, jaunt

تفرجگاه (اسم)
promenade, boulevard, mall

سیر (اسم)
development, process, go, movement, motion, travel, excursion, passage, walk, promenade, tour, garlic, sightseeing

گردشگاه (اسم)
park, walk, promenade, esplanade, walkway, purlieu

تفرج (اسم)
paseo, promenade, outing

گردش رفتن (فعل)
promenade

تفرج کردن (فعل)
walk, promenade

گردش کردن (فعل)
walk, promenade, trip, revolve, circulate, gander, itinerate, rove

جملات نمونه

1. A wide promenade allows many people to walk at the same time.
[ترجمه ترگمان]یک گردش گسترده به بسیاری از مردم اجازه می دهد که همزمان راه بروند
[ترجمه گوگل]یک غرفه گسترده اجازه می دهد بسیاری از مردم در همان زمان راه رفتن

2. We strolled along on the promenade eating ice-creams.
[ترجمه ترگمان]ما قدم زنان در حالی که بستنی می خوردند، قدم می زدیم
[ترجمه گوگل]ما در کنار قدم زدن با یخ کرم خوردیم

3. We took a promenade along the canal after Sunday dinner.
[ترجمه ترگمان]بعد از شام یکشنبه، یک گردش در نهر کردیم
[ترجمه گوگل]ما بعد از یکشنبه شام ​​قدم زدن در کنار کانال انجام دادیم

4. We walked along the whole promenade, from end to end.
[ترجمه ترگمان]تمام گردش و گردش را ادامه دادیم
[ترجمه گوگل]ما در طول کل پیاده روی، از انتها به انتهای راه می رفتیم

5. I was battling my way along the promenade in the teeth of a force ten gale.
[ترجمه ترگمان]من در راه رفتن به گردش در میان دندان های یک نیروی هوایی ده برابر بودم
[ترجمه گوگل]من در راه پیاده روی در دندان های نیروی ده گله با من مبارزه می کردم

6. Along the lake front runs a promenade with lots of welcoming cafes, all with superb views over the lake.
[ترجمه ترگمان]در امتداد دریاچه، گردش با کافه های بسیار استقبال شده، همه با مناظر عالی روی دریاچه گردش می کنند
[ترجمه گوگل]در امتداد دره دریاچه، یک قدم زدن با تعداد زیاد کافه های استقبال می شود، همه با دید عالی بر دریاچه

7. Our nightly promenade up and down the road has put us on speaking terms with the whole neighbourhood.
[ترجمه ترگمان]گردش شبانه ما بالا و پایین جاده ما را به سخن گفتن با همه همسایه ها قرار داده است
[ترجمه گوگل]پیاده روی شبانه ما در بالا و پایین جاده ما را در شرایط صحبت با کل محله قرار داده است

8. But the watcher on the promenade has seen that something is wrong.
[ترجمه ترگمان]اما ناظر در گردش متوجه شده است که چیزی اشتباه است
[ترجمه گوگل]اما تماشاچی در غرفه دیده است که چیزی اشتباه است

9. Lights were strung across the promenade; around the Casino.
[ترجمه ترگمان]در اطراف قمارخانه، چراغ ها را روشن کرده بودند
[ترجمه گوگل]چراغ ها در سراسر غار برافراشته شد؛ در اطراف کازینو

10. This pier was not a promenade for me.
[ترجمه ترگمان] این اسکله برای من یه گردش نبود
[ترجمه گوگل]این اسکله یک قدم برای من نبود

11. There's a delightful promenade beside the river, a network of walks and rambles plus tennis courts and a mini-golf course.
[ترجمه ترگمان]در کنار رودخانه، یک گردش لذت بخشی در کنار رودخانه، یک شبکه پیاده روی و یک زمین گلف و یک زمین کوچک گلف وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک قدم زدن لذت بخش در کنار رودخانه، شبکه ای از پیاده روها و رمپ ها به همراه زمین های تنیس و زمین های مینی گلف وجود دارد

12. He found work on the promenade there, sitting in a barrel.
[ترجمه ترگمان]او در خیابان کار می کرد و روی یک بشکه نشسته بود
[ترجمه گوگل]او در آنجا کار می کرد و در یک بشکه نشسته بود

13. Along the side of the lake, a long promenade runs in front of the town; no wonder amateur photographers come back raving!
[ترجمه ترگمان]در کنار دریاچه، یک گردش طولانی در مقابل شهر انجام می شود؛ هیچ تعجبی ندارد که عکاسان آماتور به حال هذیان باز گردند!
[ترجمه گوگل]در کنار دریاچه، یک قدمی بلند در مقابل شهر می گذرد؛ جای تعجب نیست که عکاسان آماتور می خواهند باهم شوخی کنند!

14. While these could be used on the Promenade, their length and awkward entrances precluded their use around town.
[ترجمه ترگمان]در حالی که این موارد را می توان در the مورد استفاده قرار داد، طول و ورودی های ناشی از آن ها مانع استفاده از آن ها در اطراف شهر شد
[ترجمه گوگل]در حالی که این می تواند در Promenade مورد استفاده قرار گیرد، طول آنها و ورودی های ناخوشایند از استفاده آنها در اطراف شهر جلوگیری می کند

پیشنهاد کاربران

جاده سلامت ( پیاده روی مخصوص پیاده وری که معمولا در کنار دریا و جنگل و پارک ایجاد میکنند )

paseo

( متن زیر عکس )
People visit the Bund 💥promenade💥 in front of the Lujiazui financial district of Shanghai. Photo: AFP

جاده سلامت خودمون


کلمات دیگر: