کلمه جو
صفحه اصلی

titanic


معنی : غول اسا، وابسته به عنصر تیتانیوم، خیلی کلان
معانی دیگر : (شیمی) دارای تیتانیم، تیتانیک، وابسته به خدایان غول پیکر (رجوع شود به: titan)، باحرف بزرگ غول اسا

انگلیسی به فارسی

(باحرف بزرگ) غول اسا، خیلی کلان، وابسته به عنصر تیتانیوم


تایتانیک، غول اسا، وابسته به عنصر تیتانیوم، خیلی کلان


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: having enormous size, strength, or power; colossal; huge.
مشابه: enormous, giant, gigantic, immense, jumbo, mammoth, monster, monstrous, tremendous

- A titanic explosion occurs and the star's matter is blown away.
[ترجمه ترگمان] انفجار بزرگی رخ می دهد و قضیه ستاره از بین می رود
[ترجمه گوگل] یک انفجار تیتانیایی اتفاق می افتد و ماده ستاره از بین می رود

(2) تعریف: (cap.) of or relating to the Titans.

(3) تعریف: of, relating to, or containing titanium.
اسم ( noun )
مشتقات: titanically (adv.)
• : تعریف: (cap.) the White Star Line passenger steamship, acclaimed for its size, speed, and durability, that sank on April 15, 1912 after striking an iceberg on its maiden voyage, killing over 1,500 people.

• elegant passenger ship from the beginning of the 1900's that sank with 1500 passengers after striking an iceberg during its maiden voyage; film about the sinking of the ship "the titanic"
huge, great
something that is titanic is very big or important.

مترادف و متضاد

غول اسا (صفت)
colossal, titanic, gigantesque, ogreish

وابسته به عنصر تیتانیوم (صفت)
titanic

خیلی کلان (صفت)
titanic

gigantic, very large


Synonyms: Brobdingnagian, colossal, elephantine, enormous, epic, gargantuan, giant, Herculean, huge, immense, jumbo, larger-than-life, mammoth, massive, monstrous, monumental, titan, towering, tremendous, vast


جملات نمونه

1. The Titanic was a passenger ship which sank in 19
[ترجمه ترگمان]تایتانیک یک کشتی مسافربری بود که در ۱۹ مه غرق شد
[ترجمه گوگل]تایتانیک یک کشتی مسافری بود که در 19 سالگی غرق شد

2. The film Titanic thrilled the audience.
[ترجمه ترگمان]فیلم تایتانیک حضار را هیجان زده کرد
[ترجمه گوگل]فیلم تایتانیک مخاطبان را هیجان زده کرد

3. I have a detailed miniature of the Titanic.
[ترجمه ترگمان]من یک تصویر دقیق از تایتانیک دارم
[ترجمه گوگل]من یک مینیاتوری دقیق از تایتانیک دارم

4. The Titanic sank on her maiden voyage.
[ترجمه ترگمان]تایتانیک در سفر maiden غرق شد
[ترجمه گوگل]تایتانیک در سفر قبلی اش غرق شد

5. In 19 the Titanic sank on her maiden voyage.
[ترجمه ترگمان]در ۱۹ سالگی تایتانیک در سفر maiden غرق شد
[ترجمه گوگل]در 19 سالگی، تایتانیک در سفر نخستین خود غرق شد

6. The world had witnessed a titanic struggle between two visions of the future.
[ترجمه ترگمان]جهان شاهد کش مکش بزرگی بین دو دیدگاه آینده بود
[ترجمه گوگل]جهان شاهد یک مبارزه تیتانیایی بین دو دیدگاه آینده بود

7. The Titanic sank on its maiden voyage .
[ترجمه ترگمان]تایتانیک در سفر maiden غرق شد
[ترجمه گوگل]تایتانیک در سفر نخستین خود غرق شد

8. The Titanic sank in April 1912 on its maiden voyage from Southampton to New York.
[ترجمه ترگمان]تایتانیک در آوریل ۱۹۱۲ در سفر دریایی خود از Southampton به نیویورک غرق شد
[ترجمه گوگل]تایتانیک در آوریل 1912 در سفر نخستین خود از ساوتهمپتون به نیویورک غرق شد

9. He has set himself a titanic task:to revive the country's economy.
[ترجمه ترگمان]او خود را وظیفه بزرگی ساخته است که اقتصاد کشور را احیا کند
[ترجمه گوگل]او خود را یک وظیفه اساسی برای احیای اقتصاد کشور کرده است

10. The two of them are locked in a titanic struggle for control of the company.
[ترجمه ترگمان]هردوی آن ها در مبارزه ای بزرگ برای کنترل کمپانی گرفتار شده اند
[ترجمه گوگل]دو نفر از آنها در مبارزه تایتانیک برای کنترل شرکت قفل شده اند

11. The Titanic met her fate by crashing into a huge iceberg.
[ترجمه ترگمان]تایتانیک با برخورد با یک کوه یخی عظیم با سرنوشت خود روبرو شد
[ترجمه گوگل]تایتانیک سرنوشت خود را با سقوط به یک کوه یخ بزرگ

12. Titanic pay increases and tax cuts for the wealthy and prosperous are of material benefit to the poor.
[ترجمه ترگمان]تایتانیک افزایش می یابد و کاهش های مالیاتی ثروتمندان و ثروتمندان سود مادی فقرا محسوب می شود
[ترجمه گوگل]افزایش تطبیقی ​​و کاهش مالیات برای ثروتمندان و مرفه ها به نفع فقرا است

13. Titanic job with a sinking feeling It's all in the red bag.
[ترجمه ترگمان]غرق شدن در احساس غرق شدن در کیف قرمز
[ترجمه گوگل]کار تایتانیک با احساس غرق شدن این همه در کیسه قرمز است

14. What is trivial to one person may raise titanic questions for some one else.
[ترجمه ترگمان]آنچه برای یک فرد بی اهمیت است ممکن است پرسش های بزرگی را برای شخص دیگری مطرح کند
[ترجمه گوگل]برای یک فرد بی اهمیت، ممکن است سوالات تیتانیکی برای برخی افراد مطرح شود

15. The theme tune from Titanic was played at their wedding.
[ترجمه ترگمان]آهنگ \"تایتانیک\" در مراسم عروسی آن ها بازی شد
[ترجمه گوگل]لحن تم از تایتانیک در عروسی خود بازی کرد

پیشنهاد کاربران

خیلی کلان

adjective
[more titanic; most titanic] :
🔴 very great in size, force, or power : gigantic
◀️They put up a titanic struggle
◀️The batter hit a titanic home run
◀️a titanic explosion

۱. وابسته به عنصر تیتانیوم
۲. عظیم - غول آسا - کلان
۳. کشتی معروف تایتانیک که در 15 April 1912 غرق شد

📌 SYNONYMS :
Gigantic - Titanic - Enormous - Large - Huge - Big - Colossal - Massive - Tremendous - Immense - Great - Monstrous

📌 ANTONYMS :
Tiny / Small / Little / Micro / Mini / Pocket / Petite
Minimal / Fun - size / Puny / Insignificant / Microscopic / Dinky / Bijou


کلمات دیگر: