1. her disappearance is a mystery to me
ناپدید شدن او برایم اسرارآمیز است.
2. the disappearance of the jewelery had left him perplexed
غیب شدن جواهرات او را کاملا دچار حیرت کرده بود.
3. the disappearance of the money foxed us all
ناپدید شدن پول ها همه ما را مات و سردرگم کرد.
4. the puzzle of the bridegroom's disappearance
معمای غیب شدن داماد
5. a depression in indian arts which will result in their disappearance
کسادی در صنایع دستی سرخپوستان که منجر به نابودی آن خواهد شد
6. How could he explain his abrupt disappearance from the party?
[ترجمه ترگمان]چطور می توانست ناپدید شدن ناگهانی او از مهمانی را توضیح دهد؟
[ترجمه گوگل]چگونه او می تواند ناپدید شدن ناگهانی خود را از حزب توضیح دهد؟
7. His sudden disappearance triggered a red alert among his friends.
[ترجمه ترگمان]ناپدید شدن ناگهانی او یک هشدار قرمز در میان دوستانش ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]ناپدید شدن ناگهانی او در میان دوستانش موجب هشدار قرمز شد
8. They reported the disappearance of the ship.
[ترجمه ترگمان]آن ها ناپدید شدن کشتی را گزارش کردند
[ترجمه گوگل]آنها ناپدید شدن کشتی را گزارش کردند
9. The awful truth about his disappearance finally dawned on her.
[ترجمه ترگمان]حقیقت وحشتناک ناپدید شدن ناپدید شدن او در او بود
[ترجمه گوگل]حقیقت بدی در مورد ناپدید شدن او در نهایت به او خیره شد
10. The papers ran speculative stories about the mysterious disappearance of Eddie Donagan.
[ترجمه ترگمان]تمام روزنامه ها راجع به ناپدید شدن اسرار آمیز ادی Donagan داستان ها می گفتند
[ترجمه گوگل]این مقالات داستان های تفصیلی درباره ناپدید شدن اسرار آمیز ادی دانگان را اجرا کردند
11. Her disappearance has mystified her friends and neighbors.
[ترجمه ترگمان]ناپدید شدن او، دوستان و همسایگان او را مات و مبهوت کرده است
[ترجمه گوگل]ناپدید شدنش دوستان و همسایگانش را عاشق کرده است
12. His disappearance is being looked into by the police.
[ترجمه ترگمان]ناپدید شدن اون توسط پلیس بوده
[ترجمه گوگل]ناپدید شدن او توسط پلیس مورد بررسی قرار گرفته است
13. Police are looking into the disappearance of two children.
[ترجمه ترگمان]پلیس در پی ناپدید شدن دو کودک است
[ترجمه گوگل]پلیس به دنبال ناپدید شدن دو فرزند است
14. Her disappearance has never been satisfactorily explained.
[ترجمه ترگمان]ناپدید شدن او هرگز به نحو مطلوب حل نشده است
[ترجمه گوگل]ناپدید شدنش هرگز به طور رضایتبخش توضیح داده نشده است
15. You will have to account for the disappearance of the money.
[ترجمه ترگمان]شما باید به خاطر ناپدید شدن پول حساب کنید
[ترجمه گوگل]شما باید ناپدید شدن پول را حساب کنید
16. After ten years her mystifying disappearance was still unexplained.
[ترجمه ترگمان]بعد از ده سال ناپدید شدن او هنوز غیرقابل توضیح بود
[ترجمه گوگل]پس از ده سال ناپدید شدن عرفانی او هنوز ناشناخته بود
17. The police never solved the mystery of Gray's disappearance.
[ترجمه ترگمان]پلیس راز ناپدید شدن گری را حل نکرد
[ترجمه گوگل]پلیس هرگز رمز و راز ناپدید شدن گرای را حل نکرده است
18. Police are investigating the woman's disappearance.
[ترجمه ترگمان]پلیس در حال تحقیق درباره ناپدید شدن این زن است
[ترجمه گوگل]پلیس در حال بررسی ناپدید شدن زن است