1. After a comprehensive exam, my doctor said I was in good condition.
بعد از یک معاینه جامع، دکتر به من گفت وضعیت خوبی دارم
2. The engineer gave our house a thorough, comprehensive check-up before my father bought it.
قبل از اینکه پدرم خانه را بخرد، مهندس یک بازرسی کامل و جامع از آن بعمل آورد
3. Mrs. Silver wanted us to do a comprehensive study of Edgar Allan Poe.
خانم سیلور از ما خواست که مطالعه جامعی درباره ادگار آلن پو انجام دهیم
4. a comprehensive history of america
تاریخ مبسوط امریکا
5. a comprehensive student of racial affairs
یک پژوهشگر دانا در امور نژادی
6. she has had a comprehensive training in the field of computers
او در زمینه ی کامپیوتر آموزش گسترده ای دیده است.
7. the compilation of this comprehensive dictionary
تالیف این فرهنگ جامع
8. The Rough Guide to Nepal is a comprehensive guide to the region.
[ترجمه ترگمان]راهنمای جامع برای نپال یک راهنمای جامع برای این منطقه است
[ترجمه گوگل]راهنمای خشن برای نپال راهنمای جامعی برای منطقه است
9. She has a comprehensive grasp of the subject.
[ترجمه ترگمان]او درک جامعی از موضوع دارد
[ترجمه گوگل]او درک کامل از موضوع دارد
10. We offer our customers a comprehensive range of financial products.
[ترجمه ترگمان]ما به مشتریان خود طیف وسیعی از محصولات مالی را ارائه می کنیم
[ترجمه گوگل]ما مشتریان خود را طیف وسیعی از محصولات مالی ارائه می دهیم
11. He was educated at a co-ed comprehensive school.
[ترجمه ترگمان]او در یک دبیرستان جامع تحصیل کرد
[ترجمه گوگل]او در یک مدرسه جامع تحصیل کرده بود
12. Two very clear and comprehensive handbooks are available.
[ترجمه ترگمان]دو راهنمای بسیار روشن و جامع در دسترس هستند
[ترجمه گوگل]دو کتابچه راهنمای بسیار روشن و جامع در دسترس هستند
13. He was educated at his local comprehensive school and then at Oxford.
[ترجمه ترگمان]او در مدرسه جامع محلی و سپس در آکسفورد تحصیل کرد
[ترجمه گوگل]او در مدرسه جامع محلی و سپس در آکسفورد تحصیل کرد
14. The computer comes with a comprehensive owner's manual.
[ترجمه ترگمان]کامپیوتر با یک دفترچه راهنمای جامع وارد می شود
[ترجمه گوگل]کامپیوتر همراه با راهنمای جامع مالک است
15. Dr Johnson undertook the task of writing a comprehensive English dictionary.
[ترجمه ترگمان]دکتر جانسون وظیفه نوشتن یک فرهنگ لغت جامع انگلیسی را بر عهده گرفت
[ترجمه گوگل]دکتر جانسون وظیفه نوشتن یک فرهنگ لغت انگلیسی جامع را به عهده گرفت
16. The idea was to create a comprehensive road map of the Web.
[ترجمه ترگمان]ایده ایجاد یک نقشه راه جامع از وب بود
[ترجمه گوگل]ایده این بود که یک نقشه جامع وب را ایجاد کنید
17. Have you got fully comprehensive insurance?
[ترجمه ترگمان]بیمه جامع داری؟
[ترجمه گوگل]آیا بیمه کامل بیمه ای دارید؟
18. Kylie goes to the local comprehensive.
[ترجمه ترگمان]کایلی به کلیسای جامع محلی می رود
[ترجمه گوگل]کایلی به جامع محلی می رود
19. I want a very comprehensive explanation of this plan.
[ترجمه ترگمان]من یک توضیح بسیار جامع از این برنامه می خواهم
[ترجمه گوگل]من یک توضیح بسیار جامع از این طرح می خواهم
20. Our comprehensive range of benefits includes pension and health insurance.
[ترجمه ترگمان]دامنه فراگیر مزایای ما شامل حقوق بازنشستگی و بیمه سلامت است
[ترجمه گوگل]طیف گسترده ای از مزایای ما شامل بیمه بازنشستگی و بیمه درمانی است
21. She taught French at Cheam Comprehensive in South London.
[ترجمه ترگمان]او در Cheam جامع در جنوب لندن به فرانسه درس داد
[ترجمه گوگل]او فرانسه را در جام جهانی Chem در لندن جنوبی تدریس کرد