1. rigid on points of theology
غیر قابل انعطاف درباره ی (نکات) الهیات
2. they enlisted in the argument raging between science and theology
آنان در مباحثه ای که با شور و هیجان درباره ی علوم و الهیات جریان داشت شرکت کردند.
3. he was an expert both in manipulating the dialectic processes and in applying them to theology
او در پردازش فرآیندهای دیالکتیکی و همچنین در به کار زدن آنها در الهیات استاد بود.
4. In the Middle Ages, philosophy and theology were inextricable.
[ترجمه خسرو] در قرون وسطی، فلسفه و الهیات غیر قابل تفکیک بودند.
[ترجمه ترگمان]در قرون وسطی، فلسفه و الاهیات inextricable بودند
[ترجمه گوگل]در قرون وسطی فلسفه و الهیات غیرقابل انکار بودند
5. According to Muslim theology there is only one God.
[ترجمه ترگمان]با توجه به الهیات اسلامی فقط یک خدا وجود دارد
[ترجمه گوگل]بر طبق نظریه مسلمان، تنها یک خدا وجود دارد
6. I'm doing a theology degree by distance learning.
[ترجمه ترگمان]من با یادگیری از راه دور یک مدرک الهیات دارم
[ترجمه گوگل]من یک درس الهیاتی را با یادگیری از راه دور انجام می دهم
7. He studied theology at college.
[ترجمه ترگمان]او به تحصیل الاهیات در کالج پرداخت
[ترجمه گوگل]او دین را در کالج تحصیل کرد
8. But the Princeton theology has also had a much wider influence among more conservative Christians to the present day.
[ترجمه ترگمان]اما الاهیات پرینستون نیز نفوذ بیشتری در میان مسیحیان محافظه کار در روز حاضر داشته است
[ترجمه گوگل]اما الهیات پرینستون تا کنون تا به امروز نفوذ بسیار گسترده ای در بین مسیحیان محافظه کار داشته است
9. Disorganized though it always was, classical theology centered upon a single, often irresponsible but always dominant figure.
[ترجمه ترگمان]هر چند که همیشه چنین بود، الاهیات کلاسیک متمرکز بر یک شخصیت واحد، غالبا غیر مسئول، اما همیشه غالب بود
[ترجمه گوگل]هرچند که همواره ناسازگار بود، کلیسای کلاسیک متمرکز بر یک فرد، اغلب غیر مسئولانه اما همیشه مسلط است
10. The liberal theology of a figure like Adolf von Harnack represents the genre in its virtually pure form.
[ترجمه ترگمان]الاهیات لیبرال یک شخصیت مانند آدولف فون Harnack سبک عملا خالص آن را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]الهیات لیبرال چهره ای مانند آدولف فون هارناک این سبک را در قالب تقریبا خالص خود نشان می دهد
11. Theology must somehow be playing on a different pitch, with revelation determining the rules and faith the outcome.
[ترجمه ترگمان]الهیات باید به گونه ای در یک گام متفاوت بازی کند، که در تعیین قواعد و ایمان نتیجه را تعیین می کند
[ترجمه گوگل]کلیسا باید به نحوی با یک زمینۀ متفاوت بازی کند، با وحیاتی که قواعد را تعیین می کند و ایمان را نتیجه می دهد
12. But in theology we commit enormous howlers.
[ترجمه ترگمان]اما در الهیات، ما مرتکب اشتباه بزرگی می شویم
[ترجمه گوگل]اما در الهیات ما وفادار بزرگ را انجام می دهیم
13. This theology slipped over the iron hand of the capitalist market like a silk glove.
[ترجمه ترگمان]این الاهیات از دست آهنین بازار سرمایه داری مانند یک لنگه دستکش ابریشمی لیز خورد
[ترجمه گوگل]این الهیات بیش از دست آهن بازار سرمایه داری مانند یک دستکش ابریشم لغزید
14. The theology of the Exposition was anything but subtle.
[ترجمه ترگمان]الاهیات نمایشگاه چیزی جز زیرکانه نبود
[ترجمه گوگل]الهیات نمایشگاه چیزی جز ظریف نیست