کلمه جو
صفحه اصلی

theology


معنی : الهیات، خدا شناسی، یزدان شناسی، حکمت الهی، علم دین، لا هوتی
معانی دیگر : معقول و منقول

انگلیسی به فارسی

یزدان شناسی، علم دین، اله یات، حکمت الهی، خدا شناسی


الهیات، یزدان شناسی، حکمت الهی، علم دین، خدا شناسی، لا هوتی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: theologies
(1) تعریف: the study of religion, esp. the relations between God and the universe as expressed in religious doctrine, revelation, and scripture.

- His interest in religious questions led him to focus on theology at the university.
[ترجمه ترگمان] علاقه او به مسائل مذهبی باعث شد که وی بر روی الهیات دانشگاه تمرکز کند
[ترجمه گوگل] علاقه او به سوالات دینی باعث شد تا او بر الهیات دانشگاه تمرکز کند

(2) تعریف: a particular system of religious belief and doctrine.
مشابه: religion

• study of religions and religious teachings
theology is the study of religion and ideas about god.
see also liberation theology.

مترادف و متضاد

الهیات (اسم)
divinity, theology

خدا شناسی (اسم)
theology, theosophy, theism

یزدان شناسی (اسم)
theology

حکمت الهی (اسم)
theology, theosophy

علم دین (اسم)
theology

لاهوتی (اسم)
theology

جملات نمونه

1. rigid on points of theology
غیر قابل انعطاف درباره ی (نکات) الهیات

2. they enlisted in the argument raging between science and theology
آنان در مباحثه ای که با شور و هیجان درباره ی علوم و الهیات جریان داشت شرکت کردند.

3. he was an expert both in manipulating the dialectic processes and in applying them to theology
او در پردازش فرآیندهای دیالکتیکی و همچنین در به کار زدن آنها در الهیات استاد بود.

4. In the Middle Ages, philosophy and theology were inextricable.
[ترجمه خسرو] در قرون وسطی، فلسفه و الهیات غیر قابل تفکیک بودند.
[ترجمه ترگمان]در قرون وسطی، فلسفه و الاهیات inextricable بودند
[ترجمه گوگل]در قرون وسطی فلسفه و الهیات غیرقابل انکار بودند

5. According to Muslim theology there is only one God.
[ترجمه ترگمان]با توجه به الهیات اسلامی فقط یک خدا وجود دارد
[ترجمه گوگل]بر طبق نظریه مسلمان، تنها یک خدا وجود دارد

6. I'm doing a theology degree by distance learning.
[ترجمه ترگمان]من با یادگیری از راه دور یک مدرک الهیات دارم
[ترجمه گوگل]من یک درس الهیاتی را با یادگیری از راه دور انجام می دهم

7. He studied theology at college.
[ترجمه ترگمان]او به تحصیل الاهیات در کالج پرداخت
[ترجمه گوگل]او دین را در کالج تحصیل کرد

8. But the Princeton theology has also had a much wider influence among more conservative Christians to the present day.
[ترجمه ترگمان]اما الاهیات پرینستون نیز نفوذ بیشتری در میان مسیحیان محافظه کار در روز حاضر داشته است
[ترجمه گوگل]اما الهیات پرینستون تا کنون تا به امروز نفوذ بسیار گسترده ای در بین مسیحیان محافظه کار داشته است

9. Disorganized though it always was, classical theology centered upon a single, often irresponsible but always dominant figure.
[ترجمه ترگمان]هر چند که همیشه چنین بود، الاهیات کلاسیک متمرکز بر یک شخصیت واحد، غالبا غیر مسئول، اما همیشه غالب بود
[ترجمه گوگل]هرچند که همواره ناسازگار بود، کلیسای کلاسیک متمرکز بر یک فرد، اغلب غیر مسئولانه اما همیشه مسلط است

10. The liberal theology of a figure like Adolf von Harnack represents the genre in its virtually pure form.
[ترجمه ترگمان]الاهیات لیبرال یک شخصیت مانند آدولف فون Harnack سبک عملا خالص آن را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]الهیات لیبرال چهره ای مانند آدولف فون هارناک این سبک را در قالب تقریبا خالص خود نشان می دهد

11. Theology must somehow be playing on a different pitch, with revelation determining the rules and faith the outcome.
[ترجمه ترگمان]الهیات باید به گونه ای در یک گام متفاوت بازی کند، که در تعیین قواعد و ایمان نتیجه را تعیین می کند
[ترجمه گوگل]کلیسا باید به نحوی با یک زمینۀ متفاوت بازی کند، با وحیاتی که قواعد را تعیین می کند و ایمان را نتیجه می دهد

12. But in theology we commit enormous howlers.
[ترجمه ترگمان]اما در الهیات، ما مرتکب اشتباه بزرگی می شویم
[ترجمه گوگل]اما در الهیات ما وفادار بزرگ را انجام می دهیم

13. This theology slipped over the iron hand of the capitalist market like a silk glove.
[ترجمه ترگمان]این الاهیات از دست آهنین بازار سرمایه داری مانند یک لنگه دستکش ابریشمی لیز خورد
[ترجمه گوگل]این الهیات بیش از دست آهن بازار سرمایه داری مانند یک دستکش ابریشم لغزید

14. The theology of the Exposition was anything but subtle.
[ترجمه ترگمان]الاهیات نمایشگاه چیزی جز زیرکانه نبود
[ترجمه گوگل]الهیات نمایشگاه چیزی جز ظریف نیست

پیشنهاد کاربران

نظام اعتقادی

الهیات

الهیات - خدا و یزدان شناسی
همون هدیه های آسمانی دوران مدرسمونه دیگه 😄

noun
1 [noncount] : the study of religious faith, practice, and experience : the study of God and God's relation to the world
◀️He has an interest in theology and pastoral work

2 [count] : a system of religious beliefs or ideas
◀️Christian/Muslim/Jewish theology
◀️The bishop was opposed to the group's theology.


کلمات دیگر: