1. He drowned his meal in gravy.
[ترجمه ترگمان] غذاش رو در آبگوشت غرق کرد
[ترجمه گوگل]او غذا خود را در شیرینی غرق کرد
2. The meat is being swum in gravy.
[ترجمه ترگمان]گوشت در آبگوشت شنا می کند
[ترجمه گوگل]گوشت در حال شیرین است
3. Use flour to thicken the gravy.
[ترجمه ترگمان]برای سفت کردن the از آرد استفاده کنید
[ترجمه گوگل]از آرد برای چاشنی کردن استفاده کنید
4. For a thicker gravy, add more flour.
[ترجمه ترگمان] برای یه آبگوشت غلیظ، بیشتر آرد هم اضافه کن
[ترجمه گوگل]برای یک چاشنی ضخیم، آرد بیشتر اضافه کنید
5. Use this spoon to help the gravy.
[ترجمه ترگمان]از این قاشق برای کمک به the استفاده کنید
[ترجمه گوگل]برای کمک به چاشنی از این قاشق استفاده کنید
6. Privatization is not always the gravy train that governments promise.
[ترجمه A.A] خصوصی سازی همیشه پول بادآورده نیست که دولتها وعده میدهند
[ترجمه ترگمان]خصوصی سازی همیشه همان قطاری نیست که دولت ها وعده می دهند
[ترجمه گوگل]خصوصیسازی همیشه قطار سیب زمینی نیست که دولت وعده داده است
7. There was a smear of gravy on his chin.
[ترجمه ترگمان]روی چانه اش یک قطره آبگوشت بود
[ترجمه گوگل]یک چاشنی چاودار روی چانه اش وجود داشت
8. Use the juices of the meat to make gravy.
[ترجمه ترگمان]از شیره گوشت برای درست کردن سس استفاده کنید
[ترجمه گوگل]از گوشت های گوشتی استفاده کنید
9. Mashed potatoes with canned gravy, no meat.
[ترجمه ترگمان]سیب زمینی mashed با کنسرو گوشت، نه گوشت
[ترجمه گوگل]سیب زمینی پودر با شیرینی کنسرو شده، بدون گوشت
10. This gravy gets its flavor from dried mushroom and browned flour.
[ترجمه ترگمان]این آبگوشت، طعم آن را از قارچ خشک و آرد سفید می گیرد
[ترجمه گوگل]این قارچ عطر و طعم خود را از قارچ خشک شده و آرد قهوه ای می کند
11. Wavy Gravy is the only living ice cream flavor.
[ترجمه ترگمان]Wavy Gravy تنها طعم بستنی زنده است
[ترجمه گوگل]Wavy Gravy تنها طعم بستنی زندگی می کند
12. Aunt Tossie put the long-handled gravy spoon back in the napkin-swathed pudding bowl and waited in happy expectation for the sea-kale.
[ترجمه ترگمان]عمه Tossie قاشق دراز را در ظرف دسر گذاشت و در انتظار دریا منتظر ماند
[ترجمه گوگل]عمه توسی یک قاشق چای خرد شده را در کاسه پودینگ کوفته دستمال مرطوب قرار داده و انتظار انتظار برای کاکائو را داشت
13. Serve with sausages or mushroom gravy.
[ترجمه ترگمان] با سوسیس و سس قارچ خدمت کن
[ترجمه گوگل]با سوسیس یا قارچ خوراکی سرو کنید
14. There being plenty of gravy today, Joe spooned into my plate, at this point, about half a pint.
[ترجمه ترگمان]امروز، جو آب دهانش را توی بشقاب من ریخت، درست در همین لحظه، تقریبا نیم لیتر آبجو
[ترجمه گوگل]در حال حاضر مقدار زیادی از چاشنی وجود دارد، جوی به پلی من، در حال حاضر حدود نصف پینت است