کلمه جو
صفحه اصلی

gravy


معنی : ابگوشت، استفاده نا مشروع، شیرهگوشت
معانی دیگر : آب گوشت (که در اثر پختن گوشت حاصل شود)، عصاره ی گوشت، گریوی (سسی که از آمیختن آب گوشت و آرد و ادویه درست می شود)

انگلیسی به فارسی

ابگوشت، شیره گوشت، استفاده نا مشروع


شیرین، استفاده نا مشروع، شیرهگوشت، ابگوشت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: gravies
(1) تعریف: juice that drips from cooking meat, or a sauce made by thickening and seasoning this juice.

(2) تعریف: some profit or advantage received that is beyond what was expected.

- With no further expenses necessary, all that follows will be gravy.
[ترجمه A.A] بدون نیاز به هزینه اضافی همش بشرح زیر درست میشه
[ترجمه ترگمان] بدون خرج و مخارج اضافی، آنچه که در پی دارد، gravy خواهد بود
[ترجمه گوگل] با هیچ هزینه اضافی لازم نیست، همه چیز به شرح زیر خواهد بود

• sauce made from meat drippings; easy money (slang); illegally obtained profit (slang)
gravy is a thin savoury sauce that is served with meat.

مترادف و متضاد

ابگوشت (اسم)
bouillon, broth, sop, gravy, soup

استفاده نا مشروع (اسم)
gravy, loot

شیره گوشت (اسم)
gravy

sauce


Synonyms: dressing, juice


جملات نمونه

1. He drowned his meal in gravy.
[ترجمه ترگمان] غذاش رو در آبگوشت غرق کرد
[ترجمه گوگل]او غذا خود را در شیرینی غرق کرد

2. The meat is being swum in gravy.
[ترجمه ترگمان]گوشت در آبگوشت شنا می کند
[ترجمه گوگل]گوشت در حال شیرین است

3. Use flour to thicken the gravy.
[ترجمه ترگمان]برای سفت کردن the از آرد استفاده کنید
[ترجمه گوگل]از آرد برای چاشنی کردن استفاده کنید

4. For a thicker gravy, add more flour.
[ترجمه ترگمان] برای یه آبگوشت غلیظ، بیشتر آرد هم اضافه کن
[ترجمه گوگل]برای یک چاشنی ضخیم، آرد بیشتر اضافه کنید

5. Use this spoon to help the gravy.
[ترجمه ترگمان]از این قاشق برای کمک به the استفاده کنید
[ترجمه گوگل]برای کمک به چاشنی از این قاشق استفاده کنید

6. Privatization is not always the gravy train that governments promise.
[ترجمه A.A] خصوصی سازی همیشه پول بادآورده نیست که دولتها وعده میدهند
[ترجمه ترگمان]خصوصی سازی همیشه همان قطاری نیست که دولت ها وعده می دهند
[ترجمه گوگل]خصوصیسازی همیشه قطار سیب زمینی نیست که دولت وعده داده است

7. There was a smear of gravy on his chin.
[ترجمه ترگمان]روی چانه اش یک قطره آبگوشت بود
[ترجمه گوگل]یک چاشنی چاودار روی چانه اش وجود داشت

8. Use the juices of the meat to make gravy.
[ترجمه ترگمان]از شیره گوشت برای درست کردن سس استفاده کنید
[ترجمه گوگل]از گوشت های گوشتی استفاده کنید

9. Mashed potatoes with canned gravy, no meat.
[ترجمه ترگمان]سیب زمینی mashed با کنسرو گوشت، نه گوشت
[ترجمه گوگل]سیب زمینی پودر با شیرینی کنسرو شده، بدون گوشت

10. This gravy gets its flavor from dried mushroom and browned flour.
[ترجمه ترگمان]این آبگوشت، طعم آن را از قارچ خشک و آرد سفید می گیرد
[ترجمه گوگل]این قارچ عطر و طعم خود را از قارچ خشک شده و آرد قهوه ای می کند

11. Wavy Gravy is the only living ice cream flavor.
[ترجمه ترگمان]Wavy Gravy تنها طعم بستنی زنده است
[ترجمه گوگل]Wavy Gravy تنها طعم بستنی زندگی می کند

12. Aunt Tossie put the long-handled gravy spoon back in the napkin-swathed pudding bowl and waited in happy expectation for the sea-kale.
[ترجمه ترگمان]عمه Tossie قاشق دراز را در ظرف دسر گذاشت و در انتظار دریا منتظر ماند
[ترجمه گوگل]عمه توسی یک قاشق چای خرد شده را در کاسه پودینگ کوفته دستمال مرطوب قرار داده و انتظار انتظار برای کاکائو را داشت

13. Serve with sausages or mushroom gravy.
[ترجمه ترگمان] با سوسیس و سس قارچ خدمت کن
[ترجمه گوگل]با سوسیس یا قارچ خوراکی سرو کنید

14. There being plenty of gravy today, Joe spooned into my plate, at this point, about half a pint.
[ترجمه ترگمان]امروز، جو آب دهانش را توی بشقاب من ریخت، درست در همین لحظه، تقریبا نیم لیتر آبجو
[ترجمه گوگل]در حال حاضر مقدار زیادی از چاشنی وجود دارد، جوی به پلی من، در حال حاضر حدود نصف پینت است

پیشنهاد کاربران

آبگوشت

رنگ گوشتی

سس

⁦✔️⁩گریوی ( سسی که از آمیختن آب گوشت و آرد و ادویه درست می شود )

Super succulent’: Jamie Oliver shares ‘perfect’ roast beef and 🧿gravy🧿 recipe
. . .
ROAST beef is a popular choice when it comes to making a Sunday lunch, but it is not always easy to get right. Luckily, Jamie Oliver has shared his "perfect" roast beef recipe, which includes 🧿gravy

( slang ) :
پول راحت. سود یا مالی که راحت یا غیرمنتظره به دست آمده


کلمات دیگر: