1. A disastrous business venture lost him thousands of dollars.
[ترجمه ترگمان]یک کسب وکار بد تجاری او را هزاران دلار از دست داد
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری فاجعه آمیز کسب و کار او هزاران دلار را از دست داد
2. After the disastrous collapse accident the bodies were too badly mangled to be recognized.
[ترجمه راها] پس از سانحه ی فجیع فروپاشی، اجساد برای تشخیص به طرز ناجوری رو هم ریخته شده اند
[ترجمه ترگمان]بعد از سانحه سقوط فاجعه بار اجساد، اجساد به شدت خرد و خمیر شده بودند تا به رسمیت شناخته شوند
[ترجمه گوگل]پس از تصادف سقوط فاجعه بار، بدنه ها بدرفتار شدند تا شناخته شوند
3. The disastrous merger demonstrated the incompatibility of the two companies.
[ترجمه ترگمان]این ادغام فاجعه بار ناسازگاری دو شرکت را نشان داد
[ترجمه گوگل]ادغام فاجعه آمیز ناسازگاری دو شرکت را نشان داد
4. Her investment had disastrous consequences: she lost everything she owned.
[ترجمه ترگمان]سرمایه او نتایج وحشتناکی داشت: او هر چیزی را که صاحب آن بود از دست داد
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری او پیامدهای فاجعه آمیز داشت: او همه چیز را که مالک آن بود، از دست داد
5. The radiation leak has had a disastrous effect on/upon the environment.
[ترجمه ترگمان]نشت تشعشع تاثیر بدی بر روی \/ بر روی محیط زیست داشته است
[ترجمه گوگل]نشت تابش اثر فاجعه بار بر محیط زیست داشته است
6. We had a disastrous camping holiday.
[ترجمه ترگمان]تعطیلات وحشتناکی داشتیم
[ترجمه گوگل]ما تعطیلات کمپینگ فاجعه آمیز داشتیم
7. Carelessness in driving often results in disastrous accidents.
[ترجمه ترگمان]رانندگی در رانندگی اغلب منجر به حوادث فاجعه بار می شود
[ترجمه گوگل]بی دقتی در رانندگی اغلب منجر به حوادث فاجعه بار می شود
8. Climate change could have disastrous effects on Earth.
[ترجمه ترگمان]تغییرات آب و هوایی می تواند اثرات خطرناکی بر روی زمین داشته باشد
[ترجمه گوگل]تغییرات آب و هوایی می تواند اثرات فاجعه بار بر روی زمین داشته باشد
9. Last year's figures were little short of disastrous.
[ترجمه ترگمان]ارقام سال گذشته بسیار کم از فاجعه بود
[ترجمه گوگل]آمارهای سال گذشته اندکی کمتر از فاجعه بار است
10. In 1925 a disastrous fire swept through the museum.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۲۵ آتش سوزی مهیبی در موزه به وجود آمد
[ترجمه گوگل]در سال 1925، یک فاجعه بار از طریق موزه جابجا شد
11. The economic position of the country is disastrous.
[ترجمه ترگمان]موقعیت اقتصادی این کشور فاجعه بار است
[ترجمه گوگل]موقعیت اقتصادی کشور فاجعه آمیز است
12. The project has been disastrous for the bank in terms of public relations.
[ترجمه ترگمان]این پروژه برای بانک در رابطه با روابط عمومی فاجعه آمیز بوده است
[ترجمه گوگل]این پروژه برای بانک از نظر روابط عمومی فاجعه بار است
13. The first four years of government were completely disastrous.
[ترجمه ترگمان]چهار سال اول حکومت کاملا مصیبت بار بود
[ترجمه گوگل]چهار سال اول دولت کاملا فاجعه آمیز بود
14. They told Jacques Delors a disastrous world trade war must be avoided at all costs.
[ترجمه ترگمان]آن ها به ژاک Delors گفتند که جنگ تجاری جهانی فاجعه باری باید از هر قیمتی اجتناب شود
[ترجمه گوگل]آنها به ژاک دلورس گفتند جنگ تجاری فاجعه آمیز در تمام هزینه ها باید اجتناب شود
15. The decision was disastrous in political terms.
[ترجمه ترگمان]این تصمیم در شرایط سیاسی فاجعه آمیز بود
[ترجمه گوگل]این تصمیم از نظر سیاسی فاجعه بار بود