1. informed citizenry
شهروندان آگاه
2. informed consent
رضایت آگاهانه
3. he informed on his own brother
او برادر خودش را لو داد.
4. he informed us of the news
او خبر را به ما اطلاع داد.
5. children should be informed of the deleterrious effects of alcohol
بچه ها را باید به پیامدهای زیانبخش الکل آگاه کرد.
6. these poems are informed with a sense of patriotism
این اشعار سرشار از حس میهن دوستی است.
7. dear sir, you are hereby informed that. . .
محترما بدینوسیله به اطلاع می رساند که. . .
8. his next of kin were informed of his death
خویشاوندان نزدیک او را از فوتش مطلع کردند.
9. The headmistress informed us that the school would be closed for three days next week.
[ترجمه ترگمان]خانم مدیر به ما اطلاع داد که هفته آینده مدرسه به مدت سه روز تعطیل خواهد شد
[ترجمه گوگل]سرپرست به ما اطلاع داد که مدرسه در هفته آینده سه روز تعطیل خواهد شد
10. The headmistress informed us that the school would be closed for one day next week.
[ترجمه ترگمان]خانم مدیر به ما اطلاع داد که مدرسه برای یک روز هفته آینده بسته خواهد شد
[ترجمه گوگل]سرپرست ما را به ما اطلاع داد که مدرسه یک هفته آینده بسته شود
11. Their results owe more to informed guesswork than to actual knowledge.
[ترجمه ترگمان]نتایج آن ها بیشتر به حدس و گمان informed نسبت به دانش واقعی است
[ترجمه گوگل]نتایج آنها بیشتر به حدس و گمان آگاهانه نسبت به دانش واقعی متهم شده است
12. It is regrettable that the police were not informed sooner.
[ترجمه وحید شایسته نیک] باعث تاسف است که پلیس زودتر باخبر نبود
[ترجمه ترگمان]این تاسف است که پلیس زودتر خبر نداده است
[ترجمه گوگل]پشیمانی است که پلیس زودتر معلوم نیست
13. I've just been informed that my luggage had already arrived.
[ترجمه ترگمان]همین الان مطلع شدم که luggage از قبل رسیده
[ترجمه گوگل]من فقط اطلاع دارم که توشه من قبلا وارد شده است
14. We wish to keep you fully informed on this matter.
[ترجمه ترگمان]ما می خواهیم شما را کام لا آگاه نگه داریم
[ترجمه گوگل]ما آرزو داریم که شما را به طور کامل در مورد این موضوع مطلع سازید
15. Informed sources said it was likely that the President would make a televised statement.
[ترجمه ترگمان]منابع مطلع گفتند که احتمالا رئیس جمهور بیانیه ای تلویزیونی صادر خواهد کرد
[ترجمه گوگل]منابع اطلاع رسانی گفتند که احتمال دارد رئیس جمهور بیانیه تلویزیونی را منتشر کند
16. I got informed by an indirect.
[ترجمه ترگمان]من از روش غیرمستقیم مطلع شدم
[ترجمه گوگل]من به طور غیرمستقیم مطلع شدم