کلمه جو
صفحه اصلی

apologetic


معنی : دفاعی، اعتذاری، پوزش امیز
معانی دیگر : پوزش آمیز، پوزشی، معذرت آمیز، اعتذاری (apologetical هم می گویند)، (در نگارش و سخن) توجیه آمیز، تدافعی

انگلیسی به فارسی

پوزش‌آمیز، اعتذاری، دفاعی


عذر خواهی، دفاعی، اعتذاری، پوزش امیز


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: apologetically (adv.)
(1) تعریف: expressing or wanting to express regret, as for an error or an offense.
مترادف: contrite, regretful, sorry
مشابه: penitent, remorseful, rueful

- When he realized the hurt he'd caused, he was apologetic.
[ترجمه ترگمان] وقتی فهمید دردی که ایجاد کرده بود پوزش خواهانه بود
[ترجمه گوگل] وقتی متوجه شد که صدمه ای که او به دنبال داشت، عذرخواهی کرد
- She sent him an apologetic letter.
[ترجمه ترگمان] برای او نامه عذرخواهی فرستاد
[ترجمه گوگل] او یک نامه جنجالی به او فرستاد

(2) تعریف: giving a formal explanation or defense, as of actions, beliefs, or motives.
مترادف: self-defensive, self-justifying
مشابه: defending, vindicating

• sorry, regretful, remorseful; justificatory, defensive
if you are apologetic, you say or show that you are sorry that you have hurt someone or caused trouble for them.

مترادف و متضاد

دفاعی (صفت)
apologetic, defensive, vindicative

اعتذاری (صفت)
apologetic

پوزش امیز (صفت)
apologetic

expressing remorse, regret


Synonyms: atoning, attritional, compunctious, conciliatory, contrite, expiatory, explanatory, on one’s knees, penitent, penitential, propitiatory, regretful, remorseful, repentant, rueful, self-effacing, self-incriminating, sorry, supplicating


Antonyms: defiant, defying


جملات نمونه

1. he is apologetic about his behavior last night
او درباره ی رفتار دیشب خود پوزش می طلبد.

2. in an apologetic tone
با لحنی پوزش آمیز

3. The manager was very apologetic about everything.
[ترجمه سمیرا] مدیر در باره همه چیز شرمسار بود
[ترجمه ترگمان]مدیر از همه چیز عذرخواهی کرد
[ترجمه گوگل]مدیر بسیار درباره همه چیز عذرخواهی کرد

4. She was so apologetic about forgetting my birthday it was almost embarrassing.
[ترجمه ترگمان]او در مورد فراموش کردن تولدم، خیلی عذر خواهانه بود
[ترجمه گوگل]او در مورد فراموش کردن تولد من عذر خواهی کرد و تقریبا شرم آور بود

5. The hospital staff were very apologetic but that couldn't really compensate.
[ترجمه ترگمان]کارکنان بیمارستان خیلی عذر خواهانه داشتند ولی واقعا این کار را نمی توانستند جبران کنند
[ترجمه گوگل]کارکنان بیمارستان بسیار متاسف بودند اما واقعا نمی توانستند جبران کنند

6. They were very apologetic about the trouble they'd caused.
[ترجمه ترگمان]آن ها در مورد دردسری که ایجاد کرده بودند عذر خواهانه بودند
[ترجمه گوگل]آنها در مورد مشکلات ناشی از آنها بسیار متاسف بودند

7. She gave me an apologetic smile .
[ترجمه ترگمان]او لبخند عذرخواهی به من زد
[ترجمه گوگل]او به من لبخند عذرخواهی کرد

8. Dan came in looking very apologetic.
[ترجمه ترگمان]دن با حالتی عذر خواهانه داخل شد
[ترجمه گوگل]دن به نظر می رسد بسیار پوزش می طلبد

9. She was apologetic for taking so long.
[ترجمه ترگمان]از این که این همه طول کشید پوزش خواهانه بود
[ترجمه گوگل]او برای مدت طولانی عذرخواهی می کرد

10. I hope she was suitably apologetic afterwards.
[ترجمه ترگمان]امیدوارم بعد از اون هم حسابی عذرخواهی کرده باشه
[ترجمه گوگل]امیدوارم او پس از آن عذرخواهی کند

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

12. 'Sorry,' she said, with an apologetic smile.
[ترجمه ترگمان]با لبخندی پوزش آمیز گفت: متاسفم
[ترجمه گوگل]با عرض پوزش، با عرض پوزش، با لبخند عذرخواهی کرد

13. Barney sounded almost apologetic.
[ترجمه ترگمان]بار نی تقریبا عذرخواهانه به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]بارنی تقریبا عذر خواهی کرد

14. He spoke in an apologetic voice.
[ترجمه ترگمان]با لحنی پوزش آمیز گفت:
[ترجمه گوگل]او در صدای پراکنده صحبت کرد

15. They were interrupted by an apologetic cough.
[ترجمه ترگمان]صدای سرفه apologetic قطع شد
[ترجمه گوگل]آنها توسط یک سرفه پریشانی قطع شدند

He is apologetic about his behavior last night.

او درباره‌ی رفتار دیشب خود پوزش می‌طلبد.


in an apologetic tone

با لحنی پوزش‌آمیز


پیشنهاد کاربران

شرمساری

متاسف

پوزش خواه

شرمنده

[دین، فلسفه ی ادیان]: برهان آوری، حجیت، دفاع، مدافعه، توجیهی، توجیه کننده، توجیه آمیز، حجت آور

توضیح: این واژه از واژه ی �آپولون� به معنای عقلانیت و خرد گرفته شده است.

معذرت خواه ( ی ) ،
متاسف

I'm apologetic about what happens to your brother

عذرخواهانه


Apologetic و Apologetical هر دو صفت هستن هرچند اولی بیشتر استفاده میشه.

شرمنده - پوزش طلبانه - پشیمان - متأسف - توجیه کننده - معذرت خواهانه

adjective
[more apologetic; most apologetic] :
🔴Feeling or showing regret : expressing an apology
◀️We received an apologetic letter and a full refund from the company.
◀️an apologetic smile
◀️They were apologetic about the mistake.
◀️She seemed almost apologetic about buying a new car

⬛ APOLOGETICALLY ⬛ پوزش خواهانه
◀️He smiled apologetically.
◀️“I'm sorry I'm late, ” she said apologetically.

🔴sorry, regretful, remorseful; justificatory, defensive

به نظر من پشیمان یا متاسف میتونه ترجمه ی قشنگی براش باشه


کلمات دیگر: