کلمه جو
صفحه اصلی

power play


(فوتبال وهاکی و غیره) تمرکز حمله دریک نقطه، در بازی فوتبال و هاکی نقشه تهاجمی، حمله دسته جمعی

انگلیسی به فارسی

(در بازی فوتبال و هاکی)نقشه تهاجمی، حمله دسته جمعی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: an offensive maneuver in team sports, in which force is concentrated on a small area.

(2) تعریف: a situation, as in hockey, in which one team is shorthanded because one or more players are in the penalty box.

(3) تعریف: a method or operation, as in politics or business, that depends on power, or the threat of employing it, for success.

مترادف و متضاد

concentration of power


Synonyms: offensive maneuver, strategic maneuver


جملات نمونه

1. It was a power play but it worked.
[ترجمه ترگمان]این یه بازی قدرت بود اما جواب داد
[ترجمه گوگل]این یک بازی قدرت بود اما کار می کرد

2. She didn't need that kind of rich man's power play and didn't appreciate it one bit.
[ترجمه ترگمان]او به این نوع بازی قدرت مردانه نیاز نداشت و از آن خوشش نمی امد
[ترجمه گوگل]او به این نوع از قدرت قدرتمند مرد نیاز ندارد و آن را به اندازه کافی درک نمی کند

3. He has really helped out our power play.
[ترجمه ترگمان]او واقعا به نمایش قدرت ما کمک کرده است
[ترجمه گوگل]او واقعا از بازی قدرت ما کمک کرده است

4. Toronto took the lead on the power play with less than two minutes remaining in the second period.
[ترجمه ترگمان]تورنتو با کم تر از دو دقیقه باقی مانده در دوره دوم بازی را بر عهده گرفت
[ترجمه گوگل]تورنتو در بازی قدرت با کمتر از دو دقیقه در دوره دوم باقی ماند

5. The Avalanche had a five-minute power play but the Bruins did a fine job killing it off, allowing just three shots.
[ترجمه ترگمان]بهمن یک بازی پنج دقیقه ای داشت، اما the کار خوبی برای کشتن آن انجام دادند و اجازه دادند که تنها سه تیر شلیک شود
[ترجمه گوگل]Avalanche پنج دقیقه قدرت بازی داشت، اما Bruins کار خوبی انجام داد و آن را به قتل رساند و فقط سه عکس گرفت

6. A romantic comedy, or power play, is enacted above.
[ترجمه ترگمان]یک کمدی رمانتیک، یا نمایش قدرت، در بالا اجرا می شود
[ترجمه گوگل]کمدی عاشقانه، یا بازی قدرت، در بالا اعمال می شود

7. Some assumed that was a power play on your part.
[ترجمه ترگمان]برخی فرض کردند که این یک بازی قدرت است
[ترجمه گوگل]برخی تصور می کردند که یک بازی قدرتمند در مورد شما بود

8. The Bruins pulled even on their power play despite a small window to work with.
[ترجمه ترگمان]The حتی با وجود پنجره ای کوچک که با آن ها کار می کرد بخاطر قدرت خود بازی می کردند
[ترجمه گوگل]Bruins حتی در بازی قدرت خود را، حتی با وجود یک پنجره کوچک برای کار با، کشیده بود

9. She laughed at this sexual power play and walked away.
[ترجمه ترگمان]او به این بازی قدرت جنسی خندید و از آنجا دور شد
[ترجمه گوگل]او در این بازی قدرت جنسی خندید و رفت

10. The team was unable to capitalize on the power play.
[ترجمه ترگمان]این تیم نتوانست بر روی این نمایش قدرت سرمایه گذاری کند
[ترجمه گوگل]تیم توانست در بازی قدرت سرمایه گذاری کند

11. Civil society is the result of power play between state and society.
[ترجمه ترگمان]جامعه مدنی نتیجه بازی قدرت بین دولت و جامعه است
[ترجمه گوگل]جامعه مدنی نتیجه بازی قدرت بین دولت و جامعه است

12. The power play that led to Lin's death in 1971 remains largely a mystery.
[ترجمه ترگمان]بازی قدرتی که منجر به مرگ لین در سال ۱۹۷۱ شد، تا حد زیادی یک راز باقی مانده است
[ترجمه گوگل]بازی قدرتمند که به مرگ لین در سال 1971 منجر شد عمدتا یک رمز و راز است

13. Resistance to market opening is basically a power play by leaders of industry.
[ترجمه ترگمان]مقاومت در برابر گشایش بازار اساسا یک نمایش قدرت از سوی رهبران صنعت است
[ترجمه گوگل]مقاومت در برابر باز شدن بازار اساسا قدرت رهبری صنعت است

14. They used a power play to return the kickoff.
[ترجمه ترگمان]آن ها از یک نمایش قدرت برای برگرداندن شروع به کار استفاده کردند
[ترجمه گوگل]آنها از بازی قدرت برای بازگشت kickoff استفاده کردند

15. Look! Yao dunks and scores again! What a power play this is!
[ترجمه ترگمان]نگاه کنید! \" یائو فی \" و دوباره امتیاز گرفت چه بازی قدرتی است!
[ترجمه گوگل]نگاه کن Yao dunks و نمرات دوباره! این قدرت بازی این است!

پیشنهاد کاربران

قدرت نمایی


کلمات دیگر: