کلمه جو
صفحه اصلی

predatory


معنی : درنده، تغذیه کننده از شکار، یغماگر، لازم برای شکار
معانی دیگر : (جانور - زیست کننده از راه شکار جانوران دیگر) شکارگر، دد، صیدگر، چپاولگر، غارتگر، دزد

انگلیسی به فارسی

( predator, predatorial =) درنده، غارتگر، یغماگر،تغذیه کننده از شکار


غارتگر، درنده، یغماگر، تغذیه کننده از شکار، لازم برای شکار


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: predatorily (adv.), predatoriness (n.)
(1) تعریف: living on the flesh of other animals.
مشابه: carnivorous, rapacious, ravenous

- The panther is a predatory animal.
[ترجمه ترگمان] پلنگ یک حیوان درنده است
[ترجمه گوگل] پانچ یک حیوان محرک است

(2) تعریف: tending to abuse or victimize others.
مشابه: ravenous

- The neighborhood lived in fear of this predatory criminal.
[ترجمه ترگمان] این محله از ترس این جنایت شکارچی جان سالم به در برد
[ترجمه گوگل] محله در ترس از این جنایتکار شجاع زندگی کرد

(3) تعریف: of, pertaining to, or characterized by thievery or violence.

- He was accused of several predatory attacks on elderly women.
[ترجمه ترگمان] او متهم به چندین حمله شکارچی به زنان مسن بود
[ترجمه گوگل] او به چندین حمله خصمانه به زنان سالخورده متهم شد

• hunting other creatures for food; exploiting, taking advantage of others; robbing, pillaging
predatory animals kill and eat other animals.
predatory people or organizations are eager to take advantage of someone else's weakness or suffering.

مترادف و متضاد

درنده (صفت)
fierce, lupine, predatory, lupin

تغذیه کننده از شکار (صفت)
predaceous, predacious, predatory

یغماگر (صفت)
predatory

لازم برای شکار (صفت)
predatory, raptorial

eating, destroying for sustenance or without conscience


Synonyms: bloodthirsty, carnivorous, depredatory, despoiling, greedy, hungry, hunting, marauding, pillaging, plundering, predacious, predative, preying, rapacious, raptorial, ravaging, ravening, thieving, voracious, vulturine, vulturous, wolfish


جملات نمونه

1. some animals are predatory by nature
برخی حیوانات به طور غریزی درنده خو هستند.

2. the lion is a predatory animal
شیر یک حیوان شکاری است.

3. The domesticated cat retains its predatory instincts.
[ترجمه ترگمان]گربه اهلی، غرایز predatory خود را حفظ می کند
[ترجمه گوگل]گربه اهلی شده غرایز غارتگر خود را حفظ می کند

4. Predatory pricing by large supermarkets was threatening the livelihood of smaller businesses.
[ترجمه ترگمان]قیمت گذاری predatory توسط سوپرمارکت ها، زندگی تجارت های کوچک را تهدید می کرد
[ترجمه گوگل]قیمت گذاری پیشوای سوپرمارکت های بزرگ موجب معیشت کسب و کارهای کوچکتر شد

5. We were pestered by predatory salesmen.
[ترجمه ترگمان] فروشنده های درنده از این موضوع خسته شدیم
[ترجمه گوگل]ما توسط فروشندگان غارتگر مورد توجه قرار گرفتیم

6. The owl is a predatory bird which kills its prey with its claws.
[ترجمه ترگمان]جغد یک پرنده شکاری است که طعمه خود را با چنگال خود می کشد
[ترجمه گوگل]جغد یک پرنده خرابکار است که شکار خود را با پنجه هایش می کشد

7. Polypterus palmas is a nocturnal, predatory species.
[ترجمه ترگمان]Polypterus palmas یک گونه predatory شبانه است
[ترجمه گوگل]Polypterus پالماس گونه ای شبانه و شکارچی است

8. It is well that large, predatory fish fast and the Red Tailed catfish is no exception.
[ترجمه ترگمان]خوب است که ماهی های بزرگ، شکارچی سریع و گربه ماهی سرخ شده نیز از این قاعده مستثنی نیستند
[ترجمه گوگل]خوب است که ماهی بزرگ و شکارچی سریع و گربه ماهی قرمز تیزه استثنا نیست

9. The welfare analysis of predatory pricing is also generally ambiguous.
[ترجمه ترگمان]تحلیل رفاه قیمت گذاری شکارچی نیز به طور کلی مبهم است
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل رفاه قیمت گذاری غارتگر همچنین به طور کلی مبهم است

10. That paper found no hard evidence linking predatory pricing and negligent auditing.
[ترجمه ترگمان]این مقاله هیچ مدرک محکمی برای ارتباط قیمت گذاری شکارچی و حسابرسی بی توجهی پیدا نکرد
[ترجمه گوگل]در این مقاله هیچ شواهد جدی مبنی بر قیمتگذاری غارتگر و حسابرسی سهل انگاری پیدا نشد

11. Predatory pricing has been widely used by both incumbents and entrants to the eurobond markets.
[ترجمه ترگمان]قیمت گذاری predatory به طور گسترده توسط incumbents و entrants به بازارهای eurobond مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]قیمت های پیشگیرانه به طور گسترده ای توسط هر دو شرکت کننده و وارد کننده در بازارهای یوروباند مورد استفاده قرار گرفته است

12. This behaviour is typical of many predatory mammals - and indeed birds.
[ترجمه ترگمان]این رفتار در بسیاری از پستانداران شکارچی، و در واقع پرندگان رایج است
[ترجمه گوگل]این رفتار برای بسیاری از پستانداران شکارچی - و در واقع پرندگان است

13. The sunshine brought out our predatory escort of dorados, and they seemed larger and fiercer than any we had encountered before.
[ترجمه ترگمان]نور خورشید گروه وحشی ما را از dorados بیرون آورد و آن ها از هر چیزی که قبلا با هم برخورد کرده بودیم، بزرگ تر و درنده تر به نظر می رسیدند
[ترجمه گوگل]نور خورشید ما را اسیر غولپیکر از dorados به ارمغان آورد، و آنها به نظر می رسید بزرگتر و شدید تر از هر ما قبل از آن بود

14. Mitchell knew they must look predatory on the spread of the low roof.
[ترجمه ترگمان] میچل \"می دونست که اونا باید از گسترش سقف کوتاه\" درنده به نظر برسن
[ترجمه گوگل]میچل می دانست که باید در مورد گسترش سقف کمر به نظر برسد

The lion is a predatory animal.

شیر یک حیوان شکاری است.


پیشنهاد کاربران

افسار گسیخته

تجاوزکارانه، متجاوز، غرض ورزانه

شکاری

⁦✔️⁩از هم پاشیده،
از هم گسیخته،
دچار شکاف شده

Marriage
Power of attorney doesn’t help in tackling 💥predatory💥 marriage
. . . ازدواج از هم پاشیده


کلمات دیگر: