کلمه جو
صفحه اصلی

highborn


معنی : اصیل، نیک نژاد، پاک زاده
معانی دیگر : اعیان زاده، نجیب زاده، اشرافی، بزرگزاده، با اصل و نسب، خوص اصل، پاک زاد، اصیل، نجیب زاده

انگلیسی به فارسی

اصیل، نیک نژاد، خوص اصل، پاک زاد


پرانرژی، اصیل، نیک نژاد، پاک زاده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: born into the aristocracy.
متضاد: lowborn, lowly
مشابه: noble

• wellborn, of good family, of noble birth
a highborn person has parents who belong to the nobility; a literary word.

مترادف و متضاد

اصیل (صفت)
original, pure, genteel, wellborn, noble, blue-blooded, pure-bred, thoroughbred, ingenuous, highbred, highborn, unfeigned

نیک نژاد (صفت)
highborn

پاک زاده (صفت)
highborn, true-born

جملات نمونه

1. What would a high-born lady be doing in the wilds of Oxfordshire?
[ترجمه ترگمان]چه چیزی ممکن بود که یک خانم به دنیا بیاید و در the of قرار گیرد؟
[ترجمه گوگل]یک خانم پرجمعیت در نواحی اکسفوردشایر چه کار می کند؟

2. No high-born dames, no wealthy patroness for Miss Theodosia Kyte!
[ترجمه ترگمان]نه خانمی به دنیا آمده، نه حامی ثروتمندی برای دوشیزه کیلمن Kyte!
[ترجمه گوگل]هیچ دمی متولد شده، هیچ حامی ثروتمند برای خانم Theodosia کیوت!

3. He had watched Jeopardy's high-born women being bundled into an open cart.
[ترجمه ترگمان]او در یک گاری روباز، زنان دنیا را تحت نظر گرفته بود
[ترجمه گوگل]او زنان متاهل Jeopardy را به یک سبد خرید باز کرده بود

4. Lowborn men are but a breath, the highborn are but a lie; if weighed on a balance, they are nothing; together they are only a breath.
[ترجمه ترگمان]Lowborn فقط یک نفس است، highborn فقط یک دروغ است؛ اگر تعادل خود را حفظ کند، چیزی نیست؛ با هم جز یک نفس نیست
[ترجمه گوگل]مردان ضعیف، اما نفس می کشند، پرخوابی، اما دروغ است؛ اگر وزن در تعادل باشد، آنها هیچ چیز نیستند؛ با هم فقط یک نفس هستند

5. Such a heritage created generation emperor emperor, he highborn how?
[ترجمه ترگمان]چنین میراثی نسل به سلطنت امپراطور را به وجود آورده است و چگونه است؟
[ترجمه گوگل]چنین میراثی امپراتور امپراطور را ایجاد کرد، او چگونه پرورش یافت؟

6. Most of the major figures arrived at their forward - looking views from highborn stations in life.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شخصیت های اصلی به دیدگاه های رو به جلو خود رسیدند
[ترجمه گوگل]بسیاری از چهره های اصلی به دیدگاه های پیش رو از ایستگاه های پرانرژی در زندگی وارد شدند

7. When a leaf becomes a lady or thought to be a highborn lady, is there more bestowal?
[ترجمه ترگمان]وقتی یک برگ یک خانم می شود یا فکر می کند که یک خانم اشرافی است، باز هم bestowal؟
[ترجمه گوگل]وقتی یک برگ به یک خانم تبدیل می شود یا تصور می شود که یک بانوی پرجمعیت باشد، آیا ادای احترام بیشتری وجود دارد؟

8. He spoke to the maid as if he were speaking to the most highborn of nobles.
[ترجمه ترگمان]او با کلفت حرف می زد انگار که با the اشراف زاده حرف می زد
[ترجمه گوگل]او با خدمتگزار صحبت کرد، به طوری که او با پرنعمت ترین اشخاص صحبت می کرد

9. Noble House and Game of Thrones campaigns should use the Highborn and Wealth rules.
[ترجمه ترگمان]خانه شریف و مبارزات تاج و تخت باید از قوانین Highborn و ثروت استفاده کند
[ترجمه گوگل]مبارزات اصلاح طلب و بازی های مبارزات باید از قوانین Highborn و ثروت استفاده کنند

پیشنهاد کاربران

اسم و نسب دار ، با اسم و نسب ، صاحب عنوان

اشراف زاده - آقازاده - ژن خوب
adjective: highborn
🔴having noble parents.
◀️"a high - born Portuguese family"
🔰 SIMILAR :
noble / aristocratic / of noble birth / noble - born / well born
titled / patrician / blue - blooded / upper - class / county
posh / upper - crust / top - drawer / gentle / of gentle birth
🔰 OPPOSITE :
plebeian / working - class

🔴 of noble birth
🔴 If someone is highborn, their parents are members of the nobility
🔰 SYNONYMS :
noble, aristocratic, patrician, gentle [archaic]


کلمات دیگر: