کلمه جو
صفحه اصلی

apathetically

انگلیسی به انگلیسی

• indifferently, listlessly, without interest, in a disinterested manner

جملات نمونه

1. He looked at me apathetically.
[ترجمه ترگمان]با بی میلی به من نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او به من نگاه کرد

2. Once or twice the latter attempts –rather apathetically – to regain its former rhythm, before both make towards a steady walking pace.
[ترجمه ترگمان]یکی دو بار تلاش های دوم - به جای آن - برای به دست آوردن ریتم سابق خود - پیش از آنکه هر دو به سرعت گام بردارد - به دست آورد
[ترجمه گوگل]یک بار یا دو بار دومی تلاش می کند - بطور معقول - به ریتم سابق خود بازگردد، قبل از اینکه هر دو به سرعت قدم زدن پایدار بپردازند

3. She behaves apathetically these days.
[ترجمه ترگمان]این روزها با بی میلی رفتار می کند
[ترجمه گوگل]او این روزها به طور مرتب رفتار می کند

4. The flesh had melted from her and she stared at the wall apathetically from sunken eyes.
[ترجمه ترگمان]گوشت از او آب شده بود و با بی میلی به دیوار خیره شده بود
[ترجمه گوگل]گوشت از او ریخته شده بود و به سمت دیوار از چشم غرق شده خیره شده بود

5. " I'm not hungry, " Jui - chueh replied apathetically.
[ترجمه ترگمان]Jui با بی میلی جواب داد: \" من گرسنه ام نیست \"
[ترجمه گوگل]'من گرسنه نیستم،' جوی - chueh به طور ضمن پاسخ داد

پیشنهاد کاربران

با بی تفاوتی
با بی میلی
با بی توجهی
بدون ذوق و شوق

با بی میلی، برای از سر واکردن، با دودلی


کلمات دیگر: