کلمه جو
صفحه اصلی

popularity


معنی : محبوبیت، شهرت، عمومیت، معروفیت، جلب محبوبیت عامه، صیت
معانی دیگر : وجهه، آوازه

انگلیسی به فارسی

جلب محبوبیت عامه، محبوبیت، معروفیت


محبوبیت، شهرت، عمومیت، معروفیت، جلب محبوبیت عامه، صیت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the condition or fact of being widely liked or admired.

• state of being admired by the public; being accepted, being approved; commonness, state of being widespread; state of belonging to the general public

مترادف و متضاد

محبوبیت (اسم)
amicability, popularity

شهرت (اسم)
stand, attribute, report, reputation, fame, popularity, odor, glory, celebrity, renown, grapevine, esteem, notability

عمومیت (اسم)
universality, popularity, commonness, generality, publicity

معروفیت (اسم)
fame, popularity

جلب محبوبیت عامه (اسم)
popularity

صیت (اسم)
popularity, renown

recognition, celebrity


Synonyms: acceptance, acclaim, adoration, approval, currency, demand, esteem, fame, fashion, fashionableness, favor, following, heyday, idolization, lionization, prevalence, regard, renown, reputation, repute, universality, vogue


Antonyms: dislike, unpopularity


جملات نمونه

1. her popularity began to wane
شهرت او رو به نقصان نهاد.

2. his popularity has long been a matter of note
محبوبیت او مدت هاست که مشهود است.

3. suddenly his popularity began to ebb
ناگهان محبوبیت او رو به کاهش نهاد.

4. the president's popularity has increased
محبوبیت رییس جمهور بیشتر شده است.

5. he enjoyed extraordinary popularity
او از محبوبیت استثنایی برخوردار بود.

6. on the home front, the president's popularity is on the increase
در داخل کشور محبوبیت رییس جمهور رو به تزاید است.

7. the detractions of his enemies did not damage his popularity
بدگویی های دشمنانش به محبوبیت او آسیب نرساند.

8. Because of the popularity of the region, it is advisable to book hotels or camp sites in advance.
[ترجمه ترگمان]به دلیل محبوبیت این منطقه، توصیه می شود که هتل ها یا مکان های اردوگاه را پیشاپیش رزرو کنید
[ترجمه گوگل]به دلیل محبوبیت این منطقه، توصیه می شود که پیش از سفر به هتل ها یا اردوگاه ها رزرو کنید

9. A steady growth in the popularity of two smaller parties may upset the polls.
[ترجمه ترگمان]رشد ثابت در محبوبیت دو حزب کوچک تر ممکن است رای گیری را واژگون کند
[ترجمه گوگل]رشد پایدار در محبوبیت دو حزب کوچکتر ممکن است رای دهندگان را ناراحت کند

10. At the peak of its popularity in the late nineties, the band sold ten million albums a year.
[ترجمه ترگمان]در اواخر دهه نود میلادی، گروه به فروش ۱۰ میلیون آلبوم در سال رسید
[ترجمه گوگل]در اوج محبوبیت خود در اواخر دهه نود، باند در سال به فروش 10 میلیون آلبوم رسید

11. People used to call me Mr Popularity at high school, but they were being ironic.
[ترجمه ترگمان]مردم برای من آقای محبوبیت را در دبیرستان صدا می زدند، اما خنده دار بودند
[ترجمه گوگل]مردم به نام آقای محبوبیت در دبیرستان با من تماس گرفتند، اما آنها حیله گر بودند

12. The new product jumped into popularity.
[ترجمه ترگمان]محصول جدید محبوبیت پیدا کرد
[ترجمه گوگل]محصول جدید به محبوبیت رسید

13. Their popularity waned during that period.
[ترجمه ترگمان]محبوبیت آن ها در طول این مدت کاهش یافت
[ترجمه گوگل]محبوبیت آنها در آن دوران کاهش یافت

14. She was at the peak of her popularity.
[ترجمه ترگمان]او در اوج محبوبیت خود بود
[ترجمه گوگل]او در اوج محبوبیت او بود

15. His popularity among working people remains as strong as ever.
[ترجمه ترگمان]محبوبیت او در میان افراد کار مثل همیشه قدرتمند باقی می ماند
[ترجمه گوگل]محبوبیت او در بین مردم کار سخت باقی می ماند

16. By the late seventies the band's popularity was beginning to wane.
[ترجمه ترگمان]اواخر دهه هفتاد محبوبیت گروه رو به کاهش گذاشته بود
[ترجمه گوگل]در اواخر دهه 1970 محبوبیت گروه شروع به فروپاشی کرد

17. The popularity of indie bands has soared in recent years.
[ترجمه ترگمان]محبوبیت گروه های ایندی در سال های اخیر افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]محبوبیت گروه های انی در سال های اخیر افزایش یافته است

The president's popularity has increased.

محبوبیت رئیس‌جمهور بیشتر شده است.


پیشنهاد کاربران

شهرت

محبوبیت

مقبولیت

تداول، رواج

معروفیت

محبوبیت

Football's popularity continues to grow

مقبولیت
محبوبیت
معروفیت

آوازه


کلمات دیگر: