کلمه جو
صفحه اصلی

clinic


معنی : درمانگاه، مطب، بیمارستان
معانی دیگر : کلینیک، (دانشکده های پزشکی و بیمارستان ها) درمانگاه رایگان (یا کم هزینه)، هر سازمانی که آموزش یا راهنمایی یا چاره جویی ارائه بدهد، پندگاه، اندرزگاه، آموزش فشرده در زمینه ی بخصوص، زودآموز، آموزش پزشکی از راه رسیدگی به بیماران در حضور دانشجویان، درمان آموزی عملی، کلاس درمان آموزی، بالین

انگلیسی به فارسی

درمانگاه، بالینی، مطب، بیمارستان، کلینیک خصوصی


درمانگاه، مطب، بیمارستان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a medical facility, esp. for treatment of outpatients.
مشابه: dispensary, hospital, infirmary, polyclinic

(2) تعریف: an office facility shared by several doctors, usu. in the same specialty.
مشابه: facility, office

- a dental clinic
[ترجمه ترگمان] یه کلینیک دندون پزشکی
[ترجمه گوگل] یک کلینیک دندانپزشکی

(3) تعریف: a type of instruction, like a class, wherein a group of people meet to learn about a specialized topic.
مترادف: workshop
مشابه: class, colloquium, seminar

- a two-day clinic on speech therapy
[ترجمه ترگمان] یک کلینیک دو روزه در درمان گفتار درمانی
[ترجمه گوگل] یک کلینیک دو روزه در گفتار درمانی
- a golf clinic
[ترجمه ترگمان] یک کلینیک
[ترجمه گوگل] یک کلینیک گلف

(4) تعریف: an assemblage of medical students for demonstration and instruction, often involving hospital patients.

• place where people receive medical treatment
a clinic is a building where people receive medical advice or treatment.

مترادف و متضاد

درمانگاه (اسم)
clinic, infirmary

مطب (اسم)
clinic, policlinic

بیمارستان (اسم)
hospice, clinic, hospital, wardroom

medical center


Synonyms: dispensary, hospital, infirmary, sick bay, surgery center


جملات نمونه

1. a diagnostic clinic
کلینیک تشخیصی (بیماری)

2. a venereal clinic
درمانگاه بیماری های مقاربتی

3. an after-hours clinic
درمانگاهی که بعد از ساعات اداری نیز باز است.

4. a child health clinic
درمانگاه بهداشت کودک

5. a family planning clinic
اندرزگاه تنظیم خانواده

6. a six-day basketball clinic
آموزش شش روزه ی بسکتبال

7. they will offer a clinic on the latest developments in computers
آنها یک دوره ی آموزشی درباره ی آخرین پیشرفت های کامپیوتر ارائه خواهند داد.

8. he closed his private practice and started working for a clinic
او مطب خصوصی خود را بست و در درمانگاهی مشغول به کار شد.

9. Bring your baby to the clinic and we'll take a look at her.
[ترجمه ترگمان]بچه تون رو به کلینیک بیارید و یه نگاهی بهش میندازیم
[ترجمه گوگل]کودک خود را به کلینیک برسانید و نگاهی به او خواهیم داد

10. The antenatal clinic is on Wednesdays.
[ترجمه ترگمان]کلینیک antenatal روزه ای چهارشنبه است
[ترجمه گوگل]کلینیک زایمان روزهای چهارشنبه است

11. The hospital has a diabetic clinic.
[ترجمه ترگمان]بیمارستان دارای کلینیک دیابتی است
[ترجمه گوگل]بیمارستان دارای کلینیک دیابت است

12. She is being treated at a special diabetic clinic.
[ترجمه ترگمان]او در حال درمان در یک کلینیک دیابت ویژه است
[ترجمه گوگل]او در یک کلینیک دیابتی مخصوص درمان می شود

13. The average wait for an appointment at the clinic was eight weeks.
[ترجمه ترگمان]متوسط انتظار برای یک قرار ملاقات در کلینیک هشت هفته بود
[ترجمه گوگل]به طور متوسط ​​منتظر قرار ملاقات در کلینیک هشت هفته بود

14. An antenatal clinic is a place where women who are expecting babies go for medical examinations and exercises.
[ترجمه ترگمان]کلینیک antenatal جایی است که در آن زنان انتظار دارند که نوزادان برای معاینات پزشکی و تمرینات پزشکی بروند
[ترجمه گوگل]یک کلینیک زایمان موقتی است که در آن خانم هایی که انتظار دارند نوزادان برای معاینه و تمرین پزشکی می روند

15. There's a well woman clinic at the health centre on Wednesday afternoons.
[ترجمه ترگمان]بعد از ظهرهای چهارشنبه یک کلینیک زن خوب در مرکز بهداشت وجود دارد
[ترجمه گوگل]بعد از ظهر روز چهارشنبه کلینیک خوبی در مرکز بهداشت وجود دارد

16. He started his first clinic when he was 20 .
[ترجمه ترگمان]او اولین کلینیک خود را در سن ۲۰ سالگی شروع کرد
[ترجمه گوگل]او اولین کلینیک خود را هنگامی که او 20 ساله بود آغاز کرد

He closed his private practice and started working for a clinic.

او مطب خصوصی خود را بست و در درمانگاهی مشغول به کار شد.


a child health clinic

درمانگاه بهداشت کودک


a family planning clinic

اندرزگاه تنظیم خانواده


a six-day basketball clinic

آموزش شش روزه‌ی بسکتبال


They will offer a clinic on the latest developments in computers.

آنها یک دوره‌ی آموزشی درباره‌ی آخرین پیشرفت‌های کامپیوتر ارائه خواهند داد.


پیشنهاد کاربران

درمانگاه

clinic ( پزشکی )
واژه مصوب: درمانگاه
تعریف: ساختمان یا بخشی در بیمارستان یا مرکز بهداشتی ـ درمانی که به درمان بیماران یا مراقبت پزشکی از بیماران سرپایی اختصاص داشته باشد |||* مصوب فرهنگستان اول

یا صاحب الزمان صلوات

۱. درمانگاه - کلینیک
۲. آموزش یا دوره یا جلسه ی آموزشی
۳. هر سازمانی که آموزش یا راهنمایی یا چاره جویی ارائه بدهد ( با قیمت کم )

noun
[count]
1 : a place where people get medical help
◀️The clinic is offering free screening for diabetes
◀️a family - planning clinic
◀️He checked into a drug rehab clinic

2 : an event at which a doctor is available to talk to people about a particular health matter
◀️The hospital is holding/having a pain clinic on Tuesday night for anyone interested in learning how to deal with chronic pain

3 : a meeting during which a group of people learn about a particular thing or work on a particular problem
◀️a reading clinic
◀️A local club is giving a fishing clinic on Saturday

4 : a place where professional services are offered to people for a lower cost than is usual
◀️A legal clinic in the city provides poor families with advice on legal matters

Clinical هم صفتشه یعنی بالینی یا درمانگاهی/کلینیکی
Clinically هم قیدشه یعنی از نظر بالینی - بطور بالینی


کلمات دیگر: