کلمه جو
صفحه اصلی

vitriolic


معنی : زاج، توتیا، تند و سوزنده، نمک جوهر گوگرد، سخن تند، جوهر گوگرد
معانی دیگر : (سخن یا نگارش) تند، تلخ، سوزان، نیشدار، گزنده، زاج مانند، وابسته به یا دارای زاج، کات دار، vitriol نمک جوهرگوگرد، جوهرگوگرد اسیدسولفوریک زدن به

انگلیسی به فارسی

vitriolic، تند و سوزنده، نمک جوهر گوگرد، زاج، توتیا، سخن تند، جوهر گوگرد


( vitriol ) نمک جوهرگوگرد، زاج، توتیا، سخن تند،جوهرگوگرد (اسیدسولفوریک) زدن به، تند و سوزنده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: severely harsh and biting, esp. verbally.
مترادف: acerbic, acrid, astringent, caustic, corrosive, sharp-tongued
مشابه: acid, biting, harsh, sarcastic, scathing, slashing, venomous, vicious, virulent

- The newspaper published a vitriolic attack of the president's new policy.
[ترجمه ترگمان] این روزنامه حمله vitriolic به سیاست جدید رئیس جمهور را منتشر کرد
[ترجمه گوگل] این روزنامه یک حمله اسیدی به سیاست جدید رییس جمهور منتشر کرد
- The discussion turned into a vitriolic argument.
[ترجمه ترگمان] بحث به مشاجره تند و نیشدار ختم شد
[ترجمه گوگل] بحث تبدیل به یک استدلال vitriolic است

(2) تعریف: of, from, or resembling vitriol.
مشابه: acerbic, acid, caustic, corrosive, harsh, sharp

• of or pertaining to vitriol; bitingly sarcastic; resembling glassy metallic sulfate
vitriolic language or behaviour is full of hatred and bitterness and is deliberately intended to cause distress and pain; a formal word.

مترادف و متضاد

زاج (صفت)
vitriolic

توتیا (صفت)
vitriolic

تند و سوزنده (صفت)
vitriolic

نمک جوهر گوگرد (صفت)
vitriolic

سخن تند (صفت)
vitriolic

جوهر گوگرد (صفت)
vitriolic

جملات نمونه

His criticism was very vitrioilic.

انتقاد او بسیار تند بود.


1. The newspaper launched a vitriolic attack on the president.
[ترجمه ترگمان]روزنامه حمله vitriolic را به رئیس جمهور آغاز کرد
[ترجمه گوگل]این روزنامه یک حمله اسیدی به رئیس جمهور آغاز کرد

2. We deplore the vitriolic nature of his remarks.
[ترجمه ترگمان]ما بر سرشت دردناک his تاسف می خوریم
[ترجمه گوگل]ما از چشمانداز سخنان او می کوشیم

3. He launched a vitriolic attack on the prime minister, accusing him of shielding corrupt friends.
[ترجمه ترگمان]او حمله vitriolic را به نخست وزیر آغاز کرد و او را به محافظت از دوستان فاسد متهم کرد
[ترجمه گوگل]وی یک حمله اسیدی به نخست وزیر را به عهده گرفت و وی را متهم به محافظت از دوستان فاسد کرد

4. There was a vicious and vitriolic attack on him in one of the Sunday newspapers two weeks ago.
[ترجمه ترگمان]دو هفته پیش یکی از روزنامه های یکشنبه در روزنامه های یکشنبه به او حمله کردند
[ترجمه گوگل]در یکی از روزنامه های روز دوشنبه دو هفته پیش، او به یک حمله وحشیانه و جنجالی روی آورد

5. Similarly excessive were de Gaulle's vitriolic attacks on the politicians.
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، حملات تند تند بادها به سیاستمداران بود
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، حملات واریولا دگول به سیاستمداران بیش از حد شدید بود

6. Some because he has become the most vitriolic hunter advocate in the nation.
[ترجمه ترگمان]برخی به این دلیل که او یکی از most vitriolic vitriolic در کشور شده است
[ترجمه گوگل]بعضی از آنها به دلیل آنکه بیشترین حمایت کننده شکارچی در کشور بوده است

7. You must also listen closely for the vitriolic jewels that emerge from behind the gold-capped smiles.
[ترجمه ترگمان]همچنین باید به jewels تند تند تند و تیز که از پشت لبخند گل زده بیرون می آیند، گوش دهید
[ترجمه گوگل]شما همچنین باید از گوشواره هایی که از پشت لبخند های طلایی استفاده می کنند گوش کنید

8. Where does this vitriolic woman get her information from?
[ترجمه ترگمان]این زن از کجا اطلاعات کسب کرده؟
[ترجمه گوگل]از کجا این اطلاعات زنان را از کجا می گیرد؟

9. There is an evident parallel between Brooke-Rose's vitriolic attack on this social system and her disenchantment with the realist novel.
[ترجمه ترگمان]بین حمله تند و تند بروک - Rose به این سیستم اجتماعی و disenchantment با رمان realist وجود دارد
[ترجمه گوگل]موازی آشکار میان حمله بافتی Brooke-Rose به این سیستم اجتماعی و رنجش او با رمان واقع گرایانه وجود دارد

10. All the earlier euphoria was dissolved by the vitriolic animosity which surged between them.
[ترجمه ترگمان]تمام خوشحالی اولیه از خصومت vitriolic که بین آن ها موج می زد منحل شد
[ترجمه گوگل]تمام پیشگویی های اولیه از طریق خصومت جادویی که بین آنها رخ داد، حل شد

11. There was even a second letter - more vitriolic than the first - and the date she meant to send it.
[ترجمه ترگمان]حتی یک نامه دوم هم بدتر از روز اولی بود که قرار بود آن را بفرستد
[ترجمه گوگل]حتی یک نامه دوم نیز وجود داشت - بیشتر از اولین بار - و تاریخی که او به معنای فرستادن آن بود

12. She attacked him in a vitriolic seven-page letter to the newspaper.
[ترجمه ترگمان]او در نامه seven vitriolic به روزنامه به او حمله کرد
[ترجمه گوگل]او به وی در یک نامه هفت صفحه ای به روزنامه به وی حمله کرد

13. Cope's own sleevenotes have also caused outrage, containing vitriolic attacks on Axl Rose and U among others.
[ترجمه ترگمان]sleevenotes های خود کوپ هم باعث عصبانیت، و شامل حملات تند تند تند به Axl رز و U بین دیگران می شوند
[ترجمه گوگل]Sleevenotes خود Cope همچنین باعث خشم شد، که حاوی حملات انسدادی بر Axl Rose و U در میان دیگران است

14. OBJECTIVE : To establish phenol - vitriolic colorimetry for the assaying of polysaccharides in Torreya yunnanensis.
[ترجمه ترگمان]OBJECTIVE: ایجاد فنول - vitriolic colorimetry برای the of در Torreya yunnanensis
[ترجمه گوگل]هدف: برای تعیین رنگ سنجی فنول - ویتیولیوم برای بررسی پلی ساکارید در Torreya yunnanensis

15. Vitriolic zinc 50 kilograms renown 5 without, in order to wait for easy mixed juice.
[ترجمه ترگمان]vitriolic روی ۵۰ کیلوگرم روی ۵ بدون، به منظور انتظار برای آب مخلوط آسان
[ترجمه گوگل]روی ویترولیس روی 50 کیلوگرم مشهور 5 بدون، برای صبر کردن برای مخلوط آب آسان است

پیشنهاد کاربران

دیدید بعضیا ی حرفی بهت میزنن " آتیییییییش " میگیری؟

آآآ باریکلا
این حرفی ک بهت زده شده ، Vitriolic بوده : ) )

( سخن یا نگارش، سیاست، موضع ) تند، تلخ، سوزنده، نیشدار، گزنده

That mishmash is a direct product of Netanyahu's
vitriolic💥 brand of politics, which succeeded in uniting an improbable group of bedfellows against him

POLITICO. com@

He does not deserve the vitriolic criticism he has received
سزاوار این انتقاد تند و گزنده نبود.


کلمات دیگر: