هوا، باد، جریان هوا، فضا، نسیم، استنشاق، هر چیز شبیه هوا، نفس، شهیق، سیما، اوازه، اواز، اهنگ، نما، بادخور کردن، اشکار کردن
airs
انگلیسی به فارسی
جملات نمونه
1. airs and graces
(انگلیس) فیس و افاده،ناز و غمزه
2. lately he has been putting on airs
اخیرا خیلی باد توی غبغب خود می اندازد.
پیشنهاد کاربران
قیافه گرفتن، خودبرتر بینی، ناز و ادا و عشوه آمدن
کلمات دیگر: