1. Second neoplasms after acute lymphoblastic leukemia in childhood.
[ترجمه ترگمان]Second دوم پس از leukemia حاد lymphoblastic در دوران کودکی
[ترجمه گوگل]نئوپلاسم های دوم بعد از لوسمی لنفوبلاستی حاد در دوران کودکی
2. Two years ago she was diagnosed with leukemia.
[ترجمه ترگمان]دو سال پیش با سرطان خون تشخیص داده شد
[ترجمه گوگل]دو سال پیش او با لوسمی تشخیص داده شد
3. Judge Jones had had a form of leukemia for several years when he was sworn to the bench in December 199
[ترجمه ترگمان]قاضی جونز چندین سال قبل از اینکه در ماه دسامبر به کرسی بنشاند، نوعی سرطان خون داشت
[ترجمه گوگل]قاضی جونز چند سال پس از آنکه در دسامبر 199 به دادگاه قول داد، فرم لوکمی را داشته است
4. The topic was acute myeloid leukemia, the deadliest form of leukemia.
[ترجمه ترگمان]این موضوع myeloid myeloid حاد، مرگبارترین شکل سرطان خون بود
[ترجمه گوگل]این موضوع لوسمی حاد میلوئیدی، مرگبار ترین نوع لوسمی است
5. He was diagnosed with leukemia.
[ترجمه ترگمان]او مبتلا به سرطان خون تشخیص داده شده بود
[ترجمه گوگل]او با لوسمی تشخیص داده شد
6. The increased risk for acute lymphoid leukemia alone was 43 %, the researchers said.
[ترجمه ترگمان]محققان گفتند که افزایش ریسک ابتلا به سرطان خون مزمن به تنهایی ۴۳ درصد بوده است
[ترجمه گوگل]محققان گفتند افزایش خطر لوسمی حاد لنفوئیدی به تنهایی 43٪ بود
7. Central nervous system treatment in childhood acute lymphoblastic leukemia: long-term follow-up of patients diagnosed between 1973 and 198
[ترجمه ترگمان]سیستم عصبی مرکزی در دوران کودکی به سرطان خون مبتلا شده: پی گیری طولانی مدت بیماران مبتلا به بیماری سرطان خون در سال های ۱۹۷۳ و ۱۹۸
[ترجمه گوگل]درمان سیستم عصبی مرکزی در مبتلایان به لوسمی لنفوبلاستی حاد کودکان: پیگیری طولانی مدت بیماران که بین سالهای 1973 تا 1983 تشخیص داده شد
8. Alana was diagnosed April 5 with acute myeloid leukemia, type M- a particularly virulent form of cancer.
[ترجمه ترگمان]Alana در ۵ آوریل مبتلا به leukemia myeloid حاد، نوع M - به ویژه نوعی سرطان بدخیم تشخیص داده شده است
[ترجمه گوگل]آلانا در 5 آوریل با لوکمی حاد میلوئید تشخیص داده شد، نوع M- نوع خاصی از سرطان ویروس
9. "Chronic" leukemias have few or no blast cells. "Chronic lymphocytic leukemia" and "chronic myelogenous leukemia" usually progress slowly compared to acute leukemias.
[ترجمه ترگمان]\"مزمن\" مبتلا به سرطان خون مزمن \"و\" سرطان خون مزمن \" معمولا در مقایسه با leukemias حاد به کندی پیشرفت می کنند
[ترجمه گوگل]Leukemias 'مزمن' سلول های انفجاری کم یا بدون وجود دارد لوسمی لنفوسیتی مزمن و لوسمی مزمن میلوئیدی معمولا به آرامی در مقایسه با لک های حاد پیشرفت می کنند
10. Acute myelogenous leukemia is a series of diseases involving the white blood cells.
[ترجمه ترگمان]leukemia حاد myelogenous یک سری بیماری ها است که شامل سلول های سفید خون نیز می شود
[ترجمه گوگل]لوسمی حاد میلوئلی یک سری از بیماری هایی است که شامل گلبول های سفید خون هستند
11. The top 3 malignancies bronchogenic carcinoma, leukemia, liver cancer and intrahepatic cholangiocarcinoma.
[ترجمه ترگمان]۳ malignancies top bronchogenic، سرطان خون، سرطان کبد و intrahepatic cholangiocarcinoma
[ترجمه گوگل]3 سرطان بدخیمی کارسینوم bronchogenic، leukemia، سرطان کبد و cholangiocarcinoma intrahepatic
12. Objective : To study flare up of leukemia in Beihai by retrospective investigation.
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه شعله ور شدن خون در Beihai از طریق تحقیقات گذشته نگر
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه موردی از بروز لوسمی در بییه به روش گذشته نگر است
13. The antennas are controversial because researchers disagree over whether the electromagnetic fields from radio frequencies can cause leukemia and other illnesses.
[ترجمه ترگمان]این آنتن ها بحث برانگیز هستند، زیرا محققین بر سر این موضوع که آیا میدان های الکترومغناطیسی از فرکانس های رادیویی می توانند باعث سرطان خون و بیماری های دیگر شوند، اختلاف نظر دارند
[ترجمه گوگل]آنتن ها بحث برانگیز هستند زیرا محققان بر این باورند که آیا میدان های الکترومغناطیسی از فرکانس های رادیویی موجب بروز لوسمی و سایر بیماری ها می شوند
14. After two years of chemotherapy treatment for acute lymphocytic leukemia, Jessica is faring well.
[ترجمه ترگمان]پس از دو سال درمان شیمی درمانی برای سرطان خون مزمن، جسیکا خوب عمل می کند
[ترجمه گوگل]پس از دو سال درمان شیمی درمانی برای لوسمی حاد لنفوسیتی، جسیکا خوب است