1. a problematic situation
وضع دشوار
2. it is problematic whether we should do it or not
معلوم نیست که صلاح است این کار را انجام بدهیم یا نه.
3. Getting everyone there on time might prove problematic.
[ترجمه شیوا پناهی] به موقع رسیدن همه به انجا, ممکنه سخت باشد
[ترجمه ترگمان]گرفتن هر کسی در آنجا ممکن است مشکل باشد
[ترجمه گوگل]گرفتن همه افراد در زمان ممکن است مشکل ساز باشد
4. The future of our business is problematic.
[ترجمه ترگمان]آینده کسب وکار ما مشکل ساز خواهد بود
[ترجمه گوگل]آینده کسب و کار ما مشکل ساز است
5. Some places are more problematic than others for women traveling alone.
[ترجمه شیوا پناهی] برای خانم هایی که تنهاسفرمی کنند, بعضی جاهانسبت به جاهای دیگر, مشکل دارترند.
[ترجمه ترگمان]برخی از مکان ها نسبت به دیگر زنان برای سفر به تنهایی problematic هستند
[ترجمه گوگل]بعضی از مکانها برای زنان تنها به تنهایی مشکلی نسبت به دیگران است
6. The situation is more problematic than we first thought.
[ترجمه ترگمان]این وضعیت بسیار پیچیده تر از آن چیزی است که ما قبلا تصور می کردیم
[ترجمه گوگل]وضعیت خیلی مشکل تر از آنچه ما فکر می کردیم
7. The reforms could turn out be highly problematic .
[ترجمه ترگمان]این اصلاحات می تواند به شدت مشکل آفرین باشد
[ترجمه گوگل]اصلاحات می تواند بسیار مشکل ساز باشد
8. Although this trigger, like other triggers, presents open-ended problematic situations, critical thinking does not occur spontaneously.
[ترجمه ترگمان]اگر چه این ماشه مثل سایر محرک ها، موقعیت های مشکل ساز باز را نشان می دهد، تفکر انتقادی به طور خود رخ نمی دهد
[ترجمه گوگل]اگر چه این ماشه، مانند سایر عوامل، موقعیت های مشکوک به حالت باز را ارائه می دهد، تفکر انتقادی به تنهایی اتفاق نمی افتد
9. Enforcing this law has been problematic.
[ترجمه ترگمان]اجرای این قانون مشکل ساز بوده است
[ترجمه گوگل]اجرای این قانون مشکل ساز است
10. This way of reasoning is, however, problematic for a number of reasons.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این روش استدلال برای چند دلیل مساله ساز است
[ترجمه گوگل]با این حال، این راه استدلال، به دلایل مختلف مشکل است
11. This could have been problematic among competitors, but was openly aired and dealt with by the group.
[ترجمه ترگمان]این مساله ممکن است در میان رقبا مشکل ساز باشد، اما آشکارا پخش شد و توسط گروه مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]این می تواند در میان رقبا مشکل ساز باشد، اما به صورت آشکارا پخش شده و توسط گروه مورد رسیدگی قرار گرفته است
12. Phonics-based classrooms are problematic for different reasons.
[ترجمه ترگمان]کلاس های آواشناسی به دلایل مختلف مساله ساز هستند
[ترجمه گوگل]کلاس های مبتنی بر صدا به دلایل مختلف مشکل ساز هستند
13. The transformation of the problematic does not necessarily lead to a transformation of the form of validity of knowledge.
[ترجمه ترگمان]تغییر این مشکل لزوما منجر به تبدیل شکل اعتبار دانش نمی شود
[ترجمه گوگل]تحول مشکل ساز لزوما منجر به تحول فرم اعتبار دانش نمی شود
14. Providing the necessary care for elderly people can be problematic.
[ترجمه ترگمان]ارائه مراقبت لازم برای افراد مسن می تواند مشکل ساز باشد
[ترجمه گوگل]مراقبت های لازم برای سالمندان می تواند مشکل ساز باشد
15. The future of the talks on the technical cooperation between the two companies is problematic.
[ترجمه ترگمان]آینده مذاکرات بر سر هم کاری فنی بین دو شرکت مشکل آفرین است
[ترجمه گوگل]آینده مذاکرات در مورد همکاری فنی بین دو شرکت مشکل ساز است