1. farmers comprise fifty percent of the population
کشاورزان پنجاه درصد جمعیت را تشکیل می دهند.
2. Women comprise 44% of hospital medical staff.
[ترجمه ترگمان]زنان ۴۴ درصد کارکنان پزشکی بیمارستان را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]زنان 44 درصد از کارکنان پزشکی بیمارستان را تشکیل می دهند
3. Italian students comprise 60% of the class.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان ایتالیایی ۶۰ درصد از کلاس را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان ایتالیایی 60٪ از کلاس را تشکیل می دهند
4. Women comprise 51 percent of the population of France.
[ترجمه ترگمان]زنان ۵۱ درصد جمعیت فرانسه را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]زنان 51 درصد جمعیت فرانسه را تشکیل می دهند
5. Women comprise a high proportion of part-time workers.
[ترجمه ترگمان]زنان بخش بالایی از کارگران پاره وقت را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]زنان بخش بزرگی از کارکنان نیمه وقت را تشکیل می دهند
6. Both peoples comprise regions with historical boundaries and both had memories, or at least folk memories, of autonomous institutions.
[ترجمه ترگمان]هر دو مردم مناطق دارای مرزه ای تاریخی را تشکیل می دهند و هر دو حافظه دارند، یا حداقل خاطرات مردمی، از موسسات خودمختار
[ترجمه گوگل]هر دو ملت شامل مناطقی با مرزهای تاریخی هستند و هر دوی آنها خاطرات یا حداقل خاطرات مردمی از نهادهای مستقل دارند
7. It is no good saying that they will comprise raw data.
[ترجمه ترگمان]خوب نیست که بگوییم آن ها داده های خام را تشکیل خواهند داد
[ترجمه گوگل]بد نیست بدانید که آنها داده های خام را تشکیل می دهند
8. However, the loaders comprise only one of two munitions specialties.
[ترجمه ترگمان]با این حال، لودر تنها یکی از دو متخصص مواد منفجره را تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]با این حال، لودرها تنها از دو نوع تخصص مهمات استفاده می کنند
9. Units comprise discussion, reading, role play, writing assignment, vocabulary building, practice in points of grammar.
[ترجمه ترگمان]واحدها شامل بحث، مطالعه، بازی، تکالیف نوشتاری، ساختمان دایره لغت، تمرین در نقاط دستور زبان می شوند
[ترجمه گوگل]واحدهایی شامل بحث، خواندن، بازی نقش، تکلیفت نوشتن، ساخت واژگان، تمرین در نقاط دستور زبان است
10. Each train will comprise eight wagons carrying two containers, and each shop will be served three times a week.
[ترجمه ترگمان]هر قطار شامل هشت واگن حامل دو کانتینر خواهد بود و هر فروشگاه سه بار در هفته خواهد بود
[ترجمه گوگل]هر قطار شامل هشت واگن حمل دو ظروف خواهد بود و هر فروشگاه سه بار در هفته خدمت خواهد کرد
11. These comprise the dividend yield or coupon rate and expected capital gains, including currency gains from exchange rate revaluations.
[ترجمه ترگمان]این موارد شامل سود سهام یا نرخ کوپن و سود سرمایه مورد انتظار، از جمله دستاوردهای ارز ناشی از نرخ ارز می باشد
[ترجمه گوگل]این شامل سود سود سهام یا نرخ کوپن و سود مورد انتظار سرمایه، از جمله افزایش ارزش پول از تغییرات نرخ ارز است
12. Also consider the cost, since hedges comprise large numbers of plants.
[ترجمه ترگمان]هم چنین هزینه را در نظر بگیرید، زیرا پرچین ها تعداد زیادی گیاه را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]همچنین هزینه را در نظر بگیرید، زیرا هزجها شامل تعداد زیادی گیاه هستند
13. Used together these two strategies comprise that peculiar language game known as a double bind.
[ترجمه ترگمان]استفاده از این دو استراتژی شامل آن بازی زبان خاص است که به عنوان یک پیوند دوگانه شناخته می شود
[ترجمه گوگل]این دو استراتژی با هم ترکیب شده اند که بازی زبان عجیب و غریبی است که به عنوان یک پیوند دوگانه شناخته می شود
14. Tables are installed at gateways and usually comprise distinctive paving materials.
[ترجمه ترگمان]جداول در دروازه ها نصب می شوند و معمولا شامل مصالح سنگفرش متمایز هستند
[ترجمه گوگل]جداول در دروازه نصب می شوند و معمولا شامل مصالح ملموس مشخص می شوند