کلمه جو
صفحه اصلی

comprise


معنی : در برداشتن، شامل بودن، متضمن بودن
معانی دیگر : متشکل بودن (از)، تشکیل دادن

انگلیسی به فارسی

دربرداشتن، شامل بودن


شامل، در برداشتن، شامل بودن، متضمن بودن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: comprises, comprising, comprised
(1) تعریف: to include.
مترادف: contain, include
مشابه: compass, comprehend, cover, embrace, encompass, involve

- The fitness center comprises a gym, a pool, as well as racquetball courts.
[ترجمه ترگمان] مرکز تناسب اندام شامل یک باشگاه ورزشی، یک استخر و همچنین racquetball می شود
[ترجمه گوگل] مرکز تناسب اندام شامل یک سالن بدنسازی، استخر شنا، و همچنین سالن های ورزش راکتی

(2) تعریف: to consist of.
مترادف: consist of
مشابه: contain, cover, embody, enclose, encompass, include, incorporate, involve

- This list comprises the names of all the military personnel who died in the conflict.
[ترجمه ترگمان] این فهرست شامل اسامی تمام پرسنل نظامی است که در این درگیری ها کشته شده اند
[ترجمه گوگل] این فهرست شامل نام تمام پرسنل نظامی است که در اثر درگیری جان سپردند

• include; be composed of
if an organization or group comprises a number of people or things, or is comprised of them, it has them as its members or parts; a formal word.
if a number of people or things comprise a group or organization, they are its members or parts. some speakers of english believe that it is not correct to use comprise with this meaning; a formal word.

مترادف و متضاد

make up, consist of


در برداشتن (فعل)
bear, comport, entail, comprise, contain, embody, encircle, include, presuppose, infold

شامل بودن (فعل)
embrace, entail, comprise, contain, encompass, include, subtend, consist

متضمن بودن (فعل)
entail, comprise, contain, embody, include, presuppose

Synonyms: add up to, amount to, be composed of, be contained in, compass, compose, comprehend, constitute, contain, cover, embody, embrace, encircle, enclose, encompass, engross, form, hold, include, incorporate, involve, span, subsume, sum up, take in


Antonyms: except, exclude, fail, fall short, lack, need, want


جملات نمونه

1. farmers comprise fifty percent of the population
کشاورزان پنجاه درصد جمعیت را تشکیل می دهند.

2. Women comprise 44% of hospital medical staff.
[ترجمه ترگمان]زنان ۴۴ درصد کارکنان پزشکی بیمارستان را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]زنان 44 درصد از کارکنان پزشکی بیمارستان را تشکیل می دهند

3. Italian students comprise 60% of the class.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان ایتالیایی ۶۰ درصد از کلاس را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان ایتالیایی 60٪ از کلاس را تشکیل می دهند

4. Women comprise 51 percent of the population of France.
[ترجمه ترگمان]زنان ۵۱ درصد جمعیت فرانسه را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]زنان 51 درصد جمعیت فرانسه را تشکیل می دهند

5. Women comprise a high proportion of part-time workers.
[ترجمه ترگمان]زنان بخش بالایی از کارگران پاره وقت را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]زنان بخش بزرگی از کارکنان نیمه وقت را تشکیل می دهند

6. Both peoples comprise regions with historical boundaries and both had memories, or at least folk memories, of autonomous institutions.
[ترجمه ترگمان]هر دو مردم مناطق دارای مرزه ای تاریخی را تشکیل می دهند و هر دو حافظه دارند، یا حداقل خاطرات مردمی، از موسسات خودمختار
[ترجمه گوگل]هر دو ملت شامل مناطقی با مرزهای تاریخی هستند و هر دوی آنها خاطرات یا حداقل خاطرات مردمی از نهادهای مستقل دارند

7. It is no good saying that they will comprise raw data.
[ترجمه ترگمان]خوب نیست که بگوییم آن ها داده های خام را تشکیل خواهند داد
[ترجمه گوگل]بد نیست بدانید که آنها داده های خام را تشکیل می دهند

8. However, the loaders comprise only one of two munitions specialties.
[ترجمه ترگمان]با این حال، لودر تنها یکی از دو متخصص مواد منفجره را تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]با این حال، لودرها تنها از دو نوع تخصص مهمات استفاده می کنند

9. Units comprise discussion, reading, role play, writing assignment, vocabulary building, practice in points of grammar.
[ترجمه ترگمان]واحدها شامل بحث، مطالعه، بازی، تکالیف نوشتاری، ساختمان دایره لغت، تمرین در نقاط دستور زبان می شوند
[ترجمه گوگل]واحدهایی شامل بحث، خواندن، بازی نقش، تکلیفت نوشتن، ساخت واژگان، تمرین در نقاط دستور زبان است

10. Each train will comprise eight wagons carrying two containers, and each shop will be served three times a week.
[ترجمه ترگمان]هر قطار شامل هشت واگن حامل دو کانتینر خواهد بود و هر فروشگاه سه بار در هفته خواهد بود
[ترجمه گوگل]هر قطار شامل هشت واگن حمل دو ظروف خواهد بود و هر فروشگاه سه بار در هفته خدمت خواهد کرد

11. These comprise the dividend yield or coupon rate and expected capital gains, including currency gains from exchange rate revaluations.
[ترجمه ترگمان]این موارد شامل سود سهام یا نرخ کوپن و سود سرمایه مورد انتظار، از جمله دستاوردهای ارز ناشی از نرخ ارز می باشد
[ترجمه گوگل]این شامل سود سود سهام یا نرخ کوپن و سود مورد انتظار سرمایه، از جمله افزایش ارزش پول از تغییرات نرخ ارز است

12. Also consider the cost, since hedges comprise large numbers of plants.
[ترجمه ترگمان]هم چنین هزینه را در نظر بگیرید، زیرا پرچین ها تعداد زیادی گیاه را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]همچنین هزینه را در نظر بگیرید، زیرا هزجها شامل تعداد زیادی گیاه هستند

13. Used together these two strategies comprise that peculiar language game known as a double bind.
[ترجمه ترگمان]استفاده از این دو استراتژی شامل آن بازی زبان خاص است که به عنوان یک پیوند دوگانه شناخته می شود
[ترجمه گوگل]این دو استراتژی با هم ترکیب شده اند که بازی زبان عجیب و غریبی است که به عنوان یک پیوند دوگانه شناخته می شود

14. Tables are installed at gateways and usually comprise distinctive paving materials.
[ترجمه ترگمان]جداول در دروازه ها نصب می شوند و معمولا شامل مصالح سنگفرش متمایز هستند
[ترجمه گوگل]جداول در دروازه نصب می شوند و معمولا شامل مصالح ملموس مشخص می شوند

The club comprised one thousand members.

باشگاه هزار عضو داشت.


Farmers comprise fifty percent of the population.

کشاورزان پنجاه درصد جمعیت را تشکیل می‌دهند.


The book was comprised of ten chapters.

کتاب مشتمل بر ده فصل بود.


اصطلاحات

be comprised of

مشتمل بودن بر، دارا بودن


پیشنهاد کاربران

تشکیل دادن

شامل شدن مستلزم بودن

شامل شدن ، در بر داشتن

شامل بودن، در بر گرفتن

ماده تشکیل دهنده، ترکیبات

در بر گرفتن، به خود اختصاص دادن

گنجانده شدن

تشکیل شدن - تشکیل دادن

⁦✔️⁩متشکل بودن از

Amy Corny Barrett Claims supreme court not Comprised of💥 Partisan hacks💥
Theguardian. com@


کلمات دیگر: