1. Some persuasion would be required to overcome her scruples.
[ترجمه ساعی رضایی] مقداری تحریک لازم خواهد بود برای غلبه بر تردیدهایش
[ترجمه ترگمان]بعضی از persuasion برای غلبه بر scruples لازم است
[ترجمه گوگل]برای غلبه بر ملاحظاتش لازم است برخی از متقاعدکنندگان
2. We will achieve much more by persuasion than by brute force.
[ترجمه Mahdi] ما با تشویق به جای زور بی رحمانه بیشتر موفق می شویم.
[ترجمه ترگمان]ما بیشتر به ترغیب بیشتر از زور به زور به زور دست خواهیم یافت
[ترجمه گوگل]ما با اغراق به جای نیروی بی رحمانه به اهداف بیشتری دست خواهیم یافت
3. I had to use a little gentle persuasion to get her to agree.
[ترجمه ترگمان]مجبور شدم یه کم تشویق کنم تا راضیش کنم باه ام موافق باشه
[ترجمه گوگل]من مجبور شدم از یک تردید ملایم استفاده کنم تا او موافقت کند
4. She agreed to come, after a little gentle persuasion.
[ترجمه ترگمان]بعد از کمی فکر کردن، موافقت کرد که بیاید
[ترجمه گوگل]او قبول کرد که بعد از کمی تحقیر ملایم آمده باشد
5. After a little gentle persuasion, he agreed to come.
[ترجمه ترگمان]بعد از کمی فکر کردن، موافقت کرد که بیاید
[ترجمه گوگل]بعد از کمی تحقیر و آرامش، او موافقت کرد که بیاید
6. She has great powers of persuasion.
[ترجمه ترگمان]قدرت های زیادی دارد
[ترجمه گوگل]او توانایی های زیادی را در اختیار دارد
7. Most of us are known to succumb to persuasion through the media.
[ترجمه ترگمان]اغلب ما از طریق رسانه ها تسلیم وسوسه می شویم
[ترجمه گوگل]بسیاری از ما شناخته شده است به تعهد از طریق رسانه ها
8. It didn't take much persuasion to get her to tell us where he was.
[ترجمه ترگمان]خیلی متقاعد کننده نبود که او را وادار به حرف زدن به ما کند
[ترجمه گوگل]او برای اینکه او را به ما بگوید کجا بود، خیلی متقاعد نشد
9. She was using all her powers of persuasion to induce the Griffins to remain in Rollway.
[ترجمه ترگمان]از همه قدرت های her استفاده می کرد تا گریفین ها را وادار کند که در Rollway بمانند
[ترجمه گوگل]او از تمام توانایی هایش برای متقاعد کردن گریفین ها در Rollway استفاده کرد
10. Defeated by her powers of persuasion, I accepted.
[ترجمه ترگمان]از قدرت متقاعد کردن او شکست خورده بودم
[ترجمه گوگل]من با پذیرش قدرت های متقاعدش شکست خوردم
11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
12. We tried everything - persuasion, bribery, threats.
[ترجمه ترگمان]ما همه تلاشمون رو کردیم، رشوه، رشوه، تهدید
[ترجمه گوگل]ما همه چیز را امتحان کردیم - تقلب، رشوه خواری، تهدید
13. After a little gentle persuasion, Debbie agreed to let us in.
[ترجمه ترگمان]بعد از کمی تشویق و تشویق، \"دبی\" قبول کرد که بیاد تو
[ترجمه گوگل]بعد از کمی تحقیر ملایم، دببی توافق کرد تا ما را در اختیار ما بگذارد
14. No amount of persuasion could make her change her mind.
[ترجمه ترگمان]هیچ مقدار از ترغیب او نمی توانست نظرش را عوض کند
[ترجمه گوگل]هیچ مشکلی وجود ندارد که او بتواند ذهنش را عوض کند
15. It is my persuasion that the decision was a mistake.
[ترجمه muhamad] باور من اینه که تصمیم اشتباه بود
[ترجمه ترگمان]متقاعد کردن من این است که تصمیم اشتباه است
[ترجمه گوگل]این تردید من است که تصمیم اشتباهی است