کلمه جو
صفحه اصلی

colloquial


معنی : محاورهای، مصطلح، گفتگویی، اصطلاحی
معانی دیگر : گفتاری

انگلیسی به فارسی

گفتگویی، محاوره‌ای، مصطلح، اصطلاحی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: colloquially (adv.), colloquialness (n.)
(1) تعریف: characteristic of or suited to informal or familiar conversation or to writing that is imitative of conversational tone.
متضاد: formal
مشابه: informal

- Some people disapprove of the President using colloquial expressions like "You betcha!" in a formal speech.
[ترجمه ترگمان] برخی از مردم با استفاده از عبارت های محاوره ای مثل \"شما betcha\" مخالف هستند \" در یک سخنرانی رسمی
[ترجمه گوگل] بعضی از افراد از رئیس جمهور با استفاده از عبارات گفتاری مانند 'شما بتدا!' در یک سخنرانی رسمی

(2) تعریف: of or pertaining to conversation, as opposed to formal writing.

- Being from different regions of China, they have difficulty communicating with each other using their colloquial dialects.
[ترجمه ترگمان] آن ها که از مناطق مختلف چین هستند در ارتباط با یکدیگر با استفاده از گویش های محاوره ای خود مشکل دارند
[ترجمه گوگل] از مناطق مختلف چین، با برقراری ارتباط با یکدیگر با استفاده از گویش های گفتاری خود دچار مشکل می شوند

• conversational, not used in formal speaking or writing; informal
colloquial words and phrases are informal and are used mainly in conversation.

مترادف و متضاد

particular, familiar to an area, informal


Synonyms: chatty, common, conversational, demotic, dialectal, everyday, idiomatic, jive, popular, street, vernacular


محاوره ای (صفت)
colloquial, conversational, dialogic

مصطلح (صفت)
colloquial, idiomatic, in common use

گفتگویی (صفت)
colloquial

اصطلاحی (صفت)
colloquial, idiomatic

Antonyms: correct, formal, standard, stilted


جملات نمونه

1. a colloquial term
اصطلاح عامیانه

2. It's hard to understand the colloquial idioms of a foreign language.
[ترجمه ترگمان]فهمیدن زبان محاوره ای یک زبان خارجی سخت است
[ترجمه گوگل]به اصطلاح گفتار از یک زبان خارجی دشوار است

3. They have little acquaintance with colloquial English.
[ترجمه ترگمان]آن ها آشنایی کمی با زبان انگلیسی دارند
[ترجمه گوگل]آنها آشنایی اندکی با انگلیسی صحبت می کنند

4. " Movie " is a colloquial word for " moving picture " .
[ترجمه ترگمان]فیلم \"فیلم\" یک کلمه محاوره ای برای \"تصویر متحرک\" است
[ترجمه گوگل]'فیلم' یک کلمه گفتار برای 'حرکت تصویر' است

5. There is nothing colloquial about the auditor calling the company his/her client.
[ترجمه ترگمان]هیچ محاوره ای در مورد حسابرس به شرکت خود \/ موکل وی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]در مورد حسابرس که مشتری خود را به مشتری می گوید چیزی در مورد حسابرس وجود ندارد

6. This tale was collected in the Louisiana Creole colloquial speech.
[ترجمه ترگمان]این داستان در سخنرانی محاوره ای \"لوییزیانا\" گردآوری شده است
[ترجمه گوگل]این داستان در سخنرانی سخنوری لوئیزیانا کریول جمع آوری شد

7. This should be extended to include short colloquial phrases.
[ترجمه ترگمان]این باید شامل جملات محاوره ای کوتاه باشد
[ترجمه گوگل]این باید گسترش یابد تا عبارات کوتاه گفتاری را شامل شود

8. There is a colloquial standard to learn on the playground and a literary standard to learn in class.
[ترجمه ترگمان]یک استاندارد محاوره ای برای یادگیری در زمین بازی و یک استاندارد ادبی برای یادگیری در کلاس وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک استاندارد معروف برای یادگیری در زمین بازی و یک استاندارد ادبی برای یادگیری در کلاس وجود دارد

9. It's a useful little phrase book, full of colloquial expressions.
[ترجمه ترگمان]این یک کتاب کوچک بدرد بخور است که پر از expressions است
[ترجمه گوگل]این یک کتاب عبارتی مفید است، پر از عبارات گفتاری

10. The best way of improving your colloquial English is by listening to native speakers.
[ترجمه ترگمان]بهترین راه برای بهبود زبان محاوره ای شما، گوش دادن به گویشوران بومی است
[ترجمه گوگل]بهترین راه برای بهبود زبان انگلیسی شما با گوش دادن به زبان مادری است

11. For an ordinary wedding a colloquial way of speaking will be suitable.
[ترجمه ترگمان]برای یک عروسی معمولی یک روش محاوره ای برای صحبت کردن مناسب خواهد بود
[ترجمه گوگل]برای یک عروسی عادی، روش سخن گفتن مناسب خواهد بود

12. There is also growing differentiation between colloquial and literal vocabulary.
[ترجمه ترگمان]همچنین تمایز رو به رشد بین vocabulary محاوره ای و لفظی وجود دارد
[ترجمه گوگل]تفاوت بین واژگان متنباز و واژگانی نیز وجود دارد

13. To eliminate or locate colloquial words there are dictionaries of slang.
[ترجمه ترگمان]برای از بین بردن واژه colloquial لغت لغت لغت لغت آرگو دارند
[ترجمه گوگل]لغت نامه های لغت نامه برای حذف یا قرار دادن کلمات کلماتی وجود دارد

14. Our special aim is for missioners to speak colloquial Taiwanese ( Hakka ) well.
[ترجمه ترگمان]هدف خاص ما for است که به خوبی تایوانی صحبت کنیم (Hakka)
[ترجمه گوگل]هدف خاص ما این است که برای مهاجران صحبت می کنند که به طور صریح تایوانی صحبت می کنند (هاکا)

پیشنهاد کاربران

گفتار _ محاوره


عامه

گفتگو - لهجه

گفت و گو. بحث . اگر با languagesآید یعنی زبان مصطلح

محاوره ای
Informal, conversational


کلمه ای ک عامیانه گفته بشه
مثل بارون به جای باران
زندون به جای زندان

محاوره ای

# colloquial speech
# colloquial language
# I have little acquaintance with colloquial English

Adjective
[more colloquial; most colloquial]
1 : used when people are speaking in an informal way
◀️a colloquial word/expression
2 : using an informal style
◀️a colloquial writer

Colloquially
adverb
◀️The phrase is used colloquially but not in writing.
◀️The drink is known colloquially as a “brown cow. ”

Colloquialism : زبان عامیانه
Colloquial : محاوره ای - عامیانه ای
Colloquially : بطور عامیانه ای و محاوره ای


کلمات دیگر: