1. In primary polydipsia, hyponatremia and hypotonicity occur in the face of maximal urinary dilution because water intake simply exceeds water excretion.
[ترجمه ترگمان]در polydipsia اولیه، hyponatremia و hypotonicity در مواجهه of dilution urinary رخ می دهند زیرا جذب آب به سادگی از دفع آب فراتر می رود
[ترجمه گوگل]در پلاژیایی اولیه، هیپوناترمی و هیپوتونیکیت در مواجهه با رژیم غذایی حداکثر ادراری رخ می دهد، زیرا مصرف آب به سادگی بیش از دفع آب است
2. Jay:Polyuria, polydipsia, polyphagia, and weight loss.
[ترجمه ترگمان]جی: polyuria، polydipsia، polyphagia، و کاهش وزن
[ترجمه گوگل]جی Polyuria، polydipsia، polyphagia، و از دست دادن وزن
3. Improve polydipsia, polyphagia, polyuria, caused by diabetes.
[ترجمه ترگمان]polydipsia، polyphagia، polyuria، ایجاد شده توسط دیابت را افزایش دهید
[ترجمه گوگل]بهبود دیابت نوع یک، polyphagia، polyuria، ناشی از دیابت
4. Symptoms include excessive excretion of urine (polyuria), thirst (polydipsia), constant hunger, weight loss, vision changes and fatigue.
[ترجمه ترگمان]علایم شامل دفع اضافی ادرار (polyuria)، تشنگی (polydipsia)، گرسنگی مداوم، کاهش وزن، تغییرات بینایی و خستگی می شوند
[ترجمه گوگل]علائم عبارتند از دفع بیش از حد ادرار (polyuria)، تشنگی (پلیدیپسیا)، گرسنگی ثابت، کاهش وزن، تغییرات بینایی و خستگی
5. Diabetes mellitus is a disease characterized by polydipsia, polyphagia, polyuria, emaciation and weakness.
[ترجمه ترگمان]بیماری دیابت یک بیماری است که با polydipsia، polyphagia، polyuria، لاغری و ضعف شناخته می شود
[ترجمه گوگل]دیابت نوع یک بیماری ای است که توسط پلی دیپسی، polyphagia، polyuria، سوزش و ضعف شناخته شده است
6. In fact, when the so-called typical clinical polydipsia, polyuria, and more food and weight loss of "a little more than three disease" often has a non-early stage of diabetes.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، وقتی به اصطلاح polydipsia بالینی معمولی، polyuria، و کاهش وزن و وزن بیشتر \"کمی بیش از سه بیماری\" اغلب یک مرحله غیر ابتدایی دیابت دارد
[ترجمه گوگل]در واقع، زمانی که به اصطلاح بالینی معمول بالینی، polyuria، و بیشتر از دست دادن غذا و وزن 'کمی بیش از سه بیماری'، اغلب مرحله غیر اولیه ای از دیابت است
7. Soft red ripe persimmon, polydipsia can cure fever, dry mouth lip rotten, Fanre hearts, hot Dengzheng dysentery.
[ترجمه ترگمان]سرکه خرمالو، طعم تب، بینی خشک، دهان خشک، دهان خشک، اسهال خونی، اسهال خونی، اسهال خونی، اسهال خونی
[ترجمه گوگل]خربزه نرم قرمز خرس، پلی دیپسیا می تواند تب، خشکی دهان لب فاسد، قلب فنر، خارش Dengzheng داغ را درمان کند
8. A source of some confusion is the patient with polyuria and a dilute urine due to primary polydipsia.
[ترجمه ترگمان]یک منبع سردرگمی، بیمار مبتلا به polyuria و ادرار رقیق به خاطر polydipsia اولیه است
[ترجمه گوگل]یک منبع سردرگمی، بیمار مبتلا به پلی � یوریا و یک ادرار رقیق به علت پلیدیپسی اولیه است
9. Chinese medicine for its often cool Sheng Jin agent for the treatment of thirsty, lack of body fluid, feces dry end, high fever Dengzheng polydipsia .
[ترجمه ترگمان]داروی چینی برای its \"شنگ جین\" برای درمان تشنگی، کمبود مایعات بدن، خشک شدن مدفوع، و تب بالا Dengzheng polydipsia است
[ترجمه گوگل]طب چینی برای عامل آن شاد جین، اغلب سرد برای درمان تشنگی، کمبود مایع بدن، خشکی مدفوع، تب بالا Dengzheng polydipsia
10. Pomegranate: The pomegranate - temperature acid Sweet living body fluid, only the role of polydipsia.
[ترجمه ترگمان]انار: بدن موجود در دمای انار، مایعات بدن زنده است که تنها نقش of را ایفا می کند
[ترجمه گوگل]انار اسید آمینه انار - دمای اسید شیرین مایع بدن بدن، تنها نقش پلی دیپسیا
11. The AVP levels were very low in 13 patients with central diabetes insipidus and normal in 6 patients with primary polydipsia.
[ترجمه ترگمان]سطوح AVP در ۱۳ بیمار مبتلا به دیابت central و در ۶ بیمار با polydipsia اولیه بسیار پایین بودند
[ترجمه گوگل]سطوح AVP در 13 بیمار مبتلا به دیابت غیروابسته و طبیعی در 6 بیمار مبتلا به پلیدیپسی اولیه بسیار پایین بود
12. After treatments of electroconvulsive therapy, the symptoms of psychosis and polydipsia declined.
[ترجمه ترگمان]پس از درمان of درمانی، علائم روان پریشی و polydipsia کاهش یافت
[ترجمه گوگل]پس از درمان های الکتروشیمیایی علائم روانپریشی و پلیدیپسی کاهش می یابد
13. Conclusion: Oral administration of middle-dose BCP for 15 d could improve hyperglycemia and polydipsia in diabetic rats induced by injection of STZ .
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: مدیریت شفاهی of middle برای ۱۵ d می تواند hyperglycemia و polydipsia را در موش های دیابتی ایجاد شده با تزریق of بهبود بخشد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: تزریق دهانی BCP میانگین دوز در 15 دقیقه می تواند باعث افزایش هیپرگلیسمی و پلیدیپسی در موش های صحرایی دیابتی شده توسط تزریق STZ شود
14. Although otherwise healthy, the boy's growth lagged, and he had polydipsia, which caused him to drink 10-12 glasses of fluid daily.
[ترجمه ترگمان]با اینکه در غیر این صورت، رشد کودک به کندی پیش می رفت، و او polydipsia داشت که باعث شد روزانه ۱۰ تا ۱۲ لیوان آب بنوشد
[ترجمه گوگل]گرچه در غیر این صورت سالم بود، رشد پسر به تعویق افتاد، و او دارای پلیدیپسیا بود، که باعث شد او 10-12 لیوان مایع را هر روز بخورد