1. the florid cheeks of mehri's children
گونه های گلگون بچه های مهری
2. some poets of the indian style have florid poems
برخی از شعرای سبک هندی اشعار پرتصنعی دارند.
3. Years of heavy drinking had given Alison a florid complexion.
[ترجمه ترگمان]سال هایی از نوشیدن سنگین چهره آلیسون را گلگون کرده بود
[ترجمه گوگل]سال ها نوشیدنی سنگین، آلیسون را به عنوان یک چهره ی گل و گیاه به ارمغان آورد
4. Tears were flowing over his florid face.
[ترجمه ترگمان]اشک از چهره گلگون او جاری بود
[ترجمه گوگل]اشک ها بر روی صورت فلورایدش جاری شد
5. Jacobs was a stout, florid man.
[ترجمه ترگمان]جیکوبز یک مرد تنومند و گلگون بود
[ترجمه گوگل]جیکوبز یک مرد باهوشی بود
6. He was a tall stout man with a florid complexion, who looked well in vestments seen from a distance.
[ترجمه ترگمان]مردی بلندقامت و تنومند بود با چهره ای گلگون که از فاصله دور دیده می شد
[ترجمه گوگل]او یک مرد باهوش قد بلند با یک چهره گلدار بود، که به خوبی در لباسهای دیده شده از راه دور نگاه می کرد
7. But for all his jaundiced egoism and florid cynicism, Rice is not a bad man.
[ترجمه ترگمان]اما برای همه خودخواهی jaundiced و cynicism، رایس آدم بدی نیست
[ترجمه گوگل]اما برای همه ی خودخواهی زودجوش و ناخوشایند زشت، رایس مرد بدی نیست
8. You get upset in the most florid ways, the most extreme hyperbole.
[ترجمه ترگمان] تو از همه ways، بیشتر اغراق می کنی
[ترجمه گوگل]شما به طرز وحشیانه ترین حالت، فوق العاده ترین حالت هیپربول ناراحت می شوید
9. Relapse of florid symptoms and possibly their first onset can be precipitated by stressful events.
[ترجمه ترگمان]بازگشت نشانه های پر گل و احتمالا اولین حمله آن ها را می توان با رویداده ای پر استرس تسریع کرد
[ترجمه گوگل]نشانه های فلورید و احتمالا اولین آنها ممکن است با وقایع استرس زا تشدید شود
10. The later florid accounts of altruism and sacrifice by and about missionaries do not do justice to the range of human impulses.
[ترجمه ترگمان]بعد از آن، صورت پر گل نوع دوستی و فداکاری از طرف و در مورد مبلغین مذهبی، عدالت را در مورد محدوده انگیزه های انسانی انجام نمی دهند
[ترجمه گوگل]بعد از آن فریبنده های خدایی و فداکاری توسط و مسیحیان، به محدوده ای از تحولات انسانی، عدالت نداشته اند
11. He was a handsome person in his florid, full-fed way, ruddy and brown-haired and aware of his consequence.
[ترجمه ترگمان]او مرد خوش قیافه ای بود، با چهره ای گلگون، سرخ و قهوه ای، و از اهمیت خود آگاه بود
[ترجمه گوگل]او یک شخص خوش تیپ بود که به طرز وحشیانه و به طور کامل تغذیه می کرد، سرخ شده و قهوهای مایل به زرد و از پیامدهای او آگاه بود
12. The bedhead was florid and overblown, its shiny walnut carvings reaching almost to the ceiling.
[ترجمه ترگمان]The پر گل و پر زرق و برق بود و حکاکی های درخشان آن تقریبا به سقف می رسید
[ترجمه گوگل]بستنی خوشمزه و براق شد، حکاکی گردو براق آن تقریبا به سقف رسید
13. He was a good-looking man, if a little florid, and an officer of the old school.
[ترجمه ترگمان]او مرد خوش قیافه ای بود، اگر یک گل سرخ و یک افسر مدرسه قدیمی داشت
[ترجمه گوگل]او یک مرد خوش تیپ بود، اگر کمی خوش تیپ و یک افسر مدرسه قدیمی بود
14. We count the florid banknotes and hand them over across the desk.
[ترجمه ترگمان]اسکناس ها را روی میز جمع می کنیم و آن ها را روی میز می گذاریم
[ترجمه گوگل]ما اسکناس های گل را شمارش می کنیم و آنها را روی میز میز می دهیم
15. Alexei Volkov had the unkempt beard, florid complexion, and wild eyes of a survivalist.
[ترجمه ترگمان]آل کسی Volkov، ریش ژولیده و چهره گلگون و چشمان وحشی خود را داشت
[ترجمه گوگل]الکسی ولکوف ریش بی نظیر، چهره گل و گیاه و چشم های وحشی از جانبازان داشت