1. Direct taxes could only be levied with the consent of Parliament.
[ترجمه ترگمان]مالیات مستقیم تنها با موافقت پارلمنت وضع خواهد شد
[ترجمه گوگل]تنها با رضایت پارلمان مالیات مستقیم می تواند باشد
2. Their government's revenues come mainly from direct taxes.
[ترجمه ترگمان]درآمد دولت آن ها عمدتا ناشی از مالیات های مستقیم است
[ترجمه گوگل]درآمد دولت آنها عمدتا از مالیات مستقیم است
3. To recap the method, direct taxes have a legal framework facilitating the assessment of the overall effective marginal tax rates.
[ترجمه ترگمان]پرداختن به این روش، مالیات های مستقیم یک چارچوب قانونی برای تسهیل ارزیابی نرخ کلی مالیات حاشیه ای است
[ترجمه گوگل]برای بازنگری این روش، مالیات مستقیم دارای چارچوب قانونی است که تسهیل ارزیابی نرخ های مالیات کلی موثر را در اختیار دارد
4. Direct Taxes Individuals pay income tax on earnings from labour, rents, dividends, and interest.
[ترجمه ترگمان]مالیات های مستقیم، افراد مالیات بر درآمد را از درآمد، اجاره، سود سهام، و سود می پردازند
[ترجمه گوگل]مالیات مستقیم افراد مالیات بر درآمد را از درآمد حاصل از کار، اجاره، سود سهام و بهره پرداخت می کنند
5. This points to shifting the emphasis away from direct tax on people's incomes and on to taxes on wealth or on spending.
[ترجمه ترگمان]این به تغییر تاکید بر کاهش مالیات مستقیم بر درآمد مردم و مالیات بر ثروت یا صرف هزینه اشاره دارد
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که تاکید را از مالیات مستقیم بر درآمد مردم و به مالیات بر ثروت و یا هزینه ها برمی دارد
6. Income tax is by far the most important direct tax, alone contributing almost 26% of government receipts.
[ترجمه ترگمان]مالیات بر درآمد از مهم ترین مالیات مستقیم است که تنها ۲۶ درصد از رسیده ای دولت را به خود اختصاص داده است
[ترجمه گوگل]مالیات بر درآمد تا حد زیادی مهمترین مالیات مستقیم است که صرفا 26 درصد از درآمد دولت را به خود اختصاص می دهد
7. In most countries a direct tax on person, called an tax.
[ترجمه ترگمان]در اغلب کشورها یک مالیات مستقیم به فردی به نام مالیات گفته می شود
[ترجمه گوگل]در بیشتر کشورها مالیات مستقیم برای فرد، مالیات نامیده می شود
8. Every citizen should pay direct tax on time.
[ترجمه ترگمان]هر شهروندی باید به موقع مالیات مستقیم بپردازد
[ترجمه گوگل]هر شهروند باید مالیات مستقیم را در زمان پرداخت کند
9. And shifting toward greater direct tax will promote economic growth and improve income redistribution.
[ترجمه ترگمان]و تغییر به سمت مالیات مستقیم بیشتر، رشد اقتصادی را ارتقا خواهد داد و توزیع درآمد را بهبود خواهد بخشید
[ترجمه گوگل]و تغییر به سوی مالیات مستقیم مستقیم بیشتر، رشد اقتصادی و بهبود مجدد درآمد را افزایش خواهد داد
10. The direct tax, altogether included tax, monetary gains tax, tax, tax and stamp duty.
[ترجمه ترگمان]مالیات مستقیم، مالیات، مالیات، مالیات، مالیات و تمبر از جمله مالیات مستقیم است
[ترجمه گوگل]مالیات مستقیم شامل مالیات، مالیات بر درآمد، مالیات، مالیات و مالیات است
11. A direct tax placed on emissions of greenhouse gases.
[ترجمه ترگمان]یک مالیات مستقیم که بر انتشار گازهای گلخانه ای قرار دارد
[ترجمه گوگل]مالیات مستقیم بر انتشار گازهای گلخانه ای قرار گرفته است
12. The ratio fell substantially after that, and by 1986 direct taxes only provided some 10% more revenue than taxes on expenditure.
[ترجمه ترگمان]این نسبت به میزان قابل توجهی پس از آن کاهش یافت و در سال ۱۹۸۶ مالیات های مستقیم تنها ۱۰ درصد درآمد بیشتر از مالیات بر مخارج را تامین کرد
[ترجمه گوگل]این نسبت پس از آن به طور قابل ملاحظه ای کاهش یافت و در سال 1986 مالیات مستقیم تنها 10 درصد بیشتر از مالیات بر هزینه ها فراهم کرد
13. But the larger part is supposed to come from direct taxes.
[ترجمه ترگمان]اما قسمت بزرگ تر قرار است از مالیات های مستقیم بیاید
[ترجمه گوگل]اما بخش بزرگتر از مالیات مستقیم آمده است