کلمه جو
صفحه اصلی

miscast


معنی : بناحق انداختن، حساب غلط کردن، بد بازی کردن، برای نقش خود مناسب نبودن
معانی دیگر : هنرپیشگان ناجوری را برای نمایش برگزیدن، هنرپیشه را در نقشی که به او نمی خورد به صحنه آوردن، به کار نامناسبی گماشتن، درنمایش بد بازی کردن

انگلیسی به فارسی

بناحق انداختن، حساب غلط کردن، (درنمایش) بد بازی کردن، برای نقش خود مناسب نبودن


انگلیسی به انگلیسی

• assign the wrong or improper part (in theater, etc.); make a mistake in addition (mathematics)
if someone who is acting in a play is miscast, the role that they have is not suitable for them.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] اشتباه محاسبه کردن

مترادف و متضاد

بناحق انداختن (فعل)
miscast

حساب غلط کردن (فعل)
miscast, misreckon

بد بازی کردن (فعل)
miscast

برای نقش خود مناسب نبودن (فعل)
miscast

جملات نمونه

1. The young actor was badly miscast as Lear / in the role of Lear.
[ترجمه ترگمان]این هنرپیشه جوان نقش لیر در نقش لیر در نقش لیر ایفا کرد
[ترجمه گوگل]بازیگر جوان به شدت به عنوان لیر / در نقش لیر اشتباه گرفته شده است

2. Tom Hanks was miscast as an arrogant city high-flier.
[ترجمه ترگمان]تام هنکس ویل را به عنوان یک مسافر متکبر در شهر منصوب کرده است
[ترجمه گوگل]تام هنکس، به عنوان یک شهر متکبر، پرتاب کرد

3. He was hopelessly miscast as the romantic hero.
[ترجمه ترگمان]اون ناامیدانه به نقش قهرمان رمانتیک بازی می کرد
[ترجمه گوگل]او ناامیدانه به عنوان قهرمان عاشقانه اشتباه کرد

4. O'Donnell is hopelessly miscast, while Campbell appears to have forgotten how to generate anything approaching the energy or excitement of GoldenEye.
[ترجمه ترگمان]\"اودانل\" در نهایت ناامید کننده ای است، در حالی که به نظر می رسد که کمپبل فراموش کرده است چگونه هر چیزی را که به انرژی یا هیجان of نزدیک می شود، تولید کند
[ترجمه گوگل]O'Donnell ناامیدانه اشتباه است، در حالی که کمپبل به نظر می رسد فراموش کرده است که چگونه برای تولید هر چیزی نزدیک به انرژی و یا هیجان GoldenEye

5. Perhaps a bit miscast, and with a penchant for too many double-takes, Perry none the less is game.
[ترجمه ترگمان]شاید کمی miscast باشد، و با علاقه به too زیاد، پری هم کم تر بازی می کند
[ترجمه گوگل]شاید کمی گمراه کننده و با دلایل زیادی برای دو چندان طول بکشد، پری هر چند کمتر بازی می کند

6. The film was thoroughly miscast.
[ترجمه ترگمان]فیلم به طور کامل miscast شده بود
[ترجمه گوگل]این فیلم کاملا اشتباه گرفته شد

7. The film is miscast.
[ترجمه ترگمان]فیلم miscast است
[ترجمه گوگل]فیلم اشتباه است

8. The play is miscast.
[ترجمه ترگمان]بازی miscast است
[ترجمه گوگل]این بازی اشتباه است

9. Keitel is badly miscast as the comically jealous husband.
[ترجمه ترگمان]keitel به اندازه شوهر حسود مسخره بد بازی می کند
[ترجمه گوگل]کیتل به عنوان شوهر کمال طلبی اشتباه گرفته شده است

10. Nancy:Miscast means that even if the person is a good actor, they just aren't believable in their role.
[ترجمه ترگمان]نانسی: \"نانسی\" به این معنی است که حتی اگر فرد هنرپیشه خوبی باشد، آن ها فقط به نقش خود اعتقاد ندارند
[ترجمه گوگل]نانسی: Miscast به این معنی است که حتی اگر شخص یک بازیگر خوب باشد، در نقش خود قابل اعتماد نیستند

11. But the ruddy, rotund and absurdly miscast Spencer Tracy, who had bought the rights and was co-producer, got the part.
[ترجمه ترگمان]اما آن دختر سرخ، تپل و مسخره به طرف اسپنسر تریسی که حقوق و تهیه کننده را خریده بود، نقش اصلی را ایفا کرد
[ترجمه گوگل]اما اسپنسر تریسی، سرگردان، غم انگیز و نادرست، که حقوق را خریداری و تولید کننده همکاری بود، این بخش را به دست آورد

12. Important: If you miscast any of your spells, click the Rest Icon near your Player Menu or Press R to rest and restore your spells.
[ترجمه ترگمان]مهم: اگر هر یک از افسون های شما را امتحان کنید، روی آیکون استراحت نزدیک منوی پخش کننده خود کلیک کنید و یا برای استراحت و بازیابی طلسم خود روی آیکون استراحت کلیک کنید
[ترجمه گوگل]نکته مهم: اگر هر یک از جادوها خود را گمراه کنید، روی نماد استراحت در نزدیکی منوی پخش خود کلیک کرده یا R را فشار دهید تا جادوهای خود را بسوزانید و بازیابی کنید

13. The play was miscast.
[ترجمه ترگمان]بازی نقش بازی کرده بود
[ترجمه گوگل]این بازی اشتباه بود

14. But the story has been twisted and the characters grossly miscast.
[ترجمه ترگمان]اما داستان به طرز عجیبی پیچیده شده و شخصیت های برجسته آن ها را به شدت تحت تاثیر قرار داده است
[ترجمه گوگل]اما داستان پیچیده شده است و شخصیت ها به شدت نادرست هستند

پیشنهاد کاربران

برای بازیگران: انتخاب نقشی که مناسب شخص نیست

miscast ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: انتخاب نامناسب
تعریف: انتخاب بازیگر در نقشی که مناسب او نیست


کلمات دیگر: