کلمه جو
صفحه اصلی

exclusively


معنی : تنها، منحصرا، دو بدو
معانی دیگر : انحصارا، چنانکه ازدخول دیگران جلوگیری کند

انگلیسی به فارسی

منحصراً، انحصاراً، چنانکه از ورود دیگران جلوگیری کند


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
• : تعریف: with all others left out or not included; only; solely.

- A diet that consists exclusively of bread and doughnuts is not very healthy.
[ترجمه ترگمان] رژیم غذایی که به طور انحصاری از نان و پیراشکی تشکیل می شود چندان سالم نیست
[ترجمه گوگل] یک رژیم غذایی که به طور انحصاری از نان و دونات تشکیل شده است بسیار سالم نیست
- It was difficult for a Hispanic family to move to an exclusively white neighborhood.
[ترجمه Ashin] برای یک خانواده اسپانیایی تبار مهاجرت به یک محله اختصاصی سفید پوستان بسیار دشوار بود.
[ترجمه ترگمان] برای یک خانواده اسپانیولی برای نقل مکان به یک محله منحصر به فرد سفید مشکل بود
[ترجمه گوگل] برای یک خانواده اسپانیایی تبار به یک محله کاملا منحصر به فرد منتقل شد

• in an exclusive manner, in a manner which shuts out all others; solely, in a limited manner
you use exclusively to refer to situations that involve only the things mentioned, and nothing else.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] منحصرا

مترادف و متضاد

تنها (قید)
just, merely, exclusively, singly

منحصرا (قید)
solely, exclusively, particularly, individually

دو بدو (قید)
tete-a-tete, exclusively

particularly


Synonyms: alone, but, completely, entirely, one and only, onliest, only, singularly, solely, wholly


Antonyms: unlimited, unrestricted


جملات نمونه

1. these bears live exclusively on fish
این خرس ها فقط ماهی می خورند (با ماهی زنده اند).

2. they grow rice exclusively for export
آنها برنج را صرفا برای صادرات می کارند.

3. Freedom is always and exclusively freedom for the one who thinks differently.
[ترجمه ترگمان]آزادی همیشه و صرفا آزادی برای کسی است که متفاوت فکر می کند
[ترجمه گوگل]آزادی همیشه و به طور انحصاری برای کسی است که فکر می کند متفاوت است

4. The debate is being conducted almost exclusively on party political lines.
[ترجمه ترگمان]بحث تقریبا به طور انحصاری بر روی خطوط سیاسی حزبی انجام می شود
[ترجمه گوگل]این بحث تقریبا به طور انحصاری در خطوط حزبی حزبی انجام می شود

5. The star has a ski slope reserved exclusively for her.
[ترجمه ترگمان]این ستاره یک شیب اسکی دارد که منحصرا برای او رزرو شده است
[ترجمه گوگل]ستاره شیب اسکی منحصرا برای او محفوظ است

6. This sample room is exclusively for women.
[ترجمه ترگمان]این اتاق نمونه منحصرا برای زنان است
[ترجمه گوگل]این اتاق نمونه به طور انحصاری برای زنان است

7. The club is an exclusively male preserve.
[ترجمه ترگمان]کلوب یک حفظ انحصاری مردانه است
[ترجمه گوگل]این باشگاه منحصرا حفظ مردان است

8. Constitutional changes are exclusively the prerogative of the parliament.
[ترجمه ترگمان]تغییرات قانون اساسی منحصرا حق رای پارلمان است
[ترجمه گوگل]تغییرات قانون اساسی منحصرا مجلس مجلس است

9. That shop caters exclusively to the weaker sex.
[ترجمه ترگمان]اون مغازه منحصرا به سکس ضعیف نیاز داره
[ترجمه گوگل]این فروشگاه به طور انحصاری برای رابطه جنسی ضعیف تلقی می شود

10. The study focuses exclusively on secondary schools.
[ترجمه ترگمان]این مطالعه منحصرا بر روی مدارس متوسطه متمرکز است
[ترجمه گوگل]این مطالعه به طور انحصاری بر روی مدارس متوسطه تمرکز دارد

11. This room is exclusively for women.
[ترجمه ترگمان]این اتاق مخصوص زن ها است
[ترجمه گوگل]این اتاق به طور انحصاری برای زنان است

12. They deal exclusively in Chinese art.
[ترجمه ترگمان]آن ها منحصرا در هنر چین کار می کنند
[ترجمه گوگل]آنها به طور انحصاری در هنر چینی قرار دارند

13. Randolph's work was exclusively concerned with the effects of pollution on health.
[ترجمه ترگمان]کار Randolph منحصرا مربوط به اثرات آلودگی بر سلامت بود
[ترجمه گوگل]کار راندولف منحصرا به تاثیر آلودگی بر سلامتی مربوط بود

14. This offer is available exclusively to people who call now.
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد به طور انحصاری برای افرادی که اکنون تماس می گیرند، در دسترس است
[ترجمه گوگل]این پیشنهاد به طور انحصاری برای افرادی که اکنون تماس دارند، در دسترس است

15. The ceremony is exclusively masculine.
[ترجمه ترگمان]مراسم به طور انحصاری مردانه است
[ترجمه گوگل]مراسم منحصرا مردانه است

پیشنهاد کاربران

منحصرا

صرفا

مطلقا، به طور محض، تماما، به تنهایی، فقط، محضا

منحصر از بقیه

به صورتِ تکی، جدا از سایرین، جدا از بقیه

منحصرا. فقط

انحصاری

انحصارا


کلمات دیگر: