بی شمار، متعدد
innumerous
بی شمار، متعدد
انگلیسی به فارسی
بی شمار، متعدد
بی شمار
دیکشنری تخصصی
[ریاضیات] بی شمار
جملات نمونه
1. He also describes innumerous situations when he was helped by nonphysical entities.
[ترجمه ترگمان]او همچنین موقعیت های innumerous را زمانی توصیف می کند که توسط موجودیت های خارجی کمک می شود
[ترجمه گوگل]او همچنین وضعیت های بی شماری را توضیح می دهد که توسط اشخاص غیر فیزیکی کمک می شود
[ترجمه گوگل]او همچنین وضعیت های بی شماری را توضیح می دهد که توسط اشخاص غیر فیزیکی کمک می شود
2. In the fishing place I pictured innumerous thoughts.
[ترجمه ترگمان]در جای ماهیگیری افکارم را مجسم می کردم
[ترجمه گوگل]در محل ماهیگیری من افکار بی شماری را به تصویر کشیده ام
[ترجمه گوگل]در محل ماهیگیری من افکار بی شماری را به تصویر کشیده ام
3. Liu, are full of romanticism, affections, and beauty. Innumerous lovers of art are attracted by his works; many artists in China are anxious to study and imitate them.
[ترجمه ترگمان]لیو، پر از romanticism، احساسات و beauty بسیاری از هنرمندان چینی مشتاق تحصیل و تقلید از آثار هنری خود هستند
[ترجمه گوگل]لیو پر از عاشقانه، عواطف و زیبایی است دوستداران عظیم هنر از طریق آثار او جذب می شوند؛ بسیاری از هنرمندان در چین مشتاق مطالعه و تقلید از آنها هستند
[ترجمه گوگل]لیو پر از عاشقانه، عواطف و زیبایی است دوستداران عظیم هنر از طریق آثار او جذب می شوند؛ بسیاری از هنرمندان در چین مشتاق مطالعه و تقلید از آنها هستند
4. Innumerous students and tourists pour into the museums of New York for leisure as the summer vacation comes.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که تعطیلات تابستانی فرا می رسد، دانش آموزان و توریست ها در موزه های نیویورک به سر می برند
[ترجمه گوگل]دانشجویان و گردشگران فراوان به موزه های نیویورک برای تفریح به عنوان تعطیلات تابستانی می آیند
[ترجمه گوگل]دانشجویان و گردشگران فراوان به موزه های نیویورک برای تفریح به عنوان تعطیلات تابستانی می آیند
5. A nebula is really a discrete mass of innumerous stars.
[ترجمه ترگمان]سحابی یک جرم گسسته از ستارگان innumerous است
[ترجمه گوگل]یک سحابی واقعا جرم گسسته ستاره های بی شمار است
[ترجمه گوگل]یک سحابی واقعا جرم گسسته ستاره های بی شمار است
6. O Arjuna, these very same innumerous living entities repeatedly taking birth with the advent of his day, disappear on the arrival of his night manifesting again automatically on the advent of his day.
[ترجمه ترگمان]ای Arjuna، همان اشخاص زنده ای که به طور مرتب با ظهور روز خود تولد می یابند، پس از رسیدن شب به طور خودکار در ظهور روز او ناپدید می شوند
[ترجمه گوگل]ای آرجونا، اینها همان موجودات زنده بی شمار که ظهور روزهای خود را بارور می کنند، با ظهور شب خود دوباره ظهور می کنند
[ترجمه گوگل]ای آرجونا، اینها همان موجودات زنده بی شمار که ظهور روزهای خود را بارور می کنند، با ظهور شب خود دوباره ظهور می کنند
7. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
8. He only sold Dace Fish-balls Fat Choi (Black Moss). The appetizing smell of the fish meat and the special nose-stinging mustard attracted innumerous clients.
[ترجمه ترگمان]او تنها dace چربی ماهی به نام چوئی (سیاه ماس)را فروخت بوی اشتها آور گوشت ماهی و خردل زرد بینی مخصوص به مشتریان را جلب می کرد
[ترجمه گوگل]او فقط Dace Fish-ball Fat Choi (Black Moss) را به فروش رساند بوی اشتها آور گوشت ماهی و خردل ویژه بینی بینی، مشتریان بی شماری را جذب می کند
[ترجمه گوگل]او فقط Dace Fish-ball Fat Choi (Black Moss) را به فروش رساند بوی اشتها آور گوشت ماهی و خردل ویژه بینی بینی، مشتریان بی شماری را جذب می کند
9. She pictures herself when she was 20 years old and she re-creates the story of her life through a game of innumerous possibilities. . . What if she wouldn't have gone to that ball?
[ترجمه ترگمان]وقتی ۲۰ سالش بود، خودش نقاشی می کرد، داستان زندگی او را در یک بازی امکانات innumerous به وجود اورده بود … اگر او به آن مهمانی نرفته بود؟
[ترجمه گوگل]او هنگامی که 20 ساله بود خودش را می بیند و داستان زندگی خود را از طریق یک بازی از امکانات بی شماری دوباره ایجاد می کند چه می شد اگر او به آن توپ نمی رفت؟
[ترجمه گوگل]او هنگامی که 20 ساله بود خودش را می بیند و داستان زندگی خود را از طریق یک بازی از امکانات بی شماری دوباره ایجاد می کند چه می شد اگر او به آن توپ نمی رفت؟
10. China"s rapid rise as one of the strongest economic power in the Asia-pacific region has attracted innumerous overseas investors with broad vision. "
[ترجمه ترگمان]افزایش سریع چین به عنوان یکی از قوی ترین قدرت اقتصادی در منطقه آسیا - اقیانوسیه، سرمایه گذاران خارجی را با دیدگاه وسیع جذب کرده است \"
[ترجمه گوگل]رشد سریع چین به عنوان یکی از قوی ترین قدرت های اقتصادی در منطقه آسیا و اقیانوس آرام سرمایه گذاران بی شماری را با چشم انداز وسیع جذب کرده است '
[ترجمه گوگل]رشد سریع چین به عنوان یکی از قوی ترین قدرت های اقتصادی در منطقه آسیا و اقیانوس آرام سرمایه گذاران بی شماری را با چشم انداز وسیع جذب کرده است '
11. Vast and mighty on the way, the ever-lasting riverbank shuttled in the history bring people the innumerous exciting colorful of moments.
[ترجمه ترگمان]در طول راه، چپ و محکم ساحل رودخانه که در طول تاریخ از بین می رفت باعث شد که مردم the مهیج و رنگارنگ را به همراه داشته باشند
[ترجمه گوگل]در طول مسیر و قدرتمند، مسیر رودخانه ای همیشه در طول تاریخ، مردم را به لحاظ رنگارنگ هیجان انگیز و بی نظیر فرا می خواند
[ترجمه گوگل]در طول مسیر و قدرتمند، مسیر رودخانه ای همیشه در طول تاریخ، مردم را به لحاظ رنگارنگ هیجان انگیز و بی نظیر فرا می خواند
12. And somehow, the more he paints the less effort can be seen, due to the innumerous washes of gray tones that are almost transparent and are drowning into each other.
[ترجمه ترگمان]و به نوعی، هرچه بیشتر نقاشی می کشد، به خاطر the tones که تقریبا شفاف هستند و در یکدیگر غرق می شوند، بیشتر نقاشی می کشد
[ترجمه گوگل]و به نوعی، هرچه بیشتر رنگ را رنگ می کند، تلاش کمتری دیده می شود، به علت شستشوی بی شمار از خاکستری که تقریبا شفاف است و به یکدیگر غرق می شوند
[ترجمه گوگل]و به نوعی، هرچه بیشتر رنگ را رنگ می کند، تلاش کمتری دیده می شود، به علت شستشوی بی شمار از خاکستری که تقریبا شفاف است و به یکدیگر غرق می شوند
کلمات دیگر: