حد پایینی، حد تحتانی
lower limit
حد پایینی، حد تحتانی
انگلیسی به فارسی
حد پایینی، حد تحتانی
حد پایین، حد پایینی، حد تحتانی
انگلیسی به انگلیسی
• minimum which is allowed, lowest permissible
دیکشنری تخصصی
[ریاضیات] حد اسفل، حد پایین، حد پائینی
جملات نمونه
1. The price fell below the lower limit.
[ترجمه ترگمان]قیمت پایین تر از حد پایین بود
[ترجمه گوگل]قیمت پایین تر از حد پایین بود
[ترجمه گوگل]قیمت پایین تر از حد پایین بود
2. If the futures price falls below the lower limit of the band, the market will close limit-down.
[ترجمه ترگمان]اگر قیمت آتی پایین تر از حد پایین باند قرار گیرد، بازار محدود خواهد شد
[ترجمه گوگل]اگر قیمت آتی پایین تر از حد پایین تر گروه باشد، بازار محدود خواهد شد
[ترجمه گوگل]اگر قیمت آتی پایین تر از حد پایین تر گروه باشد، بازار محدود خواهد شد
3. Should there be a lower limit for undersize fish?
[ترجمه ترگمان]آیا باید یک حد پایین تر برای ماهی undersize وجود داشته باشد؟
[ترجمه گوگل]آیا باید یک حد پایین برای ماهی های کوچک وجود داشته باشد؟
[ترجمه گوگل]آیا باید یک حد پایین برای ماهی های کوچک وجود داشته باشد؟
4. The lower limit to transition even for very large disturbances is provided by the growth or otherwise of slugs.
[ترجمه ترگمان]محدودیت کم تر برای انتقال حتی برای اختلالات بسیار بزرگ، از طریق رشد و یا در غیر این صورت of فراهم می شود
[ترجمه گوگل]محدودیت پایین تر برای انتقال حتی برای اختلالات بسیار زیاد، به وسیله رشد و یا به طور غیر مستقیم از ریزه ها فراهم می شود
[ترجمه گوگل]محدودیت پایین تر برای انتقال حتی برای اختلالات بسیار زیاد، به وسیله رشد و یا به طور غیر مستقیم از ریزه ها فراهم می شود
5. In large transactions vendors may also negotiate a lower limit for individual items.
[ترجمه ترگمان]در معاملات بزرگ، فروشندگان نیز ممکن است با یک حد پایین تر برای آیتم های فردی مذاکره کنند
[ترجمه گوگل]در معاملات بزرگ، فروشندگان همچنین می توانند حد پایین تر را برای اقلام مورد نظر مذاکره کنند
[ترجمه گوگل]در معاملات بزرگ، فروشندگان همچنین می توانند حد پایین تر را برای اقلام مورد نظر مذاکره کنند
6. This absence of evidence translates into a lower limit for the proton lifetime of 5 x 10 31 years.
[ترجمه ترگمان]این عدم وجود شواهد به حد پایینی برای طول عمر پروتون از ۵ تا ۳۱ سال اخیر تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]این فقدان شواهد به حد پایین تر برای طول عمر پروتون 5 × 10 31 ساله تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]این فقدان شواهد به حد پایین تر برای طول عمر پروتون 5 × 10 31 ساله تبدیل می شود
7. The present experimental lower limit on the lifetime is about 10 30 years, and it should be possible to improve this.
[ترجمه ترگمان]این محدودیت کم تر تجربی در طول عمر حدود ۱۰ سال است و باید این مساله را بهبود بخشید
[ترجمه گوگل]محدودیت پایین تجربی تجربی در طول عمر حدود 10 30 سال است و باید این امر را بهبود بخشید
[ترجمه گوگل]محدودیت پایین تجربی تجربی در طول عمر حدود 10 30 سال است و باید این امر را بهبود بخشید
8. Both have pushed up against a lower limit which is, I believe, economic in character.
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها مخالف حد پایینی هستند که به اعتقاد من، اقتصادی در شخصیت است
[ترجمه گوگل]هر دو در برابر یک حد پایین قرار دارند که به نظر من، اقتصادی هستند
[ترجمه گوگل]هر دو در برابر یک حد پایین قرار دارند که به نظر من، اقتصادی هستند
9. Exposure latitude: Its lower limit is at the intersection point of the two curves, with an exposure time of 15 units for the example below.
[ترجمه ترگمان]عرض نوردهی: حد پایین تر آن در نقطه تقاطع دو منحنی با زمان نوردهی ۱۵ واحد برای مثال زیر است
[ترجمه گوگل]عرض جغرافیایی: حد پایین آن در نقطه تقاطع دو منحنی است و زمان قرار گرفتن در معرض 15 واحد برای مثال زیر است
[ترجمه گوگل]عرض جغرافیایی: حد پایین آن در نقطه تقاطع دو منحنی است و زمان قرار گرفتن در معرض 15 واحد برای مثال زیر است
10. Before this, single room loan interest rate lower limit for loan datum interest rate 0. 85 time.
[ترجمه ترگمان]قبل از این، نرخ بهره وام یک اتاق برای نرخ بهره داده ورودی صفر است ۸۵ ثانیه
[ترجمه گوگل]قبل از این، نرخ بهره کمتر از نرخ وام وام وام 85 زمان
[ترجمه گوگل]قبل از این، نرخ بهره کمتر از نرخ وام وام وام 85 زمان
11. Also, the exact output variance lower limit of the structured closed-loop response for each disturbance can be obtained.
[ترجمه ترگمان]همچنین، حد دقیق واریانس خروجی برای پاسخ حلقه بسته ساختاربندی شده برای هر اغتشاش را می توان بدست آورد
[ترجمه گوگل]همچنین، محدودیت پایین واریانس خروجی دقیق پاسخ ساختار یافته حلقه بسته برای هر اختلال می تواند بدست آید
[ترجمه گوگل]همچنین، محدودیت پایین واریانس خروجی دقیق پاسخ ساختار یافته حلقه بسته برای هر اختلال می تواند بدست آید
12. Conclusion The lower limit of 95% confidence inter mathematical relationship between BPF and age could be used as an objective criteria for automatic quantification of brain atrophy with computer.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری محدودیت کم تر بین ۹۵ % اعتماد به نفس بین bpf و سن می تواند به عنوان یک معیار عینی برای quantification اتوماتیک of مغز با کامپیوتر مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: میانگین پایین بودن 95٪ اعتماد بین روابط ریاضی بین BPF و سن می تواند به عنوان معیار عینی برای اندازه گیری اتوماتیک آتروفت مغز با استفاده از کامپیوتر باشد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: میانگین پایین بودن 95٪ اعتماد بین روابط ریاضی بین BPF و سن می تواند به عنوان معیار عینی برای اندازه گیری اتوماتیک آتروفت مغز با استفاده از کامپیوتر باشد
13. Trigger an archive when available memory reaches a lower limit.
[ترجمه ترگمان]راه اندازی یک آرشیو در زمانی که حافظه در دسترس به حد پایین تر می رسد
[ترجمه گوگل]راه اندازی یک بایگانی زمانی که حافظه موجود به حد پایین تر برسد
[ترجمه گوگل]راه اندازی یک بایگانی زمانی که حافظه موجود به حد پایین تر برسد
14. GWC, as the case may be, is the lower limit of producible gas.
[ترجمه ترگمان]GWC، همانطور که این مورد ممکن است، حد پایینی گاز producible است
[ترجمه گوگل]GWC، در صورت امکان، حد پایین تر از گاز تولیدی است
[ترجمه گوگل]GWC، در صورت امکان، حد پایین تر از گاز تولیدی است
15. The paper gives the upper - lower limit of a function and draws several deductions by proving them.
[ترجمه ترگمان]این مقاله حد بالایی از یک تابع را ارایه می دهد و با اثبات آن ها، deductions متعددی را به خود می کشد
[ترجمه گوگل]در این مقاله، حد بالا و پایین تابع را می دهد و با تایید آنها، تعدادی کسر می شود
[ترجمه گوگل]در این مقاله، حد بالا و پایین تابع را می دهد و با تایید آنها، تعدادی کسر می شود
کلمات دیگر: