کنترل مستقیم
direct control
کنترل مستقیم
دیکشنری تخصصی
[ریاضیات] کنترل مستقیم
جملات نمونه
1. He assumed direct control of key ministries.
[ترجمه ترگمان]او کنترل مستقیم وزارتخانه های کلیدی را به دست گرفت
[ترجمه گوگل]او کنترل مستقیم وزارتخانه های کلیدی را پذیرفت
[ترجمه گوگل]او کنترل مستقیم وزارتخانه های کلیدی را پذیرفت
2. She decided to take direct control of the project.
[ترجمه ترگمان]او تصمیم گرفت که کنترل مستقیم پروژه را به دست بگیرد
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت تا کنترل مستقیم پروژه را بگیرد
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت تا کنترل مستقیم پروژه را بگیرد
3. The ministry had direct control over every aspect of foreign trade.
[ترجمه ترگمان]این وزارتخانه کنترل مستقیم هر جنبه از تجارت خارجی را بر عهده داشت
[ترجمه گوگل]این وزارتخانه به طور مستقیم بر هر جنبه ای از تجارت خارجی کنترل داشت
[ترجمه گوگل]این وزارتخانه به طور مستقیم بر هر جنبه ای از تجارت خارجی کنترل داشت
4. But that was under the direct control of Langley.
[ترجمه ترگمان] ولی این تحت کنترل مستقیم \"لانگلی\" بود
[ترجمه گوگل]اما این تحت کنترل مستقیم لانگلی بود
[ترجمه گوگل]اما این تحت کنترل مستقیم لانگلی بود
5. Sue has direct control over the business.
[ترجمه ترگمان]سو کنترل اوضاع را به دست گرفته
[ترجمه گوگل]سو کنترل مستقیم بر کسب و کار دارد
[ترجمه گوگل]سو کنترل مستقیم بر کسب و کار دارد
6. Are you forgetting that we are under the direct control of the Emperor himself?
[ترجمه ترگمان]آیا فراموش کرده ای که ما تحت کنترل مستقیم امپراطور هستیم؟
[ترجمه گوگل]آیا فراموش می کنید که ما تحت کنترل مستقیم خود امپراتور قرار داریم؟
[ترجمه گوگل]آیا فراموش می کنید که ما تحت کنترل مستقیم خود امپراتور قرار داریم؟
7. Only London's Metropolitan Police currently falls under direct control from Whitehall.
[ترجمه ترگمان]تنها پلیس متروپولیتن لندن هم اکنون تحت کنترل مستقیم وایت هال قرار دارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر تنها پلیس متروپولیتن لندن تحت کنترل مستقیم از وایتهول قرار دارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر تنها پلیس متروپولیتن لندن تحت کنترل مستقیم از وایتهول قرار دارد
8. It felt like there was no direct control of the machine.
[ترجمه ترگمان]انگار هیچ کنترل مستقیمی از دستگاه وجود نداشت
[ترجمه گوگل]احساس می کردم کنترل مستقیم دستگاه نیست
[ترجمه گوگل]احساس می کردم کنترل مستقیم دستگاه نیست
9. Mackenzie assumed direct control, with his partners in subordinate positions.
[ترجمه ترگمان]مکنزی با شرکای خود در مواضع فرعی کنترل مستقیم را به دست گرفت
[ترجمه گوگل]مکنزی کنترل مستقیم خود را با شرکای خود در موقعیت های زیر پذیرفته است
[ترجمه گوگل]مکنزی کنترل مستقیم خود را با شرکای خود در موقعیت های زیر پذیرفته است
10. The resources within the enterprise are under the direct control of the managers of the enterprise.
[ترجمه ترگمان]منابع درون شرکت تحت کنترل مستقیم مدیران شرکت قرار دارند
[ترجمه گوگل]منابع درون سازمانی تحت کنترل مستقیم مدیران شرکت قرار دارند
[ترجمه گوگل]منابع درون سازمانی تحت کنترل مستقیم مدیران شرکت قرار دارند
11. Pursers had direct control over all the tasks and activities of stewardesses during a flight.
[ترجمه ترگمان]Pursers کنترل مستقیمی بر تمام وظایف و فعالیت های stewardesses در طول پرواز داشت
[ترجمه گوگل]پرنده ها در طول یک پرواز مستقیم از تمام وظایف و فعالیت های هواپیماهای بدون سرنشین برخوردار بودند
[ترجمه گوگل]پرنده ها در طول یک پرواز مستقیم از تمام وظایف و فعالیت های هواپیماهای بدون سرنشین برخوردار بودند
12. In these markets the Bank has no direct control over interest rates.
[ترجمه ترگمان]در این بازارها، بانک هیچ کنترل مستقیمی بر نرخ بهره ندارد
[ترجمه گوگل]در این بازارها بانک کنترل مستقیم نرخ بهره ندارد
[ترجمه گوگل]در این بازارها بانک کنترل مستقیم نرخ بهره ندارد
13. The psychological advantage of direct control is impressive.
[ترجمه ترگمان]مزیت روانی کنترل مستقیم تاثیر گذار است
[ترجمه گوگل]مزیت روانی کنترل مستقیم چشمگیر است
[ترجمه گوگل]مزیت روانی کنترل مستقیم چشمگیر است
14. The hit will stem from Polo taking direct control of its wholesale and retail distribution in Asia.
[ترجمه ترگمان]این ضربه از چوگان بدست می آید که کنترل مستقیم توزیع عمده فروشی و خرده فروشی آن در آسیا را به دست می گیرد
[ترجمه گوگل]این ضربه ناشی از کنترل Polo از کنترل عمده فروشی و خرده فروشی آن در آسیا است
[ترجمه گوگل]این ضربه ناشی از کنترل Polo از کنترل عمده فروشی و خرده فروشی آن در آسیا است
15. There are two definitions about direct control systems and indirect control systems.
[ترجمه ترگمان]دو تعریف در مورد سیستم های کنترل مستقیم و سیستم های کنترل غیرمستقیم وجود دارد
[ترجمه گوگل]دو تعریف در مورد سیستم های کنترل مستقیم و سیستم های کنترل غیر مستقیم وجود دارد
[ترجمه گوگل]دو تعریف در مورد سیستم های کنترل مستقیم و سیستم های کنترل غیر مستقیم وجود دارد
پیشنهاد کاربران
کنترل مستقیم
کلمات دیگر: