1. His wife died from being too lower class.
[ترجمه ترگمان]همسرش از طبقه پایین به دنیا آمد
[ترجمه گوگل]همسرش از کلاس بودن بیش از حد پایین تر است
2. Consequently, we propose to lower class sizes to 25 in the first three grades.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، ما پیشنهاد می کنیم که اندازه کلاس کمتری در سه درجه اول داشته باشیم
[ترجمه گوگل]در نتیجه، ما پیشنهاد می دهیم که در سه نمره اول کلاس ها را به 25 برسانیم
3. Then you got the beatnik, maybe a lower class of person.
[ترجمه ترگمان]پس تو یه بار در و داغون رو داری، شاید یه طبقه پایین تر از افراد طبقه پایین
[ترجمه گوگل]سپس شما ضرب و شتم می دهید، شاید یک کلاس پایین تر از شخص
4. The lower class of Hearers who lived less strenuous lives hoped for later liberation through reincarnation.
[ترجمه ترگمان]طبقه پایین of که با پشت کار کمتری زندگی می کردند امید به آزادی بعدی از طریق تناسخ را داشتند
[ترجمه گوگل]کلاس پایین تر از شنوندگان که زندگی کمتری را زندگی می کردند، امیدوار بودند که بعد از آزادی از طریق ترکاندهنده دوباره زنده شوند
5. We had to move your daughter down to lower class.
[ترجمه ترگمان]مجبور شدیم دخترت رو ببریم طبقه پایین
[ترجمه گوگل]ما مجبور شدیم دختر شما را به طبقه پایین تر برسانیم
6. But don't thought of that his lower class man still knew.
[ترجمه ترگمان]اما فکرش را هم نکن که مرد طبقه پایین او هنوز هم می داند
[ترجمه گوگل]اما فکر نکنید که مرد کلاس پایین تر او هنوز هم می دانست
7. We should pay close attention to those lower class people.
[ترجمه ترگمان]ما باید به افراد طبقه پایین توجه بیشتری داشته باشیم
[ترجمه گوگل]ما باید به افرادی که کلاس پایین تر دارند توجه ویژه ای داشته باشیم
8. So this boy has been deceiving his lower class man to can not say it.
[ترجمه ترگمان]بنابراین این پسر بچه طبقه پایین او را فریب داده که نمی تواند این حرف را بزند
[ترجمه گوگل]بنابراین این پسر فریب خورده بود که مرد کلاس پایین ترش را نمی توانست بگوید
9. Horse-racing was once considered vulgar and lower class in Japan.
[ترجمه ترگمان]مسابقات اسب دوانی یک بار به عنوان طبقه عوام و طبقه پایین در ژاپن مد نظر قرار گرفت
[ترجمه گوگل]مسابقات اسب سواری یکبار در ژاپن طبقه متوسط و پایین بود
10. We had to move your daughter down to a lower class.
[ترجمه ترگمان]مجبور شدیم دخترت رو ببریم طبقه پایین
[ترجمه گوگل]ما مجبور شدیم دختر شما را به کلاس پایین تر برسانیم
11. In college he loved a young girl of a lower class and ruined her; she died a suicide.
[ترجمه ترگمان]در دانشگاه، او یک دختر جوان از طبقه پایین را دوست داشت و او را نابود کرد؛ او خودکشی کرد
[ترجمه گوگل]در کالج او یک دختر جوان کلاس پایین تر را دوست داشت و او را نابود کرد؛ او خودکشی کرد
12. Ultimately, in an episode of the class war, a lower class succeeds in overthrowing the highest class.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، در یک قسمت از جنگ طبقاتی، طبقه پایین در سرنگونی بالاترین طبقه موفق می شود
[ترجمه گوگل]در نهایت، در یک دوره از جنگ کلاس، یک کلاس پایین تر موفق به سرنگونی بالاترین کلاس می شود
13. Well, maybe, they could be, for once, treated just like their lower class brothers the football fans.
[ترجمه ترگمان]خوب، شاید، برای یکبار، آن ها درست مانند برادران طبقه پایین خود با طرفداران فوتبال رفتار می کردند
[ترجمه گوگل]خوب، شاید، برای یک بار، آنها می توانند همانند برادران کلاس پایین تر خود را به طرفداران فوتبال سوق دهند
14. The black middle class must now reach out with more empathy and concern to the lower class.
[ترجمه ترگمان]کلاس میانی سیاه باید با همدلی بیشتری به طبقه پایین دست یابد
[ترجمه گوگل]طبقه متوسط سیاه در حال حاضر با همدلی و نگرانی بیشتر نسبت به کلاس پایینتر ارتباط برقرار می کند