کلمه جو
صفحه اصلی

drolly

انگلیسی به انگلیسی

• in jest, humorously

جملات نمونه

1. Gayle, age 30, drolly observed, "My ovaries do not stir when I see a baby.
[ترجمه ترگمان]Gayle، ۳۰ ساله، گفت: \" وقتی بچه را می بینم، تخمدان ها تکان نمی خورد
[ترجمه گوگل]گیل، سن 30 سالگی، متوجه شد، تخمدانها وقتی کودکم را می بینم، نشستن ندارم

2. That was Susan, communicating kindly, clearly, and drolly about something that would have made anyone else's blood boil.
[ترجمه ترگمان]این همان سوزان بود که با مهربانی، واضح و واضح در مورد چیزی که باعث می شد کسی به جوش بیاید، ارتباط برقرار کند
[ترجمه گوگل]این سوزان بود که با مهربانی، به طور واضح و با دقت در مورد چیزهایی که موجب جابجایی هر کس دیگری شد، ارتباط برقرار کرد

3. The actor acted vividly and drolly during Cool English.
[ترجمه ترگمان]بازیگر به طور واضح و روشن رفتار کرد و در طول زبان انگلیسی سرد رفتار کرد
[ترجمه گوگل]این بازیگر در طول Cool English به شدت و با دقت عمل کرد

4. There are three good reasons about using visualized limb in graphic originality: communicate information rapidly, express sensation deeply and express information drolly.
[ترجمه ترگمان]سه دلیل خوب برای استفاده از یک عضو گرافیکی در اصالت گرافیکی وجود دارد: ارتباط سریع اطلاعات، ابراز احساسات عمیق و ابراز احساسات
[ترجمه گوگل]سه دلیل خوب برای استفاده از اندام تجسم شده در اصالت گرافیکی وجود دارد: سریع اطلاعات را در اختیار شما قرار می دهند، احساسات عمیق را بیان می کنند و اطلاعات را بیان می کنند

5. The feature in this movie is the content very funny and drolly .
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]ویژگی این فیلم محتوا بسیار جالب و جذاب است

6. And, in a rare moment of sort of personal self-reflection or self-reference, he notes somewhat drolly that the novelty of his ideas will make it difficult for them to find an audience.
[ترجمه ترگمان]و در یک لحظه نادر از یک نوع تفکر شخصی و یا خود مرجع، او به قدری از این نکته اشاره می کند که تازگی ایده های او برای آن ها دشوار است که مخاطب خود را پیدا کنند
[ترجمه گوگل]و، در یک لحظه نادر نوع تفکر شخصی یا خود ارجاع، او به طور ضمن یادآوری می کند که نوآوری ایده هایش برای آنها برای پیدا کردن یک مخاطب دشوار است


کلمات دیگر: