در تدارک برای، آماده سازی برای، مهیا سازی برای، پیش از، در مقدمه
preparatory to
در تدارک برای، آماده سازی برای، مهیا سازی برای، پیش از، در مقدمه
انگلیسی به انگلیسی
• before -, previous to -
جملات نمونه
1. Security checks had been carried out preparatory to the President's visit.
[ترجمه ترگمان]چک های امنیتی برای دیدار رئیس جمهور آماده شده بودند
[ترجمه گوگل]چک های امنیتی در حال آماده شدن برای دیدار رئیس جمهور بود
[ترجمه گوگل]چک های امنیتی در حال آماده شدن برای دیدار رئیس جمهور بود
2. The partners held several meetings preparatory to signing the agreement.
[ترجمه ترگمان]طرفین چندین جلسه مقدماتی را برای امضای توافقنامه برگزار کردند
[ترجمه گوگل]شرکا چندین جلسه را برای امضای توافقنامه برگزار کرد
[ترجمه گوگل]شرکا چندین جلسه را برای امضای توافقنامه برگزار کرد
3. Sloan cleared his throat preparatory to speaking.
[ترجمه ترگمان]اسلوان گلویش را صاف کرد تا حرف بزند
[ترجمه گوگل]اسلان گلو را برای گفتن آماده کرد
[ترجمه گوگل]اسلان گلو را برای گفتن آماده کرد
4. For Oswiu it was perhaps preparatory to a request for a pallium for the bishop of York.
[ترجمه ترگمان]برای Oswiu شاید مقدماتی بود که برای اسقف یورک درخواست استیناف کند
[ترجمه گوگل]برای Oswiu، شاید برای تهیه یک پالیوم برای اسقف یورک آماده بود
[ترجمه گوگل]برای Oswiu، شاید برای تهیه یک پالیوم برای اسقف یورک آماده بود
5. He made his will preparatory to his voyage.
[ترجمه ترگمان]او اراده خود را برای سفر خود آماده کرد
[ترجمه گوگل]او آمادگی خود را برای سفر خود ساخته است
[ترجمه گوگل]او آمادگی خود را برای سفر خود ساخته است
6. He used to have a cup of coffee preparatory to his work.
[ترجمه ترگمان]او برای کار خود یک فنجان قهوه آماده کرده بود
[ترجمه گوگل]او یک فنجان قهوه را به کار خود اضافه کرد
[ترجمه گوگل]او یک فنجان قهوه را به کار خود اضافه کرد
7. The passengers gathered their belongings preparatory to getting off.
[ترجمه ترگمان]مسافران وسایلشان را جمع کردند تا بروند
[ترجمه گوگل]مسافران وسایل خود را برای آماده شدن آماده می کنند
[ترجمه گوگل]مسافران وسایل خود را برای آماده شدن آماده می کنند
8. You should pack it up preparatory to sending it by post.
[ترجمه ترگمان]باید آن را بردارید و آن را پست کنید
[ترجمه گوگل]شما باید آنرا آماده کنید تا پست آن را ارسال کنید
[ترجمه گوگل]شما باید آنرا آماده کنید تا پست آن را ارسال کنید
9. She lit the oven, preparatory to putting the pie into it.
[ترجمه ترگمان]او فر را روشن کرد، آماده شد تا کیک را در آن قرار دهد
[ترجمه گوگل]او فر را روشن کرد، آماده سازی برای قرار دادن پای به آن
[ترجمه گوگل]او فر را روشن کرد، آماده سازی برای قرار دادن پای به آن
10. Closely related to these are multiple projections on canvas or paper or even on three-dimensional objects preparatory to painting over them.
[ترجمه ترگمان]ارتباط نزدیکی با اینها، پیش بینی های متعدد بر روی بوم یا کاغذ و یا حتی در اشیا سه بعدی است تا بر روی آن ها نقاشی شود
[ترجمه گوگل]نزدیک به اینها، پیش بینی های چندگانه بر روی بوم یا کاغذ و یا حتی بر روی اشیاء سه بعدی است که برای نقاشی روی آنها طراحی شده است
[ترجمه گوگل]نزدیک به اینها، پیش بینی های چندگانه بر روی بوم یا کاغذ و یا حتی بر روی اشیاء سه بعدی است که برای نقاشی روی آنها طراحی شده است
11. So striking was the experience that many were said to believe it was preparatory to the end of the world.
[ترجمه ترگمان]این تجربه ای بود که بسیاری از آن ها بر این باور بودند که آن برای پایان دنیا آماده است
[ترجمه گوگل]به طوری قابل توجه بود تجربه ای بود که گفته شد بسیاری معتقد بودند که آماده شدن برای پایان جهان است
[ترجمه گوگل]به طوری قابل توجه بود تجربه ای بود که گفته شد بسیاری معتقد بودند که آماده شدن برای پایان جهان است
12. I folded my arms and observed Emily Lightbody as she touched up her make-up preparatory to leaving.
[ترجمه ترگمان]من دست هایم را تا کردم و امیلی تورن را دیدم که او از جایش بلند شد و آماده رفتن شد
[ترجمه گوگل]من دستانم را پوشیدم و امیلی لایتبدی را مشاهده کردم، وقتی که پیراهن خود را برای خروج از دست داد، لمس کرد
[ترجمه گوگل]من دستانم را پوشیدم و امیلی لایتبدی را مشاهده کردم، وقتی که پیراهن خود را برای خروج از دست داد، لمس کرد
13. Tom's folks, Muley said, had gone to a relative's place preparatory to going west.
[ترجمه ترگمان]مولی گفت دوستان توم برای رفتن به غرب برای رفتن به غرب رفته بودند
[ترجمه گوگل]مولی گفت که مردمی تام به محل زادگاه خود برای رفتن به غرب رفته اند
[ترجمه گوگل]مولی گفت که مردمی تام به محل زادگاه خود برای رفتن به غرب رفته اند
14. Tom's folks, Muley said, HAD gone to a relative's place preparatory to going west. Muley was the only sharecropper to stay behind.
[ترجمه ترگمان]مولی گفت دوستان تام رفته بودند به یک مکان نسبی که برای رفتن به غرب رفته بودند مولی تنها کسی بود که می توانست در آن جا بماند
[ترجمه گوگل]مردمی تام، گفتند، به جای زوجین برای رفتن به غرب رفتند موی تنها کسی بود که می توانست پشت سر بگذارد
[ترجمه گوگل]مردمی تام، گفتند، به جای زوجین برای رفتن به غرب رفتند موی تنها کسی بود که می توانست پشت سر بگذارد
کلمات دیگر: