پاورچین، تک پا، دزدانه، خائنانه، نهانکارانه، نامردانه، محرمانه، پنهانی، درونی، مخفیانه، پست، دزدکی، زیر جلی، تردیدامیز
sneaking
پاورچین، تک پا، دزدانه، خائنانه، نهانکارانه، نامردانه، محرمانه، پنهانی، درونی، مخفیانه، پست، دزدکی، زیر جلی، تردیدامیز
انگلیسی به فارسی
پست،دزدکی،زیر جلی،تردیدآمیز
دزدکی، دزدکی حرکت کردن
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• (1) تعریف: underhanded, furtive, or stealthy.
• متضاد: frank
• مشابه: dastardly, furtive, stealthy
• متضاد: frank
• مشابه: dastardly, furtive, stealthy
- a sneaking attempt to influence a judge
[ترجمه ترگمان] یه تلاش برای نفوذ به یه قاضی
[ترجمه گوگل] تلاش نابهنگام برای تحت تاثیر قرار دادن قاضی
[ترجمه گوگل] تلاش نابهنگام برای تحت تاثیر قرار دادن قاضی
• (2) تعریف: not openly admitted; secret.
• متضاد: forthright
• متضاد: forthright
- a sneaking desire for power
[ترجمه ترگمان] هوسی که به دنبال قدرت می گشت،
[ترجمه گوگل] میل به قدرت برای قدرت
[ترجمه گوگل] میل به قدرت برای قدرت
• (3) تعریف: nagging or persistent; gradually increasing.
- a sneaking feeling
[ترجمه ترگمان] یک احساس پنهانی
[ترجمه گوگل] احساس غم انگیز
[ترجمه گوگل] احساس غم انگیز
• furtive, underhanded; mean, contemptible; deceitful; secret; sly
act of creeping, act of moving stealthily or furtively
a sneaking feeling is a slight or vague feeling, especially one that you are unwilling to accept.
act of creeping, act of moving stealthily or furtively
a sneaking feeling is a slight or vague feeling, especially one that you are unwilling to accept.
جملات نمونه
1. sneaking manner
روش خائنانه
2. a sneaking fondness for ice cream
علاقه ی پنهانی به بستنی
3. the girl was caught sneaking a dress from the shop
مچ آن دختر را که داشت پیراهن از مغازه می دزدید گرفتند.
4. I have a sneaking suspicion that she's not telling the truth.
[ترجمه ترگمان]من شک دارم که او حقیقت را نمی گوید
[ترجمه گوگل]من یک سوء ظن غافلگیر کننده ای دارم که حقیقت را نمی گوید
[ترجمه گوگل]من یک سوء ظن غافلگیر کننده ای دارم که حقیقت را نمی گوید
5. I always had a sneaking admiration for him.
[ترجمه ترگمان]همیشه نسبت به او تحسین می کردم
[ترجمه گوگل]من همیشه برای او عذرخواهی کرده بودم
[ترجمه گوگل]من همیشه برای او عذرخواهی کرده بودم
6. What are you doing sneaking around out there?
[ترجمه ترگمان]اون بیرون دزدکی چیکار می کنی؟
[ترجمه گوگل]شما در خارج از کشور خارج می شوید؟
[ترجمه گوگل]شما در خارج از کشور خارج می شوید؟
7. Inwardly, I had a sneaking admiration for them.
[ترجمه ترگمان]Inwardly، من برای آن ها تحسین می کردم
[ترجمه گوگل]در داخل، من برای آنها عذاب وجدان داری کردم
[ترجمه گوگل]در داخل، من برای آنها عذاب وجدان داری کردم
8. I was caught sneaking my kitten into the school.
[ترجمه ترگمان]وقتی بچه گربه م رو دزدکی به مدرسه راهنمایی می کردم، دستگیر شدم
[ترجمه گوگل]من بچه گربه را به مدرسه گرفتم
[ترجمه گوگل]من بچه گربه را به مدرسه گرفتم
9. She had always had a sneaking affection for him.
[ترجمه ترگمان]همیشه محبتی پنهانی نسبت به او داشت
[ترجمه گوگل]او همیشه دوست داشتنی است
[ترجمه گوگل]او همیشه دوست داشتنی است
10. He ducked the interviewers by sneaking out the back door.
[ترجمه ترگمان]هر دو interviewers را با دزدکی از در پشتی بیرون کشید
[ترجمه گوگل]او مصاحبه گران را با غرق شدن از پشت در می آورد
[ترجمه گوگل]او مصاحبه گران را با غرق شدن از پشت در می آورد
11. He was caught sneaking an apple from a shop.
[ترجمه ترگمان]او گرفتار یک سیب از یک مغازه بود
[ترجمه گوگل]او یک فروشگاه سیب را گرفت
[ترجمه گوگل]او یک فروشگاه سیب را گرفت
12. He had a sneaking feeling that they were laughing at him.
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که به او می خندند
[ترجمه گوگل]او احساس غم انگیزی داشت که به او خندید
[ترجمه گوگل]او احساس غم انگیزی داشت که به او خندید
13. Darkness was sneaking up on the travellers as they entered the forest.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که وارد جنگل شدند، تاریکی بر مسافران سایه افکنده بود
[ترجمه گوگل]تاریکی هنگام مسافرت به جنگل وارد شد
[ترجمه گوگل]تاریکی هنگام مسافرت به جنگل وارد شد
14. She ducked the interviewers by sneaking out the back door.
[ترجمه ترگمان]هر دو interviewers را با دزدکی از در پشتی خارج کرد
[ترجمه گوگل]او مصاحبه گران را با غرق شدن از پشت در می آورد
[ترجمه گوگل]او مصاحبه گران را با غرق شدن از پشت در می آورد
15. She had a sneaking suspicion that he was lying.
[ترجمه ترگمان]او مشکوک بود که دارد دروغ می گوید
[ترجمه گوگل]او تا به حال سوء ظن غم انگیز است که او دروغ گفتن بود
[ترجمه گوگل]او تا به حال سوء ظن غم انگیز است که او دروغ گفتن بود
sneaking manner
روش خائنانه
a sneaking fondness for ice cream
علاقهی پنهانی به بستنی
کلمات دیگر: