کلمه جو
صفحه اصلی

mucin


(انواع گلیکو پروتئین های آب دهان و خلط یاخته های همبند که لزج و لیز هستند) موسین، ماده بزاقی

انگلیسی به فارسی

(شیمی) ماده بزاقی


موین


انگلیسی به انگلیسی

• nitrogenous substance present in mucus secretions

جملات نمونه

1. Colonic mucins are also highly sulphated, more so in fact than mucins produced elsewhere in the gastrointestinal tract.
[ترجمه ترگمان]colonic mucins نیز به شدت sulphated هستند، به طوری که در واقع بیش از mucins در جاه ای دیگر در دستگاه گوارش تولید می شوند
[ترجمه گوگل]Mucins کولون نیز بسیار سولفات شده است، بیشتر در واقع از موزیس تولید شده در جاهای دیگر در دستگاه گوارش

2. They produce neutral mucin and develop into a new small gland.
[ترجمه ترگمان]آن ها mucin خنثی تولید می کنند و به یک غده کوچک جدید تبدیل می شوند
[ترجمه گوگل]آنها تولید موزین را خنثی می کنند و به یک غده کوچک کوچک تبدیل می شوند

3. Certainly smoking stimulates mucin secretion by the respiratory tract mucosa, probably by a direct irritant effect.
[ترجمه ترگمان]بدون شک سیگار کشیدن توسط دستگاه تنفسی مخاط، احتمالا با اثر محرک مستقیم، تحریک می شود
[ترجمه گوگل]مطمئنا سیگار کشیدن ترشح موسیون را توسط مخاطی دستگاه تنفسی تحریک می کند، احتمالا با یک اثر تحریک کننده مستقیم

4. The tumor is characterized by lakes of stromal mucin containing scant malignant epithelial cells.
[ترجمه ترگمان]این تومور توسط دریاچه ها of stromal حاوی سلول های اپی تلیال نسبتا بدخیم مشخص می شود
[ترجمه گوگل]تومور توسط دریاچه های موکین استرومائی حاوی سلول های اپیتلیال بدخیم ضعیف مشخص می شود

5. These results indicate a synergetic degradation of mucin by S. sanguis and S. mutans in mixed chemism culture.
[ترجمه ترگمان]این نتایج باعث تخریب synergetic اثر mucin توسط شرکت S می شود sanguis و S فرهنگ chemism ترکیبی
[ترجمه گوگل]این نتایج نشان می دهد که تخریب سینرژیک از mucin توسط S sanguis و S mutans در فرهنگ شیمی مخلوط

6. A PAS stain demonstrates mucin within the Paget's cells of Paget's disease of the breast.
[ترجمه ترگمان]یک لکه PAS mucin را در سلول های Paget از بیماری Paget در پستان نشان می دهد
[ترجمه گوگل]نقاشی PAS نشان می دهد که mucin در داخل سلول Paget از بیماری Paget سینه است

7. The deposition of mucin in the follicle was demonstrated by Alcian blue staining.
[ترجمه ترگمان]رسوب of در the توسط رنگ آمیزی آبی alcian نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]رسوب موکین در فولیکول با رنگ آبی آلیجین نشان داده شد

8. This mucin stain of the wall of the aorta demonstrates cystic medial necrosis, typical for Marfan's syndrome and causes the connective tissue weakness that explains the aortic dissection.
[ترجمه ترگمان]این لکه mucin دیواره آئورت نشان دهنده نکروز تومور شناسی است، که در سندرم Marfan نشان داده شده است و باعث ضعف بافت پیوندی می شود که روش کالبد شکافی آئورت را توضیح می دهد
[ترجمه گوگل]این لکه موتین دیواره ای آئورت نشان دهنده نکروز کلیه کیستی است که به طور معمول برای سندرم مارفان می باشد و موجب ضعف بافت همبند می شود که تشخیص آئورت را توضیح می دهد

9. To investigate the expression of MUC 1 mucin in ovarian carcinoma and its clinical significance.
[ترجمه ترگمان]برای بررسی بیان of ۱ mucin در سرطان تخمدان و اهمیت بالینی آن
[ترجمه گوگل]برای بررسی بیان MUC 1 mucin در کارسینوم تخمدان و اهمیت بالینی آن

10. The neutral mucopolysaccharide or mucin seems to be the common chemical component of the spermatophore.
[ترجمه ترگمان]The خنثی یا mucin به نظر می رسد که جز شیمیایی معمولی of است
[ترجمه گوگل]مولکول پلی ساکارید بی نظیر یا موین به نظر می رسد جزء شیمیایی مشترک اسپرماتوفور است

11. Moreover, FOS increased fecal mucin excretion and mucin concentrations in cecal and colonic contents, and in cecal mucosa before infection.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، افزایش دفع مدفوع و غلظت های mucin در محتویات cecal و colonic و در cecal مخاط قبل از عفونت، افزایش یافت
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، FOS میزان دفع موکین مدفوع و غلظت موکین را در محتویات مدفوع و کولون و در مخاط مخاطی قبل از عفونت افزایش داد

12. Fetal squames, lanugo hair, vernix, and mucin can embolize to small pulmonary arteries.
[ترجمه ترگمان]Fetal squames، مو lanugo، vernix و mucin می توانند به شریان های ریوی کوچک تبدیل شوند
[ترجمه گوگل]تخم مرغ های جنینی، موی لانگو، vernix و موزین می توانند به آرتریت های کوچک ریه متصل شوند

13. Histopathological examination revealed mucin deposition in the upper dermis.
[ترجمه ترگمان]آزمایش histopathological رسوب mucin را در غشای میانی بالایی نشان داد
[ترجمه گوگل]معاینه هیستوپاتولوژی نشان داد رسوب موکین در درماتیک فوقانی است

14. Objective To explore the relationship between expression of mucin MUC5AC and MUC6 and pathological types and biological behavior of gastric signet ring cell carcinoma.
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی رابطه بین بیان of MUC۵AC و MUC۶ و انواع pathological و رفتار بیولوژیکی of cell سلول signet
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی رابطه بین بیان MUC5AC و MUC6 mucin و انواع پاتولوژیک و رفتار بیولوژیکی کارسینوم سلول های حلقوی معده

15. Mucin concentrations in intestinal contents and mucosa were measured fluorimetrically, as markers of mucosal irritation.
[ترجمه ترگمان]غلظت های Mucin در محتویات روده ای و مخاط به عنوان نشانگر آزردگی mucosal اندازه گیری شدند
[ترجمه گوگل]غلظت موکین در محتویات روده و مخاط صورت فلوریمتریک به عنوان نشانگرهای تحریک مخاطی اندازه گیری شد

پیشنهاد کاربران

mucin ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: لیزینه
تعریف: 1. ترکیبات پروتئین داری که اصلی ترین جزء سازندۀ لیزابه هستند 2. ترکیباتی که از اتصال قندها به سایر مواد حاصل می شوند


کلمات دیگر: