دبیرستان آمادگی (برای آماده سازی جهت ورود به دانشگاه)
preparatory school
دبیرستان آمادگی (برای آماده سازی جهت ورود به دانشگاه)
انگلیسی به فارسی
دبیرستان آمادگی (برای آماده سازی جهت ورود به دانشگاه)
مدرسه مقدماتی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a usu. private secondary school that prepares students for college.
• school that prepares its students to enter college
a preparatory school is the same as a prep school; a formal expression.
a preparatory school is the same as a prep school; a formal expression.
مترادف و متضاد
preliminary educational institution
Synonyms: prep school, private school
جملات نمونه
1. I was then sent to an ordinary preparatory school for boys.
[ترجمه ترگمان]سپس مرا به یک مدرسه راهنمایی معمولی برای پسران فرستادند
[ترجمه گوگل]من پس از آن به یک مدرسه مقدماتی برای پسران فرستاده شدم
[ترجمه گوگل]من پس از آن به یک مدرسه مقدماتی برای پسران فرستاده شدم
2. Nursing homes, student residences and preparatory schools of discreet reputation have taken over from the merchants.
[ترجمه ترگمان]خانه های پرستاری، اقامتگاه های دانش آموزان و مدارس مقدماتی شهرت محتاطانه از طرف تجار برداشته شده اند
[ترجمه گوگل]خانه های پرستاری، خوابگاه های دانشجویی و مدارس پیش دبستانی از شهرت قابل قبول از بازرگانان گرفته شده است
[ترجمه گوگل]خانه های پرستاری، خوابگاه های دانشجویی و مدارس پیش دبستانی از شهرت قابل قبول از بازرگانان گرفته شده است
3. Preparatory schools in Oxford, their relative value for money.
[ترجمه ترگمان]مدارس مقدماتی آکسفورد، ارزش نسبی آن ها برای پول
[ترجمه گوگل]مدارس آمادگی در آکسفورد، ارزش نسبی آنها برای پول
[ترجمه گوگل]مدارس آمادگی در آکسفورد، ارزش نسبی آنها برای پول
4. After attending two preparatory schools, he was admitted as a scholar to Winchester College in 175
[ترجمه ترگمان]پس از شرکت در دو مدرسه مقدماتی، او در سال ۱۷۵ به عنوان یک دانشمند در کالج وینچستر پذیرفته شد
[ترجمه گوگل]پس از حضور در دو مدرسه ابتدایی، او به عنوان یک محقق در کالج وینچستر در 175 پذیرفته شد
[ترجمه گوگل]پس از حضور در دو مدرسه ابتدایی، او به عنوان یک محقق در کالج وینچستر در 175 پذیرفته شد
5. Must are preparatory schools, but some keep children to A-level standard.
[ترجمه ترگمان]باید مدارس مقدماتی باشند، اما برخی کودکان را به استاندارد سطح بالا نگه می دارند
[ترجمه گوگل]باید مدارس پیش دبستانی باشند، اما بعضی از آنها کودکان را به سطح استاندارد A نگه می دارند
[ترجمه گوگل]باید مدارس پیش دبستانی باشند، اما بعضی از آنها کودکان را به سطح استاندارد A نگه می دارند
6. You should go first college preparatory school before your university dream come ture.
[ترجمه ترگمان]شما باید قبل از اینکه رویای دانشگاه به پایان برسد، به مدرسه مقدماتی کالج بروید
[ترجمه گوگل]قبل از رفتن به دانشگاه، باید ابتدا مدرسه آماده سازی کالج بروید
[ترجمه گوگل]قبل از رفتن به دانشگاه، باید ابتدا مدرسه آماده سازی کالج بروید
7. A preparatory school is a private junior school, where parents pay for their childre's education.
[ترجمه ترگمان]یک مدرسه مقدماتی یک مدرسه راهنمایی خصوصی است که در آن والدین هزینه تحصیل childre را می پردازند
[ترجمه گوگل]یک مدرسه پیش دبستانی یک مدرسه خصوصی خصوصی است که والدین برای تحصیلات فرزندشان پرداخت می کنند
[ترجمه گوگل]یک مدرسه پیش دبستانی یک مدرسه خصوصی خصوصی است که والدین برای تحصیلات فرزندشان پرداخت می کنند
8. To be enrolled in and attend a preparatory school.
[ترجمه ترگمان]ثبت نام در مدرسه و رفتن به مدرسه مقدماتی
[ترجمه گوگل]برای ثبت نام در مدرسه پیش دبستانی و حضور در آن
[ترجمه گوگل]برای ثبت نام در مدرسه پیش دبستانی و حضور در آن
9. Her son is studying in a preparatory school.
[ترجمه ترگمان]پسرش در یک مدرسه مقدماتی درس می خواند
[ترجمه گوگل]پسر او در یک مدرسه پیش دبستانی مشغول به تحصیل است
[ترجمه گوگل]پسر او در یک مدرسه پیش دبستانی مشغول به تحصیل است
10. I am attending college preparatory school.
[ترجمه ترگمان]من به مدرسه مقدماتی کالج می روم
[ترجمه گوگل]من در مدرسه آمادگی کالج شرکت می کنم
[ترجمه گوگل]من در مدرسه آمادگی کالج شرکت می کنم
11. He made teaching his career and taught history and mathematics in preparatory schools in Somerset.
[ترجمه ترگمان]او به حرفه خود ادامه داد و تاریخ و ریاضیات را در مدارس مقدماتی در سامرست تدریس کرد
[ترجمه گوگل]او کار حرفه خود را تدریس کرد و در مدرسه های پیش دبستانی سامرست به تاریخ و ریاضیات آموخت
[ترجمه گوگل]او کار حرفه خود را تدریس کرد و در مدرسه های پیش دبستانی سامرست به تاریخ و ریاضیات آموخت
12. Her family, like mine, was a respectable working-class one, her father being the groundsman at a private preparatory school.
[ترجمه ترگمان]خانواده او، مانند من، یک طبقه کارگر آبرومند بود که پدرش در مدرسه مقدماتی خصوصی استخدام شده بود
[ترجمه گوگل]خانواده اش، مانند من، یک طبقه کارگر محترم بود، پدرش که در یک مدرسه خصوصی آماده ی خصوصی بود
[ترجمه گوگل]خانواده اش، مانند من، یک طبقه کارگر محترم بود، پدرش که در یک مدرسه خصوصی آماده ی خصوصی بود
13. Undismayed, she sent me to a first-class crammer for two terms, and Brian to another preparatory school.
[ترجمه ترگمان]undismayed، او مرا به کلاس اول کلاس اول فرستاد و برایان به مدرسه مقدماتی دیگری رفت
[ترجمه گوگل]به طور ناعادلانه، او را به دو مرتبه به یک کلاس درجه اول فرستاد و براان به مدرسه ی آماده ی دیگری رفت
[ترجمه گوگل]به طور ناعادلانه، او را به دو مرتبه به یک کلاس درجه اول فرستاد و براان به مدرسه ی آماده ی دیگری رفت
14. The Trustees of the Harpur Charity were asked to admit the female children of the House to their preparatory school.
[ترجمه ترگمان]از اعضای هیات امنای موسسه خیریه Harpur خواسته شد که بچه های زن خانه را به مدرسه راهنمایی خود اعتراف کنند
[ترجمه گوگل]وکلای خیریه هارپور خواسته شد که فرزندان زن خانه را به مدرسه پیش دبستانی خود اعطا کنند
[ترجمه گوگل]وکلای خیریه هارپور خواسته شد که فرزندان زن خانه را به مدرسه پیش دبستانی خود اعطا کنند
پیشنهاد کاربران
مدرسه پیش دانشگاهی
کلمات دیگر: