smoother

1. The luxury model gives a smoother ride.

[ترجمه ترگمان]مدل لوکس سواری smoother می دهد
[ترجمه گوگل]مدل لوکس سواری نرمتر را می دهد

2. This makes the whiskeys much smoother.

[ترجمه ترگمان]این باعث می شود که the خیلی نرم تر شوند
[ترجمه گوگل]این باعث می شود whiskeys بسیار نرم و صاف

3. The water is smoother above the dam.

[ترجمه ترگمان]آب در بالای سد smoother است
[ترجمه گوگل]آب خیلی بالاتر از سد است

4. The car's improved suspension gives a much smoother ride than earlier models.

[ترجمه ترگمان]سیستم تعلیق شده خودرو سواری نسبتا هموارتر را نسبت به مدل های قبلی می دهد
[ترجمه گوگل]تعلیق بهبود یافته خودرو باعث می شود سوار بسیار نرم و صاف تر از مدل های قبلی باشد

5. The car's improved suspension gives you a smoother ride.

[ترجمه ترگمان]سیستم تعلیق شده اتومبیل به شما یک سفر smoother می دهد
[ترجمه گوگل]تعلیق بهبود یافته خودرو به شما سوار نرمی می کند

6. I look forward to smoother graphs of pendulum motion!

[ترجمه ترگمان]من مشتاقانه منتظر گراف های smoother حرکت آونگ هستم!
[ترجمه گوگل]من منتظر است تا نمودار های صاف از حرکت آونگ!

7. The seacat was a smoother crossing and the drive home from Folkestone was really quick.

[ترجمه ترگمان]The یک گذرگاه smoother بود و رانندگی از Folkestone واقعا سریع بود
[ترجمه گوگل]seacat یک پیروزی نرمتر بود و درایو خانه از Folkestone واقعا سریع بود

8. Moisturizers promise to leave your skin softer and smoother.

[ترجمه ترگمان]moisturizers قول می دهند که پوست خود را نرم تر و صاف تر رها کنید
[ترجمه گوگل]مرطوب کننده ها وعده می دهند پوست خود را نرم تر و صاف تر بردارید

9. It got a new chassis, smoother styling, larger windows and a reworked interior.

[ترجمه ترگمان]یک بدنه جدید، سبک smoother، پنجره های بزرگ تر و یک فضای باز بازسازی شده داشت
[ترجمه گوگل]این یک شاسی جدید، یک ظاهر شیشه ای صاف، پنجره های بزرگتر و یک مجتمع بازسازی شده است

10. The combination of smoother style and slight changes of substance has allowed Britain to build different alliances on different topics.

[ترجمه ترگمان]ترکیبی از سبک smoother و تغییرات جزیی مواد به بریتانیا اجازه داده است تا با موضوعات مختلف متحد شوند
[ترجمه گوگل]ترکیبی از سبک صاف و تغییرات اندکی از ماده، بریتانیا را قادر ساخت که اتحاد های مختلف را در موضوعات مختلف ایجاد کند

11. In just a week, you can have younger, smoother skin.

[ترجمه ترگمان]در عرض یک هفته، شما می توانید پوستی کوچک تر و صاف تر داشته باشید
[ترجمه گوگل]فقط یک هفته می توانید پوست جوان تر و نرم تر داشته باشید

12. Steve, who is smoother than snakeskin shorts; and Lisa, a spurned woman.

[ترجمه ترگمان]استیو که صاف تر از snakeskin، لیزا و یک زن spurned بود
[ترجمه گوگل]استیو، که صاف تر از شورت snakeskin است؛ و لیزا، یک زن برهنه

13. Fresh ricotta cheese resembles cottage cheese but is smoother and sweeter.

[ترجمه ترگمان]پنیر ricotta تازه شبیه پنیر کلبه است اما نرم تر و شیرین تر است
[ترجمه گوگل]پنیر ریکوتا تازه شبیه پنیر است اما نرمتر و شیرین تر است

14. Although Bitstream players often sound a little smoother and more presentable, the process is difficult to engineer successfully.

[ترجمه ترگمان]اگر چه Bitstream اغلب کمی صاف تر و presentable به نظر می رسند، اما این فرآیند برای مهندس دشوار است
[ترجمه گوگل]گرچه بازیکنان بیت تورنت اغلب صدا را کمی صاف تر و قابل توصیف تر می دانند، این روند با موفقیت به خوبی مهندسی می شود

انگلیسی به فارسی

انگلیسی به انگلیسی

جملات نمونه

پیشنهاد کاربران