کلمه جو
صفحه اصلی

mulligan


(بازی گلف) ضربه ی اضافی، ضربه ی آزاد

انگلیسی به فارسی

(بازی گلف) ضربهی اضافی، ضربهی آزاد


مولیگان


انگلیسی به انگلیسی

• stew with meat and vegetables, mulligan's stew (slang); (golf) extra shot taken in place of a poorly executed shot (only allowed in an unofficial game)

جملات نمونه

1. The new assembly workers hadn't heard of Mulligan.
[ترجمه ترگمان]کارگران مجلس جدید از مولیگان خبر نداشتند
[ترجمه گوگل]کارکنان مونتاژ جدید از مولیگان خبر نداشتند

2. Mulligan will coach his final game on Saturday.
[ترجمه ترگمان]مولیگان بازی نهایی خود را در روز شنبه انجام خواهد داد
[ترجمه گوگل]مولیگان بازی نهایی خود را در روز شنبه مربی خواهد کرد

3. Do you remember the Mulligan case, old man who chopped up his brother and tied the remains to the Leamings sluice-gates?
[ترجمه ترگمان]پدر مولیگان، مرد پیر، که برادرش را تکه تکه کرده و بقایای اجساد را به دروازه Leamings بسته بود، به یاد داری؟
[ترجمه گوگل]آیا پرونده مولیگان را به یاد می آورید، پیرمردی که برادرش را خرد کرد و باقی مانده را به دروازه های لمینز وصل کرد؟

4. Dan Mulligan, a San Francisco lawyer who specializes in handling lending and foreclosure cases, agreed that homeowners shared responsibility.
[ترجمه ترگمان]دن مولیگان، وکیل سان فرانسیسکو که در رسیدگی به موارد اعطای وام و سلب حق مالکیت تخصص دارد، موافق بود که صاحبخانه مسئولیت مشترک را به اشتراک می گذارد
[ترجمه گوگل]دن مولیگان، وکیل سانفرانسیسکو که متخصص در اداره امور وام و سوءاستفاده است، موافقت کرد که صاحبان خانه مسئولیت مشترک را به عهده دارند

5. With Mulligan out of commission in 195: Baker formed his own quartet, which lasted three years.
[ترجمه ترگمان]بی کر با شرکت Mulligan در سال ۱۹۵، کوارتت خود را تشکیل داد که سه سال طول کشید
[ترجمه گوگل]با مایلیگن در سال 195 کمیته را ترک کرد: بیکر کوارتت خود را تشکیل داد که سه سال به طول انجامید

6. Buck Mulligan attacked the hollow beneath his underlip.
[ترجمه ترگمان]پدر مولیگان زیر لب زیرین زیر لب فرو می رفت
[ترجمه گوگل]باک مولیگان به توخالی زیر زیر پای خود حمله کرد

7. Buck Mulligan sat down to unlace his boots.
[ترجمه ترگمان]باک مولیگان نشست تا چکمه هایش را باز کند
[ترجمه گوگل]باک مولیگان نشست و چکمه هایش را قطع کرد

8. Buck Mulligan wiped the razorblade neatly.
[ترجمه ترگمان]باک مولیگان ناگهان تیغ را صاف کرد
[ترجمه گوگل]باک مولیگان خال خال را پاک کرد

9. Buck Mulligan wiped again his razorblade.
[ترجمه ترگمان]باک مولیگان بار دیگر تیغ خود را پاک کرد
[ترجمه گوگل]باک مولیگان دوباره تیغش را پاک کرد

10. Buck Mulligan sat down in a sudden pet.
[ترجمه ترگمان]پدر مولیگان یک حیوان خانگی ناگهانی نشست
[ترجمه گوگل]باک مولیگان در یک حیوان خانگی ناگهانی نشست

11. Buck Mulligan 's face smiled with delight.
[ترجمه ترگمان]چهره مادر مولیگان از شادی لبخند می زد
[ترجمه گوگل]صورت باک مولیگان با لذت لبخند زد

12. Buck Mulligan sighed tragically and laid his hand on Stephen's arm.
[ترجمه ترگمان]پدر مولیگان آهی کشید و دستش را روی بازوی استفن گذاشت
[ترجمه گوگل]باک مولیگان به طرز غم انگیزی نگاه کرد و دستش را روی بازوی استفان گذاشت

13. Buck Mulligan swung round on his heel.
[ترجمه ترگمان]باک مولیگان روی پاشنه پا چرخید
[ترجمه گوگل]باک مولیگان روی پاشنه خود چرخانید

14. Buck Mulligan showed a shaven cheek over his right shoulder.
[ترجمه ترگمان]پدر مولیگان از روی شانه راستش گونه تراشیده را نشان می داد
[ترجمه گوگل]باک مولیگان یک چنبره را روی شانه راستش نشان داد


کلمات دیگر: