کلمه جو
صفحه اصلی

directionless

انگلیسی به فارسی

جهت


انگلیسی به انگلیسی

• aimless, lacking a focus, lacking a goal

جملات نمونه

1. I felt directionless and lost.
[ترجمه هادی] احساس بی هدفی و گمگشتگی کردم.
[ترجمه ترگمان]به او دست دادم
[ترجمه گوگل]احساس راحتی کردم و از دست دادم

2. I felt directionless and lost in the crowd.
[ترجمه ترگمان]به جای آن که در میان جمعیت گم شود به او دست دادم
[ترجمه گوگل]احساس راحتی کردم و در جمعیت از بین رفت

3. After a few directionless years I have become a self-employed translator in Belgium, where I have a lovely flat and am very happy.
[ترجمه ترگمان]بعد از چند سال، من به یک مترجم خودکار در بلژیک تبدیل شدم، جایی که یک آپارتمان دوست داشتنی دارم و خیلی خوشحال هستم
[ترجمه گوگل]پس از چند سال بدون حرکت، من تبدیل به یک مترجم خودمختار در بلژیک شدم، جایی که من یک آپارتمان دوست داشتنی دارم و بسیار خوشحالم

4. Like a directionless shallop, I am seeking my eternal steersman .
[ترجمه ترگمان]مثل یک قایق پارویی به دنبال سکانبان eternal می گردم
[ترجمه گوگل]مثل یک قبر بی حرکتی، من به دنبال سرنشین ابدی هستم

5. I was still fairly directionless, and went into secretarial temping for British Gas.
[ترجمه ترگمان]هنوز کاملا بی فایده بودم و برای شرکت گاز بریتانیا به دفتر منشیگری می رفتم
[ترجمه گوگل]من هنوز نسبتا بی حرکت بودم و برای گاز بریتانیا به عنوان وزیر امور خارجه رفتم

6. If their only uniting principle were directionless opposition to the status quo, this would not be enough to excite libertarians, much less would it be a formula for positive change.
[ترجمه ترگمان]اگر تنها اصل متحد آن ها مخالفت با وضعیت موجود باشد، این برای تحریک آزادی خواهان کافی نخواهد بود، و این فرمول یک فرمول برای تغییر مثبت خواهد بود
[ترجمه گوگل]اگر تنها اصل متحد آنها مخالفت با وضعیت موجود بود، این امر به اندازه کافی برای تحریک آزادیخواهان نبود، و این برای فرمول تغییرات مثبت بسیار کمتر بود

7. For how much longer can this directionless country afford such distractions?
[ترجمه ترگمان]برای چه مدت طول می کشد تا این کشور بی فایده از عهده چنین distractions برآید؟
[ترجمه گوگل]برای چه مدت می تواند این کشور بی حرکت را از چنین حواس پرتی ها دور کند؟

8. Like a directionless boat, it is seeking the eternal steersman .
[ترجمه ترگمان]مثل یک قایق بدرد بخور به دنبال سکانبان ابدی می گردد
[ترجمه گوگل]به عنوان یک قایق بدون حرکت، به دنبال سرنشین ابدی است

9. The phases are trending, volatile, and directionless, and each can be characterized by specific price activity.
[ترجمه ترگمان]فازها، گرایش، فرار، و بی فایده هستند، و هر کدام را می توان با فعالیت ویژه قیمت مشخص کرد
[ترجمه گوگل]فازها روند، بی ثبات و بی حرکت هستند و هر کدام می توانند با فعالیت خاص قیمت مشخص شوند

10. Taking the simplified directionless graphed model of piston connecting rod set as a base, and the detachability calculation was analyzed when the piston connecting rod set were all being disassembled.
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن مدل ساده directionless directionless از میله اتصال پیستون به عنوان یک پایه، و محاسبه detachability زمانی آنالیز شد که the اتصال پیستون به طور مجزا از هم جدا شدند
[ترجمه گوگل]با استفاده از مدل ساده و بدون نقاشی از پیستون اتصال میله مجموعه ای به عنوان پایه، و محاسبه detachability را تجزیه و تحلیل زمانی که پیستون اتصال میله مجموعه همه از هم جدا شدند

11. A stunning, beat-driven first half leads to a rather directionless ambient second section.
[ترجمه ترگمان]یک نیمه اول نیمه - رانده نیمه - رانده نیمه اول منجر به یک بخش نیمه پاسیو می شود
[ترجمه گوگل]نیمه اول، خیره کننده، ضرب و شتم منجر به بخش دوم محیط اطراف است

12. A strange band, they rode a jazzy musical offshoot which often bordered on directionless experimentalism.
[ترجمه ترگمان]یک گروه عجیب و غریب که به جز experimentalism به جز experimentalism نبود، به راه خود ادامه می دادند
[ترجمه گوگل]یک گروه عجیب و غریب، آنها یک جادوی موسیقی جادویی که اغلب روی تجربیات بدون حرکت حرکت می کردند، راندند

13. Commuting between Time and eternity, Iyer helps us to understand the disoriented, directionless contemporary condition.
[ترجمه ترگمان]با تبدیل شدن بین زمان و ابدیت، Iyer به ما کمک می کند تا شرایط درک شده را درک کنیم
[ترجمه گوگل]آیر در بین زمان و ابدیت، به ما کمک می کند تا شرایط معاصر بی نظیر و بی روح را درک کنیم

14. She was dressed, and felt rather fidgety, but, at the same time, directionless.
[ترجمه ترگمان]او لباس پوشیده بود و تا حدودی بی قرار شده بود، اما در عین حال، بی فایده بود
[ترجمه گوگل]او لباس پوشید، و احساس راحتی نداشت، اما در همان زمان، بدون حرکت

15. You can also create an AmbientLight which will produce a directionless light, or a SpotLight if you want to focus on a particular part of your scene.
[ترجمه ترگمان]همچنین می توانید یک AmbientLight ایجاد کنید که یک نور غیر ضروری تولید کند، یا اگر می خواهید بر روی یک بخش خاص از صحنه خود تمرکز کنید
[ترجمه گوگل]شما همچنین می توانید یک AmbientLight ایجاد کنید که یک نور بدون جهت یا یک SpotLight تولید می کند، اگر بخواهید در یک قسمت خاص از صحنه خود تمرکز کنید


کلمات دیگر: