جنگل کاری، جنگل داری، جنگل بانی، احداک جنگل، جنگل سازی
forestation
جنگل کاری، جنگل داری، جنگل بانی، احداک جنگل، جنگل سازی
انگلیسی به فارسی
جنگلکاری، جنگلداری، جنگلبانی
جنگلداری
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: the planting or establishment of a forest.
• afforestation, planting of forests
جملات نمونه
1. Now we must comprehensive agriculture to vigorously develop forestation, herding and comprehensive third industries.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر ما باید کشاورزی جامع را به شدت توسعه دهیم تا به شدت در صنایع جنگل سازی، گروهی و جامع سوم توسعه پیدا کنیم
[ترجمه گوگل]حالا ما باید کشاورزی جامع را به شدت توسعه جنگلداری، پرورش دهندگان و صنایع سوم جامع
[ترجمه گوگل]حالا ما باید کشاورزی جامع را به شدت توسعه جنگلداری، پرورش دهندگان و صنایع سوم جامع
2. Hesingle forestation singles out aggressive reforestation efforts in China and Vietnam asexamplies examples for other countries.
[ترجمه ترگمان]جنگل سازی جنگل سازی تلاش های احیای جنگل در چین و ویتنام را به عنوان مثال برای کشورهای دیگر انجام می دهد
[ترجمه گوگل]جنگل Hesingle، تلاش های جنگ زدایی تهاجمی در چین و ویتنام را به عنوان مثال برای کشورهای دیگر نشان می دهد
[ترجمه گوگل]جنگل Hesingle، تلاش های جنگ زدایی تهاجمی در چین و ویتنام را به عنوان مثال برای کشورهای دیگر نشان می دهد
3. The municipality doubled the fund distribution for forestation this year.
[ترجمه ترگمان]شهرداری توزیع این صندوق را در سال جاری دو برابر کرد
[ترجمه گوگل]این شهرداری در سال جاری توزیع صندوق برای جنگل را دو برابر کرد
[ترجمه گوگل]این شهرداری در سال جاری توزیع صندوق برای جنگل را دو برابر کرد
4. Making a field comparative test on forestation living rate of locust in arid area by using plastic film, Genbao, root-growing dust, water-keeping agent.
[ترجمه ترگمان]ساخت یک تست تطبیقی در مورد نرخ زندگی سازی ملخ ها در منطقه خشک با استفاده از فیلم پلاستیکی، Genbao، گرد و غبار رو به رشد، عامل نگهداری آب
[ترجمه گوگل]با استفاده از فیلم پلاستیکی، Genbao، گرد و غبار ریشه ای، عامل نگهدارنده آب، یک آزمایش مقایسهای در سطح زندگی گیاهان زراعی ملخ ها در منطقه خشک ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]با استفاده از فیلم پلاستیکی، Genbao، گرد و غبار ریشه ای، عامل نگهدارنده آب، یک آزمایش مقایسهای در سطح زندگی گیاهان زراعی ملخ ها در منطقه خشک ایجاد می شود
5. Liriodendron Chinese is a superior virescence forestation specie, also a paper pulp-making and veneer-making specie in south China.
[ترجمه ترگمان]\"Liriodendron چینی\" یک \" \"گونه جنگل سازی\" (virescence virescence)است که هم چنین از کاغذ سازی خمیر کاغذ و making veneer در جنوب چین برخوردار است
[ترجمه گوگل]لییریدندرون چینی یک گونه گیاه پرورش گیاهان عالی است، همچنین یک نوع خمیر کاغذ و کاغذ روغنی در جنوب چین است
[ترجمه گوگل]لییریدندرون چینی یک گونه گیاه پرورش گیاهان عالی است، همچنین یک نوع خمیر کاغذ و کاغذ روغنی در جنوب چین است
6. But the botanical garden forestation project also exposes many questions in the actual operation process.
[ترجمه ترگمان]اما پروژه جنگل سازی باغ گیاه شناسی نیز بسیاری از سوالات را در فرآیند عملیات واقعی آشکار می کند
[ترجمه گوگل]اما پروژه جنگلداری باغ گیاهان همچنین پرسش های بسیاری را در روند عملیات واقعی مطرح می کند
[ترجمه گوگل]اما پروژه جنگلداری باغ گیاهان همچنین پرسش های بسیاری را در روند عملیات واقعی مطرح می کند
7. The Three North Shelterbelt is a forestation undertaking.
[ترجمه ترگمان]سه Shelterbelt شمالی یک تعهد جنگل سازی است
[ترجمه گوگل]سه North Shelterbelt جنگلداری است
[ترجمه گوگل]سه North Shelterbelt جنگلداری است
8. Using foreign yellow earth and deeply planting, forestation experiment was conducted.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از زمین زرد خارجی و کاشت عمیق، تجربه جنگل سازی انجام شد
[ترجمه گوگل]با استفاده از زمین زرد زمین خارجی و عمیق کاشت، آزمایش جنگل انجام شد
[ترجمه گوگل]با استفاده از زمین زرد زمین خارجی و عمیق کاشت، آزمایش جنگل انجام شد
9. The forestation and grassgmwing must adhere to the rules of ecological adaptation and regional differentiation.
[ترجمه ترگمان]جنگل سازی و grassgmwing باید به قواعد سازگاری اکولوژیکی و تمایز منطقه ای پایبند باشند
[ترجمه گوگل]جنگلداری و گیاهخوار باید به قوانین انطباق زیست محیطی و تمایز منطقه ای پایبند باشند
[ترجمه گوگل]جنگلداری و گیاهخوار باید به قوانین انطباق زیست محیطی و تمایز منطقه ای پایبند باشند
10. Assist in the office forestation management.
[ترجمه ترگمان]هم کاری در مدیریت جنگل سازی دفتر
[ترجمه گوگل]کمک در مدیریت جنگلداری دفتر
[ترجمه گوگل]کمک در مدیریت جنگلداری دفتر
11. Styrax chinensis and its forestation techniques.
[ترجمه ترگمان]Styrax chinensis و تکنیک های جنگل سازی آن
[ترجمه گوگل]Styrax chinensis و تکنیک های جنگلداری آن
[ترجمه گوگل]Styrax chinensis و تکنیک های جنگلداری آن
12. Measures for creation of comprehensive control consisting of forestation mainly, but also different chemical medicine on different pests are adopted.
[ترجمه ترگمان]معیارهای ایجاد یک کنترل جامع متشکل از جنگل سازی عمدتا شامل مواد شیمیایی با مواد شیمیایی مختلف بر روی آفات مختلف اتخاذ می شوند
[ترجمه گوگل]اقدامات برای ایجاد کنترل جامع متشکل از جنگل به طور عمده، اما همچنین داروهای شیمیایی مختلف در آفات مختلف تصویب شده است
[ترجمه گوگل]اقدامات برای ایجاد کنترل جامع متشکل از جنگل به طور عمده، اما همچنین داروهای شیمیایی مختلف در آفات مختلف تصویب شده است
13. Last, points out the importance of the interior forestation in habitancy space and the guiding significance of behaviouristic psychology in houseplant application.
[ترجمه ترگمان]در آخر، اهمیت جنگل سازی داخلی در فضای habitancy و اهمیت راهنمای روانشناسی behaviouristic در کاربرد houseplant اشاره دارد
[ترجمه گوگل]آخرین، اهمیت جنگل های داخلی در فضای عشایر و اهمیت هدایت روان شناسی رفتارگرا در برنامه خانه گیاهی اشاره می کند
[ترجمه گوگل]آخرین، اهمیت جنگل های داخلی در فضای عشایر و اهمیت هدایت روان شناسی رفتارگرا در برنامه خانه گیاهی اشاره می کند
14. Here, forestation has graceful environment very.
[ترجمه ترگمان]در اینجا جنگل سازی محیط زیبایی دارد
[ترجمه گوگل]در اینجا، جنگل دارای محیط بی نظیر است
[ترجمه گوگل]در اینجا، جنگل دارای محیط بی نظیر است
کلمات دیگر: