کلمه جو
صفحه اصلی

grosgrain


روبان زبر، پارچه ی ضخیم نواری (از ابریشم یا الیاف مصنوعی)، پارچه ی قیطانی، نوار ضخیم و زمخت، پارچه ابریشمی خیلی محکم و کلفت

انگلیسی به فارسی

پارچه ابریشمی خیلی محکم و کلفت


سبد خرید


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a heavy material woven from silk or rayon and featuring crosswise or horizontal ribbing.

(2) تعریف: a ribbon or other thing made from this material.

• heavy silk cloth
of grosgrain (heavy silk cloth)

جملات نمونه

1. Chanel's royal blue silk quilted Husky with grosgrain binding and gilt buttons.
[ترجمه ترگمان]پارچه ابریشمی آبی Chanel را با binding و دکمه های طلایی تزیین کرده بود
[ترجمه گوگل]ابریشم آبی سلطنتی شانل با استفاده از دکمه های اتصال و غلتک grosgrain، Husky را می پوشاند

2. A black tulle dress comes with a wide grosgrain band that acts as a neck accent or belt.
[ترجمه ترگمان]پیراهن توری سیاه با نواری گشاد و گشاد که به شکل لهجه گردنی یا کمربند است
[ترجمه گوگل]یک لباس قهوه ای سیاه و سفید همراه با یک گروه بزرگ grosgrain است که به عنوان یک لهجه گردن یا کمربند عمل می کند

3. Accent the red-carpet styling with a crystal or grosgrain sash.
[ترجمه ترگمان]از روی فرش قرمز و sash قرمز
[ترجمه گوگل]با یک کریستال یا مشگینگ grosgrain، یک ظاهر طراحی شده با قرمز فرش را تاکید کنید

4. Planned grosgrain ribbon inside the hem made the "tennis tail" a longer back shirttail for easy tucking curl up.
[ترجمه ترگمان]روبان صورتی برنامه ریزی شده در داخل لبه، \"دم تنیس\" را به مدت طولانی به عقب برد تا جمع شوند تا جمع شوند
[ترجمه گوگل]روبان grosgrain برنامه ریزی شده در داخل hem ساخته شده دم 'تنیس' shirttail طولانی تر برای آسان کردن پیچ خوردن

5. Give satin, organza or grosgrain ribbon a try. You might discover you actually like the combination once you see it paired.
[ترجمه ترگمان]ساتن، چین، چین یا روبان، امتحان کن ممکن است وقتی آن را در کنار هم ببینی، این ترکیب را کشف کنی
[ترجمه گوگل]سعی کنید آن را به ساتن، organza یا روبان grosgrain بزنید شما ممکن است کشف کنید که واقعا این ترفند را دوست دارید، زمانی که متوجه شدید آن را زوج کرده اید

6. Blue grosgrain strap with yellow contrast stitching.
[ترجمه ترگمان]بند grosgrain آبی با بخیه با کنتراست زرد
[ترجمه گوگل]بند بند آبی سبز با ترکیب دو رنگ زرد

7. Each girl, had to have wide grosgrain ribbons with hook sand eyes spaced just right to fasten around both wrists.
[ترجمه ترگمان]هر دختری مجبور بود با چشمان ریز sand، نوارهای شنی پهن داشته باشد که درست مناسب آن باشد که هر دو دستش را ببندد
[ترجمه گوگل]هر دختر، باید روبانهای grosgrain گسترده با چشم قلم قلاب فاصله فقط به راست در اطراف هر دو مچ دست راست

8. Spend the night in something soft and cozy. Grosgrain trim. Top has notch collar and covered buttons. Full-length pant has drawstring elastic waist. Imported cotton.
[ترجمه ترگمان]شب را با چیزی نرم و راحت سپری کنید لباسش مرتب است بالا دارای قلاده و دکمه های پوشش دار است نفس نفس کامل از دور elastic حاصل شده است پنبه وارد شده
[ترجمه گوگل]شب را در چیزی نرم و راحت گذراندید ترمیم Grosgrain بالا دارای یقه مهره ای و دکمه های تحت پوشش است تنه ی کامل دارای کمر کششی الاستیک است پنبه وارداتی

9. DETAILS: The soul of the collection: Trims - grosgrain and silk ribbons.
[ترجمه ترگمان]DETAILS: روح مجموعه: trims و روبان های ابریشمی
[ترجمه گوگل]جزئیات: روح مجموعه: Trims - grosgrain و روبان ابریشم

10. Seam hip pockets, detachable grosgrain belt.
[ترجمه ترگمان]جیب های لگن سلمانی، کمربند grosgrain را از هم جدا می کند
[ترجمه گوگل]جیب مارپیچ، کمربند نقره ای سبز

11. Ribbons of west fall grosgrain on tin roofs.
[ترجمه ترگمان]نوار تیر به سقف حلبی آویزان شده بود
[ترجمه گوگل]روبان های غربی سبزرنگ بر روی سقف های قلع قرار می گیرند

12. A lotus-embroidered illusion blouse perfectly complemented a dramatic white ballskirt that featured a double Korean bow, her replacement for grosgrain ribbon this season.
[ترجمه ترگمان]یک بلوز آبی lotus که به شکل نیلوفر آبی گلدوزی شده بود، به طور کامل یک ballskirt سفید دراماتیک را تکمیل کرد که نشان می داد یک کمان دو نفره کره، جایگزینی برای نوار grosgrain در این فصل را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]بلوز توهمات لوتوس دوخته شده به طور کامل یک ballskirt سفید دراماتیک بود که دارای یک کمان دوقلو بود، جایگزینی برای روبان grosgrain در این فصل است

13. This paper presents the design way of horizontal corded fabric through analysis and investigation on the structures and appearance features of grosgrain silk textile.
[ترجمه ترگمان]این مقاله روش طراحی fabric افقی را از طریق تجزیه و تحلیل و بررسی بر روی سازه ها و ویژگی های ظاهری پارچه ابریشم grosgrain نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این مقاله روش طراحی طناب افقی را با استفاده از تجزیه و تحلیل و بررسی ساختارها و خصوصیات ظاهر پوشاک نساجی ابریشمی grosgrain ارائه می دهد

14. A man's dress jacket, usually black with satin or grosgrain lapels, worn for formal or semiformal occasions.
[ترجمه ترگمان]کت و شلوار یک مرد معمولا از ساتن سیاه یا grosgrain که برای تشریفات رسمی و رسمی پوشیده شده بود سیاه بود
[ترجمه گوگل]ژاکت لباس مردانه، معمولا سیاه و سفید با دستبندها ساتن یا گلابی، برای موارد رسمی یا نیمه عادی استفاده می شود


کلمات دیگر: