کلمه جو
صفحه اصلی

grotty


(انگلیس - خودمانی) ارزان و کثیف، گند

انگلیسی به فارسی

(انگلیس - عامیانه) ارزان و کثیف، گند


غول پیکر


انگلیسی به انگلیسی

• (slang) offensive, unpleasant; vile, wretched; dirty, filthy
something that is grotty is unpleasant or of poor quality; an informal word.

جملات نمونه

1. The next day I felt a bit grotty .
[ترجمه ترگمان] روز بعد یه کمی حالم بد شد
[ترجمه گوگل]روز بعد احساس غم انگیزی کرد

2. I'm feeling pretty grotty .
[ترجمه ترگمان]احساس بدی دارم
[ترجمه گوگل]احساس خوبی دارم

3. It was a grotty kettle, choked with lime on the inside and all its shine gone on the outside.
[ترجمه ترگمان]کتری کهنه و کثیفی بود که با لیمو در داخل و همه درخشش آن در بیرون از بین رفته بود
[ترجمه گوگل]این کتری غولپیکر بود که از داخل آهک خرد شده بود و تمام درخششش در بیرون از آن رد شد

4. Not for Goethe's 3000 students the grotty campuses of others: the "House of Finance" has a marble floor inspired by Raphael's fresco "The School of Athens. "
[ترجمه ترگمان]نه برای ۳۰۰۰ نفر از دانشجویان دانشگاه grotty در دانشگاه های دیگر: \"خانه امور مالی\" طبقه مرمر دارد که از نقاشی رافائل در \"مدرسه آتن\" الهام گرفته است
[ترجمه گوگل]نه برای دانش آموزان گوته 3000 دانش آموزان غواصی دیگران: 'مجلس مالی' دارای یک طبقه سنگ مرمر با الهام از نقاشی 'رافائل' در دانشکده آتن است '

5. For instance, blacks, stuck in grotty schools with unsackable teachers, support school vouchers.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، سیاهپوستان در مدارس grotty با unsackable معلم، از کوپن مدرسه حمایت می کنند
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، سیاه پوستان، که در مدارس غواصی با معلمان بیپاسخ گیرند، از کوپن های مدرسه پشتیبانی می کنند

6. She lives in a grotty little room with nowhere to cook.
[ترجمه ترگمان]او در یک اتاق کوچک و کثیف زندگی می کند که جایی برای آشپزی ندارد
[ترجمه گوگل]او در یک اتاق کوچک غول پیکر زندگی می کند که جایی برای آشپزی نیست

7. On particularly grotty days, all traffic could be barred from certain parts of the city centre.
[ترجمه ترگمان]به ویژه در روزه ای grotty، همه ترافیک می تواند از بخش های خاصی از مرکز شهر ممنوع شود
[ترجمه گوگل]در روزهای بخصوص روزهای بارانی، تمام ترافیک از قسمت های خاصی از مرکز شهر ممنوع می شود

8. We went into a grotty house and sat at a table with a bucket of coal in the middle.
[ترجمه ترگمان]ما به یک خانه کهنه فروشی رفتیم و کنار می زی با یک سطل ذغال در وسط قرار دادیم
[ترجمه گوگل]ما به یک خانه گری رفتیم و در یک میز با یک سطل زغال سنگ در وسط نشسته بودیم

9. I feel pretty grotty, ie unwell.
[ترجمه ترگمان]حالم خیلی خوب است، یعنی ناخوش
[ترجمه گوگل]احساس می کنم خیلی غم انگیز است، یعنی بی خوابی

10. She lived in a grotty little room.
[ترجمه ترگمان]او در یک اتاق کوچک و قدیمی زندگی می کرد
[ترجمه گوگل]او در اتاق کوچکی زندگی می کرد

11. Only later did people start speculating on grotty flats in Florida.
[ترجمه ترگمان]تنها پس از آن مردم شروع به گمانه زنی درباره آپارتمان های grotty در فلوریدا کردند
[ترجمه گوگل]فقط بعدا مردم شروع به گزاف در آپارتمان گریت در فلوریدا کردند

12. People who live near a corner where another so-and-so has abandoned a grotty sofa bed.
[ترجمه ترگمان]کسانی که کنار یه گوشه و کنار یه نیمکت راحتی زندگی می کنن
[ترجمه گوگل]افرادی که در نزدیکی یک گوشه زندگی می کنند، جایی که یکی دیگر از آنها به یک ردیف مبل گتی رفته است

13. They are light, easy to set up and transport and they can cover a multitude of grotty walls.
[ترجمه ترگمان]آن ها نور هستند، به راحتی تنظیم می شوند و حمل و نقل می کنند و می توانند انبوهی از دیواره ای grotty را پوشش دهند
[ترجمه گوگل]آنها نور، آسان ساختن و حمل و نقل هستند و می توانند بسیاری از دیوارهای گریت را پوشش دهند

14. Either that, or like amateur actors of no great talent taking part in some grotty costume play.
[ترجمه ترگمان]یا اون، یا مثل بازیگرای تازه کار هیچ استعداد خوبی ندارن توی یه نمایش لباس کهنه فروشی شرکت کنن
[ترجمه گوگل]به هر حال، و یا مانند بازیگران آماتور هیچ استعداد بزرگی که در برخی از بازی های گریم غار شرکت می کنند


کلمات دیگر: