کلمه جو
صفحه اصلی

growling

انگلیسی به انگلیسی

• grumbling; low and guttural

جملات نمونه

1. The dog was biting, growling and wagging its tail.
[ترجمه ترگمان]سگ داشت گاز می گرفت، می غرید و دمش را تکان می داد
[ترجمه گوگل]این سگ گزش، گرگرفتن و دمیدن آن بود

2. The dogs were leaping and growling at the full stretch of their chains.
[ترجمه ترگمان]سگ ها از دور و بر the پارس می کردند و پارس می کردند
[ترجمه گوگل]سگ ها در حال حرص و خم شدن در زنجیر کامل بودند

3. Her stomach was growling with hunger.
[ترجمه ترگمان]معده اش از گرسنگی می غرید
[ترجمه گوگل]شکم او گرسنگی بود

4. We heard thunder growling in the distance.
[ترجمه ترگمان]صدای غرش رعد در دوردست را شنیدیم
[ترجمه گوگل]ما شنیدن رعد و برق در فاصله را شنیدیم

5. I kicked the dog, which responded by growling / with a growl.
[ترجمه ترگمان]سگ را لگد زدم، که با غرش و غرشی جواب داد
[ترجمه گوگل]من سگ را لگد کردم که با ریشخوابی / با صدای بلند پاسخ داد

6. We could hear the guttural growling of still more coming from underground burrows.
[ترجمه ترگمان]ما می توانستیم صدای غرولند the از اعماق زمین زیرزمینی را بشنویم
[ترجمه گوگل]ما می توانستیم گوش دهان و دندان را بیشتر از زانوهای زیرزمینی بشنویم

7. They were growling and yelling behind me, psyched for battle.
[ترجمه ترگمان]آن ها خرناس می کشیدند و پشت سر من فریاد می زدند و برای جنگ از نظر می جنگیدند
[ترجمه گوگل]آنها پشت سر من می لرزیدند و فریاد می زدند، برای جنگ نگران بودند

8. We heard the growling call-note of great crested grebes.
[ترجمه ترگمان]ما شنیدیم که صدای غرشی به نام grebes بزرگ به گوش رسید
[ترجمه گوگل]ما شنیده بودم که گوش شنوایی می گوید از گرب های خزنده بزرگ

9. It opened its mouth, growling deep in its throat in a display of wickedly sharp teeth.
[ترجمه ترگمان]دهانش را باز کرد و در حالی که با نیش تیز و شریرانه خرناس می کشد، دهانش را باز کرد
[ترجمه گوگل]دهانش را باز کرد، به شدت گلویش را در یک نمایش دندانهای تیز و تیز نشان داد

10. He rolled them on the floor, growling in mock fury, and they giggled.
[ترجمه ترگمان]آن ها را روی زمین غلتاند و با خشم ساختگی خرناس کشید و هر دو خندیدند
[ترجمه گوگل]او بر روی زمین ریخت و در خشمگین شدن خندید و آنها فریاد زدند

11. Martin, growling savagely at the yobs, daring them to interfere.
[ترجمه ترگمان]مارتین که وحشیانه می غرید و وحشیانه می غرید، جرات نمی کرد آن ها را درگیر کند
[ترجمه گوگل]مارتین، به طرز وحشیانه ای در یوغ ها می کوبد، آنها را جرات می کنند مداخله کنند

12. The sun came and went, thunder clouds growling and swirling up the valley.
[ترجمه ترگمان]خورشید آمد و رفت، ابره ای تندر غرش کنان به طرف دره سرازیر شدند
[ترجمه گوگل]خورشید آمد و رفت، ابرها رعد و برق می چرخیدند و دره را می چرخاندند

13. A lion paced up and down the cage, growling.
[ترجمه ترگمان]یک شیر در قفس قدم می زد و خرناس می کشید
[ترجمه گوگل]یک شیر به سمت بالا و پایین قفس حرکت کرد، گرگ خوردن

14. Another growling seemed to be coming from outside, and the sound of something breathing heavily.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید صدای خرناس دیگری از بیرون می اید، و صدای نفس کشیدن چیزی به سختی نفس می کشد
[ترجمه گوگل]به نظر میرسید که یک نفر دیگر از خارج بیرون میرود و صدای چیزی به شدت نفوذ میکند

پیشنهاد کاربران

غرغر کردن

غرش کردن


کلمات دیگر: