شفاعت امیز، شفاعتی، وساطتی
intercessory
شفاعت امیز، شفاعتی، وساطتی
انگلیسی به فارسی
تعطیلات
انگلیسی به انگلیسی
• serving to intercede, intervening on behalf of another; of mediation
جملات نمونه
1. A whole range of intercessory objects was also outlawed, as were prayers to the saints, pilgrimages, and requiem masses.
[ترجمه ترگمان]مجموعه کاملی از اشیا intercessory نیز به عنوان دعا برای قدیسان، زیارت اماکن مقدس، زیارت زیارت اماکن مقدس، ممنوع اعلام شد
[ترجمه گوگل]طیف وسیعی از اشیاء وظیفه نیز غیرقانونی بود، همچون نماز به مقدسات، زیارت ها و توده های انبوه
[ترجمه گوگل]طیف وسیعی از اشیاء وظیفه نیز غیرقانونی بود، همچون نماز به مقدسات، زیارت ها و توده های انبوه
2. With humility and brokeness, his intercessory prayer recognized that God was almighty and faithful to the covenant, even though the people were unfaithful.
[ترجمه ترگمان]با تواضع و فروتنی دعا خواند که خداوند توانا و وفادار به پیمان است، هرچند که مردم بی وفا هستند
[ترجمه گوگل]با فروتنی و فریبکارانه، نماز وظیفه او به رسمیت شناخته شده است که خداوند متعال و مؤمن به عهد بوده است، هرچند که مردم بی اعتنا بودند
[ترجمه گوگل]با فروتنی و فریبکارانه، نماز وظیفه او به رسمیت شناخته شده است که خداوند متعال و مؤمن به عهد بوده است، هرچند که مردم بی اعتنا بودند
3. Who can help me mediate intercessory psychology pressure " ?"
[ترجمه ترگمان]چه کسی می تواند به من در میانجیگری در فشار روانی کمک کند؟\" \"
[ترجمه گوگل]چه کسی میتواند به من کمک کند که روانشناسی شخصی را تحت فشار قرار دهد؟ »
[ترجمه گوگل]چه کسی میتواند به من کمک کند که روانشناسی شخصی را تحت فشار قرار دهد؟ »
4. There are intercessory as well as persistent prayers in chapter
[ترجمه ترگمان]در این بخش intercessory و دعاهای مداوم وجود دارد
[ترجمه گوگل]در فصل مقدس و همچنین دعاهای مستمر وجود دارد
[ترجمه گوگل]در فصل مقدس و همچنین دعاهای مستمر وجود دارد
5. The exact nature of Christ's intercessory work is not fully revealed.
[ترجمه ترگمان]ماهیت دقیق اثر مسیح به طور کامل آشکار نشده است
[ترجمه گوگل]ماهیت دقیق کار دفاعی مسیح به طور کامل آشکار نشده است
[ترجمه گوگل]ماهیت دقیق کار دفاعی مسیح به طور کامل آشکار نشده است
6. Jesus' three intercessory prayers:- For Himself, for his disciples, for all believers.
[ترجمه ترگمان]یا عیسی مسیح: برای خود، برای تمام مومنان خود، به خاطر Himself
[ترجمه گوگل]سه نماز مذهبی عیسی: برای خود، برای شاگردان خود، برای همه مؤمنان
[ترجمه گوگل]سه نماز مذهبی عیسی: برای خود، برای شاگردان خود، برای همه مؤمنان
7. Intercessory prayer is life's real work.
[ترجمه ترگمان]نماز جمعه کار واقعی است
[ترجمه گوگل]نماز روحانی کار واقعی زندگی است
[ترجمه گوگل]نماز روحانی کار واقعی زندگی است
8. Major issue already got settlement through lawsuit and intercessory way.
[ترجمه ترگمان]مساله اصلی پیش از این از طریق طرح دعوی و روش intercessory حل شد
[ترجمه گوگل]مسئله اصلی در حال حاضر حل و فصل از طریق پرونده دعوا و روش تعصب
[ترجمه گوگل]مسئله اصلی در حال حاضر حل و فصل از طریق پرونده دعوا و روش تعصب
9. Disappear assist when undertaking intercessory to consuming dispute, can issue intercessory book, and have legal effectiveness.
[ترجمه ترگمان]Disappear زمانی که تعهد به حل اختلاف را تقبل می کند، می تواند کتاب intercessory را منتشر کند و دارای اثربخشی قانونی باشد
[ترجمه گوگل]کمک در هنگام انجام وظیفه به مصرف اختلاف، از بین بردن، می تواند کتاب مقدس را صادر کند و اثر قانونی داشته باشد
[ترجمه گوگل]کمک در هنگام انجام وظیفه به مصرف اختلاف، از بین بردن، می تواند کتاب مقدس را صادر کند و اثر قانونی داشته باشد
10. The intercessory system of people's court with low cost and high efficiency is a good way to solve problems such as cunctative lawsuit, waste of litigation resources and realization of justice.
[ترجمه ترگمان]سیستم intercessory با هزینه پایین و کارایی بالا راه خوبی برای حل مشکلات مانند دعوای حقوقی، هدر دادن منابع قضایی و تحقق عدالت است
[ترجمه گوگل]سیستم دست اندرکاران دادگاه مردم با هزینه کم و کارایی بالا، راه خوبی برای حل مشکلات مانند دعوی قضایی، اتلاف منابع دادگستری و تحقق عدالت است
[ترجمه گوگل]سیستم دست اندرکاران دادگاه مردم با هزینه کم و کارایی بالا، راه خوبی برای حل مشکلات مانند دعوی قضایی، اتلاف منابع دادگستری و تحقق عدالت است
11. Subsequently, the judge undertakes intercessory to both sides, however not if really.
[ترجمه ترگمان]متعاقبا، داور intercessory را به هر دو طرف متعهد می کند، با این حال اگر واقعا این کار را نکند
[ترجمه گوگل]در نتیجه، قاضی متعهد به هر دو طرف است، اما اگر واقعا نیست
[ترجمه گوگل]در نتیجه، قاضی متعهد به هر دو طرف است، اما اگر واقعا نیست
12. The traditional administrative law considers that the system of the administration reconsideration is not fit for the intercessory principle.
[ترجمه ترگمان]قانون اجرایی سنتی در نظر دارد که سیستم بازنگری مدیریت برای اصل intercessory مناسب نیست
[ترجمه گوگل]قانون اداری سنتی تصریح می کند که سیستم بازنگری اداری برای اصل تقدیس مناسب نیست
[ترجمه گوگل]قانون اداری سنتی تصریح می کند که سیستم بازنگری اداری برای اصل تقدیس مناسب نیست
13. Within just one day, the plague killed seventy thousand people, but with the atonement made by the offerings and the intercessory prayers of David, the Lord stayed the hand of the death angel.
[ترجمه ترگمان]در ظرف یک روز، طاعون هفتاد هزار نفر را کشت، اما با کفاره made و دعاهای intercessory داوود، خداوند دست فرشته مرگ را گرفت
[ترجمه گوگل]فقط در یک روز، طاعون کشته شد هفتاد هزار نفر، اما با تمسخر ساخته شده توسط ارائه و نماز مصون از دیوید، خداوند دست فرشته مرگ را ترک کرد
[ترجمه گوگل]فقط در یک روز، طاعون کشته شد هفتاد هزار نفر، اما با تمسخر ساخته شده توسط ارائه و نماز مصون از دیوید، خداوند دست فرشته مرگ را ترک کرد
14. As we see, Moses held up his hands as an act of intercessory prayer and dependence upon God, showing all the people the reality of this dependence.
[ترجمه ترگمان]همچنانکه می بینیم، موسی دست خود را به عنوان عمل دعا و وابستگی به خدا در دست گرفت و همه مردم را به واقعیت این وابستگی نشان داد
[ترجمه گوگل]همانطور که می بینیم، موسی دست های خود را به عنوان یک عمل نماز و وابستگی به خداوند دستگیر کرد و همه مردم را به واقعیت این وابستگی نشان داد
[ترجمه گوگل]همانطور که می بینیم، موسی دست های خود را به عنوان یک عمل نماز و وابستگی به خداوند دستگیر کرد و همه مردم را به واقعیت این وابستگی نشان داد
15. But arrive as a result of both sides of former in the morning defendant after front courtyard, the manner is first-rate, the judge undertook intercessory to both sides temporarily.
[ترجمه ترگمان]اما در نتیجه هر دو طرف در متهم صبح، پس از حیاط جلویی، این روش برای اولین بار است که قاضی intercessory را به طور موقت به هر دو طرف هدایت می کند
[ترجمه گوگل]اما پس از جلسه صبحگاهی صبح روز بعد متهم پس از حیاط جلوی ساختمان، اولین مرتبه عمل می کند، قاضی به طور موقت متعهد به هر دو طرف شده است
[ترجمه گوگل]اما پس از جلسه صبحگاهی صبح روز بعد متهم پس از حیاط جلوی ساختمان، اولین مرتبه عمل می کند، قاضی به طور موقت متعهد به هر دو طرف شده است
کلمات دیگر: