کلمه جو
صفحه اصلی

direct action


(مبارزات سیاسی) اقدام مثبت، درگیری مستقیم

انگلیسی به فارسی

(مبارزات سیاسی) اقدام مثبت، درگیری مستقیم


عمل مستقیم


انگلیسی به انگلیسی

• protest by laborers or minority groups carried out to obtain their demands; strike or boycott that has the intention to influence
direct action is something that you do, such as going on strike or demonstrating, in order to put pressure on an employer or government and to show what you want.

جملات نمونه

1. Environmental groups are threatening direct action if plans for the new road go ahead.
[ترجمه ترگمان]گروه های زیست محیطی در صورتی که طرح ها برای راه جدید پیش بروند، اقدام مستقیم را تهدید می کنند
[ترجمه گوگل]گروه های زیست محیطی در صورت برنامه ریزی برای جاده های جدید، اقدام مستقیم می کنند

2. Peaceful direct action by pressure groups has a powerful effect on public opinion.
[ترجمه ترگمان]کنشگری مستقیم صلح آمیز با گروه های فشار تاثیر قدرتمندی بر افکار عمومی دارد
[ترجمه گوگل]اعمال مستقیم صلح آمیز گروه های فشار تاثیر مهمی در افکار عمومی دارد

3. He wanted a campaign of direct action and mass protest, not an organisation which would take up individual cases of discrimination.
[ترجمه ترگمان]او خواستار مبارزه با اقدام مستقیم و اعتراض گسترده بود، نه سازمانی که موارد فردی تبعیض را در بر می گرفت
[ترجمه گوگل]او می خواست کمپین اعمال مستقیم و اعتراض جمعی، نه یک سازمان باشد، بلکه موارد فردی را که تبعیض قائل است را بر عهده بگیرد

4. But the mechanism of direct action is unknown and the subject remains highly contentious.
[ترجمه ترگمان]اما مکانیسم عمل مستقیم ناشناخته است و موضوع بسیار contentious باقی می ماند
[ترجمه گوگل]اما مکانیسم عمل مستقیم ناشناخته است و موضوع موضوع بسیار متضاد است

5. Soon direct action civil rights protesters were busily working with the administration to register voters.
[ترجمه ترگمان]به زودی اقدام مستقیم معترضان حقوق مدنی در حال کار با دولت برای ثبت رای دهندگان بود
[ترجمه گوگل]به زودی اعتراض کنندگان اقدام به اقدام مستقیم علیه حقوق بشر با ادارات دولتی برای ثبت نام رای دهندگان مشغول به کار شدند

6. Direct action by central government would necessitate substantially increased expenditure and therefore revenue.
[ترجمه ترگمان]اقدام مستقیم توسط دولت مرکزی مستلزم افزایش هزینه ها و افزایش درآمد می باشد
[ترجمه گوگل]اقدام مستقیم دولت مرکزی باعث افزایش هزینه ها و در نتیجه افزایش درآمد خواهد شد

7. The group, he said, owed its origins to direct action by environmentalists in Britain.
[ترجمه ترگمان]او گفت که این گروه ریشه خود را مدیون اقدام مستقیم متخصصان محیط زیست در بریتانیا است
[ترجمه گوگل]او گفت، این گروه، منشاء خود را برای اقدام مستقیم توسط محیط زیست در بریتانیا مسترد کرد

8. Would any direct action stem from promptings of age or gender?
[ترجمه ترگمان]آیا هیچ اقدام مستقیمی از promptings سن یا جنسیت امکان پذیر نیست؟
[ترجمه گوگل]آیا هر گونه اقدام مستقیم ناشی از الزامات سن یا جنسیت است؟

9. I have always believed in direct action.
[ترجمه ترگمان]من همیشه به کنشگری مستقیم اعتقاد داشته ام
[ترجمه گوگل]من همیشه به اقدام مستقیم اعتقاد دارم

10. We felt we had to take direct action.
[ترجمه ترگمان]ما احساس کردیم که باید یه عمل مستقیم انجام بدیم
[ترجمه گوگل]ما احساس کردیم که مجبوریم اقدام مستقیم کنیم

11. Consequently, nonviolent direct action as a strategy endured.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه کنشگری مستقیم غیرخشونت آمیز به عنوان یک استراتژی متحمل شد
[ترجمه گوگل]در نتیجه، اقدام مستقیم بی خشونت به عنوان یک استراتژی تحمل کرد

12. Meanwhile, direct action against nuclear tests becomes more frequent.
[ترجمه ترگمان]در عین حال، اقدام مستقیم بر ضد آزمایش ها هسته ای بیشتر می شود
[ترجمه گوگل]در عین حال، اقدام مستقیم علیه آزمایشات هسته ای، مکرر می شود

13. But even they had been known to take direct action when driven to desperation.
[ترجمه ترگمان]اما حتی آن ها هم می دانستند که در زمان ناامیدی، کنشگری مستقیم را پیش می گیرند
[ترجمه گوگل]اما حتی زمانی که به ناامیدی رانده شده بود، شناخته شده بود که عمل مستقیم انجام دهد

پیشنهاد کاربران

اقدام عملی


کلمات دیگر: